علی لاریجانی گفته که « میانگین کار مفید ادارات 22 دقیقه است.» فرض کنید این اداره همان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باشد، به جای اینکه این همه بهانه بگیریم، تحقیق کنیم ببینیم این کارکنان وفادار و فداکار وقت شان را چگونه برای امت اسلامی دارند صرف می کنند.
یک، حفظ اسلام: هر کارمند وزارت ارشاد در روز یک ساعت وقت می گذارد که بیضه اسلام را که هر لحظه ممکن است با شبیخون فرهنگی دشمن لگد بخورد و بشکند، حفظ کند.
دو، دادن مجوز حمله: همان کارمند یک ماه قبل مجوز برنامه ای را صادر کرده که موجب شده تا دشمن از طریق همان برنامه با لگد بزند وسط بیضه اسلام، در نتیجه چون خودش مجوزی را صادر کرده که بعدا باید لغو کند، دو ساعت وقتش تلف شده است.
سه، مبارزه با دشمن: همان کارمند مورد نظر در طول روز حداقل یک ساعت وقت صرف می کند که دشمن را اعم از آمریکا، اسرائیل، ترکیه، عراق، عربستان سعودی، قطر، و غیره…. شناسایی و با آن مبارزه کند. تا اینجا سه ساعت وقتش تلف شده.
چهار، تلاش برای جذب دشمن: همان کارمند در روز باید یک ساعت حداقل تلاش کند تا ضربه ای را که در ماه قبل به دشمن سابق زده، با جذب آن دشمن جبران کند. نه اینکه این کارمند مرض دارد، اصلا این طور نیست، منتهی دشمن عوض شده. ماه فروردین قطر دشمن اصلی ما بود، ماه اردیبهشت امارات دشمن اصلی ما بود و ماه خرداد اسرائیل و آمریکا دشمن دائمی مان. الآن چهارساعت وقتش تلف شده.
پنج، آموزش قوانین جدید: هر کارمند در روز باید حداقل یک ساعت وقت برای آموختن قوانین جدید بگذارد، یک وقت این قوانین جدید همان قوانین مربوط به ممنوع القلم کردن دشمنان داخلی است که خودش حداقل روزی یک ساعت وقت می برد یا نحوه شناخت شیطان پرستان از خشتک استکبار جهانی که کم کم یک ساعت وقت می برد. و البته بعدا ثابت می شود تا اینجا پنج ساعت وقت تلف شده است.
شش، لغو قوانین قدیم: هر کارمند باید در روز حداقل یک ساعت وقت برای فراموش کردن قوانین قبلی بگذارد، مثلا این چه مزخرفی است که دولت قبلی گفته ممنوع القلم داریم؟ این چه کار بیهوده ای است که در خشتک استکبارسابق دنبال شیطان پرستان بگردیم. تا اینجا شش ساعت وقت تلف شده است.
هفت، صرف غذا و هماهنگی: هر کارمندی که غالبا تازه آمده است معمولا باید خودش را با کارکنانی که تازه آمده اند هماهنگ کند که برای جلوگیری از اتلاف وقت این هماهنگی را در وقت ناهار انجام می دهد. همچنین باید راه وزارتخانه، بهترین مسیر برای رفت و آمد( کارمند جدید ارشاد قبلا در تونس کار می کرد یا سرکارگر عسلویه بوده و مسیرها را نمی داند، البته اینکه کارمند عسلویه بوده دلیل نمی شود که کار فرهنگی نداند، چون قبل از رفتن به عسلویه همین آقا مدیر تئاتر سنگلج بوده که توسط دولت احمدی نژاد رفته به عسلویه که بتواند مدتی در آنجا بیکار بماند.) در این فاصله هماهنگی های لازم انجام شده و جمعا هفت ساعت در کل وقت تلف می شود.
هشت، حفظ کانون گرم خانواده: با توجه به ضرورت ارتباط با خانواده هر یک از کارکنان دولت حداقل نیم ساعت باید وقت داشته باشند که در فیسبوک استتوس بگذارند، وارد بالاترین بشوند و به وزیر شان فحش بدهند، لایک بزنند و کامنت بگذارند و برای عیال یا فرزند یا نامزدشان ای میل بزنند که چشم، فراموش نمی کنم. تا اینجا هفت ساعت و نیم وقت تلف شده است.
