اوا پروگا
رامین جهانبگلو که هفته گذشته از سوی انجمنی وابسته به سازمان ملل به عنوان برنده جایزه صلح سال ۲۰۰۹ برگزیده شد و جایزه خود را در بارسلون اسپانیا دریافت کرد در مهد تفکرات و عقاید مدرن تحصیل کرده [سوربن و هاروارد] در زمینه های فرهنگی و دینی فعالیت می کند. او نه تنها به فلسفه اشراف دارد، بلکه از حوزه تئوری به حوزه عملی وارد شده و درحال حاضر به تدریس مشغول است. جهانبگلو [متولد تهران ۱۹۵۵] اکنون در کانادا سکونت دارد. با او در مورد ایران و وضعیت این کشور به صحبت نشسته ایم.
چرا شما در ایران زندگی نمی کنید؟
زیرا از زمانی که زندانی شدم، در سال ۲۰۰۶، به قید وثیقه آزاد هستم. فکر می کنم اگر به ایران برگردم، دیگر نتوانم از کشور خارج شوم.
شاید بخاطر این است که از جنبش سبز حمایت می کنید؟
بله، من از جنبش سبز حمایت می کنم، چون ترکیب مخالفان و معترضان حکومتی در ایران است.
با توجه به مطالعات شما درباره عدم خشونت و نمونه تاریخی انقلاب هند. به نظر شما چطور می توان حکومتی مانند حکومت ایران را بدون اعمال خشونت تغییر داد؟
هندوستان درواقع آخرین منبع متافیزیک بشریت است و تنوع فرهنگ ها، زبان ها و مذاهب در این کشور بسیار قابل توجه است. هندوستان کشوری است که بیش از دیگر کشورها به معنویات اهمیت می دهد. نلسون ماندلا مفهوم تبعیض نژادی را در آفریقای جنوبی تغییر داد، گاندی استعمار انگلستان را در هند در هم کوبید و مارتین لوترکینگ موجب پیشرفت حقوق بشر در ایالات متحده شد. این روندی است که می تواند طولانی باشد، ولی نتیجه آن حتمی است. در حالی که اعمال خشونت شیوه ای است که نتایج آن سریع به دست می آید و سریع هم از دست می رود و به هیچ وجه پایدار نیست.
آیا در ایران شخصیتی مانند گاندی وجود دارد؟
خیر، در قرن ۲۱ ظهور یک گاندی دیگر مشکل است. البته از این سخن منظورم این نیست که نمی توان از شیوه های مسالمت آمیز استفاده کرد. سطح بالای فکری شهروندان و فعالیت های مدنی نیز می توانند منجر به تغییر و تحول های مسالمت آمیز در جامعه شوند.
ایرانی که از نظر تاریخی دارای یک تمدن بسیار غنی است چطور می تواند با حکومت فعلی همزیستی داشته باشد؟
مشکلات بسیاری در این زمینه وجود دارد. می توان گفت که نسل جدید به فرمانبرداری کورکورانه تن نمی دهد. ۷۰ درصد از جمعیت کشور را جوانان زیر ۳۰ سال و زنان تحصیلکرده تشکیل می دهند. آنان آماده ایجاد تغییر و تحول هستند.
به نظر شما تأثیرگذاری جوهر قلم افراد متفکر بیشتر از خون شهیدان نیست؟
چرا. درحقیقت، عقاید بیش از جنگ ها باعث تغییر جهان شده اند. به عنوان مثال اگر به تاریخ اروپا توجه کنید، می بینید که تأثیر عقاید اشخاصی مانند فروید و مارکس بر زندگی خیلی بیشتر از ژنرال هایی مانند پتن و ناپلئون بوده است.
شما زمانی که در زندان بودید هم به تأثیر قلم واقف بودید؟
بله. فلسفه یعنی تفکر به شیوه ای دیگر. زمانی که به سمت فلسفه می روید، یعنی خود را برای ایجاد تغییر در جامعه آماده می کنید.
همان طور که می دانید حقوق بشر یک امر جهانی است و نقض آن نیز می تواند ابعاد جهانی به خود بگیرد…
بله، ولی اکنون نقض حقوق بشر بیشتر از رعایت آن انجام می شود، حتی در کشورهایی مانند ایالات متحده که حکم اعدام در آن ممنوع نشده، نقض حقوق بشر به چشم می خورد.
آیا در جهان کنونی می توان به سوی فلسفه رفت؟
بله، فلسفه فقط این نیست که به یک کتابفروشی بروید و کتابی از نیچه یا شوپن هاور بخرید. فلسفه یعنی توانایی در تفکر. درحال حاضر فلسفه بسیار مهم است، زیرا مردم، به ویژه جوانان، نسبت به تفکرگرایی بی تفاوت اند. در حقیقت، فلسفه شیوه ای است برای مبارزه با بدی.
پس به همین دلیل است که برخی دولت ها فیلسوفان را مورد تعقیب قرار می دهند و زندانی می کنند؟
دولت ها هیچ گاه از فیلسوفان حمایت نکرده اند. سقراط اولین فیلسوفی بود که توسط یک دولت به قتل رسید. همه فیلسوف ها همانند سقراط هستند. چرا؟ زیرا زمانی که یک فیلسوف آغاز به تفکر به شیوه ای دیگر می کند، از همان لحظه زندگی به شیوه سقراط را به کار می گیرد که همان شیوه بررسی فکر، زندگی و جامعه است. این گونه تفکر انتقادآمیز به ما اجازه می دهد تا از دایره خشونت، جهالت و حماقت خارج شویم.
نظر شما، به عنوان یک فیلسوف، درباره جهان کنونی چیست؟
معنی زندگی در خود زندگی نهفته است. باید سعی کنیم این معنی را دریابیم. فلسفه به ما هنر زندگی کردن می آموزد. و این هنر یعنی زندگی در کنار یکدیگر. من فکر می کنم که بحران کنونی تنها یک بحران اقتصادی نیست، بلکه یک بحران وجودی است؛ بحرانی است که بر این پایه استوار شده که مردم نمی دانند چطور در کنار یکدیگر زندگی کنند. به علاوه، شیوه زندگی مردم به گونه ای است که معنی و مفهوم خاصی را نمی جوید.
آیا زندگی برای مردم ایران معنی دارد؟
زمانی که انسان برای آزادی مبارزه می کند، یعنی معنی زندگی را بهتر درک کرده. انسانی که برای آزادی می جنگد بیشتر از انسانی که آزادی را به دست آورده، به زندگی خود معنا می بخشد.
به همین دلیل است که مبارزه در ایران ادامه دارد؟
این مقاومت و نبرد فلسفی- سیاسی که درحال حاضر در ایران وجود دارد یک نمونه برای کل خاورنزدیک خواهد بود.
آیا ایرانی بودن شیوه خاصی می طلبد؟
بله. من معتقدم که شیوه تفکر ایرانی در آن واحد متافیزیکی و تقدیرگراست. ما دارای منابعی ایرانی مخالف با خشونت هستیم، مانند زرتشت. ایران کشوری است که قرن هاست مورد توجه است. ایران دموکراتیک یا غیردموکراتیک همواره تلاش کرده تا خود را به صورت کشوری متفاوت در خاورنزدیک تعریف کند.
منبع: ال پریودیکو، ۵ مارس