نه، نماز: طبیعی است که در یک کشور اسلامی کارکنان باید نماز بخوانند، نماز خواندن هم خودش حداقل یک ساعت و نیم طول می کشد که چون کارکنان برای وقت مردم ارزش قائل هستند این کار را در هشت دقیقه انجام می دهند، والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
و جنگ همچنان ادامه دارد
نمی توانم بفهمم که چرا و به چه دلیل و با کدام منطق، افرادی که طرفدار غنی سازی هسته ای هستند و تمام زندگی شان را برای این گذاشتند که حق هسته ای ایران حفظ شود، مثل آقای رسایی و شریعتمداری و ائمه جمعه و نمایندگان شنبه و اپوزیسیون یکشنبه، الآن معتقدند که با توافق اخیر در ژنو حق غنی سازی از ایران گرفته شده، و کسانی که معتقد بودند که ایران نباید حق غنی سازی داشته باشد مثل اسرائیل و آمریکایی های تندرو و اپوزیسیون جمعه خارج از کشور براساس همان پیمان ژنو معتقدند که ایران حق غنی سازی را بیخودی به دست آورده است؟
طرفین دعوا مثل آمریکا و اروپا و کشورهای صنعتی و ایران و چین و روسیه همه از نتیجه توافق راضی اند. مردم هم در ایران و آمریکا و اروپا از این توافق راضی اند، اما این وسط عده ای درست برخلاف مواضع قبلی شان، معتقدند که این توافقنامه چیزی است برخلاف آنکه همه می گویند. رئیس سابق سیا به نقل از جایی که نمی دانم کجاست، گفته: « حق غنی سازی ایران را پذیرفته ایم» و اعلام کرده که « آمریکا در برابر ایران عقب نشست» اما نشریه آقای حمید رسایی معتقد است که: « توافقنامه اتمی باخت جمهوری اسلامی در برابر غرب است.» یعنی آمریکایی ها در ژنو پیروز شدند، اما چون خیلی خجالتی هستند، می گویند ما باختیم.
از یک طرف بقول رجانیوز از قول یک استاد دانشگاه آلاباما که معلوم نیست از کدام جویی چنین مرواریدی صید شده، نوشته که « آمریکا حقوق هسته ای ایران را نادیده می گیرد.» اما اسرائیل اعلام می کند که « آمریکا تمام حقوق هسته ای را به ایران داده است.» از یک طرف رجانیوز از طرف اتحادیه اروپا می نویسد « تحریم های جدید بعد از توافق ژنو علیه ایران وضع شده» در همان روز اشتون از طرف همان اتحادیه اروپا می گوید: « اتحادیه اروپا آماده حذف تحریم های ایران در اولین فرصت است.» یعنی رجانیوز که احتمالا باید مخالف ادامه تحریم ها باشد، معتقد است که اروپایی هایی که تحریم ها را لغو کردند، دارند شوخی می کنند و اروپایی ها خودشان می گویند یا بخشی از تحریم ها را لغو کردند یا می خواهند لغو کنند.
یعنی هر کسی در رسانه طرف مقابلش که باید شکست بخورد پیروز است، اما در رسانه خودش شکست خورده است. مخالفان غنی سازی از اینکه ایران غنی سازی را به دست آورده ناراحت اند، و طرفداران غنی سازی از اینکه ایران غنی سازی را از دست داده گله دارند. همه این بحث و جر و دعواها هم بر سر چهار صفحه است که طرفین دعوا نوشتند و خیلی هم از نوشتن آن خوشحالند. آقای ایکس که تمام مشکلش این بود که ایران توانایی غنی سازی ندارد و بیایید بیخیال شویم و اصلا ما را چه به غنی سازی، الآن از اینکه غنی سازی مثلا از شش درصد رسیده به پنج درصد دارد کهیر می زند و سکته می کند.
هفتاد تا آدم چهار روز با دویست زبان جمع شدند که یک توافقنامه بنویسند که همه زیرش را امضا کنند، حالا هفتصد تا آدم چهل روز است که دارند همان متن را به دویست زبان ترجمه می کنند که بگویند که این که توافق شده در واقع توافق نشده. معلوم نیست چرا آنها که با هم دعوا داشتند بعد از امضای توافقنامه همه شان با هم دوست شدند، و ما که همه مان معتقد بودیم باید آشتی کنیم از اینکه با هم آشتی کردیم ناراحتیم. فلان گروه حزب اللهی کشف کرده که واشنگتن پست نوشته که سایت کاخ سفید امتیازهای داده شده به ایران را سانسور کرده. انگار دادن امتیاز به ایران مهم نیست، ولی نوشتنش مهم است. از این طرف اوباما دارد برنامه می ریزد که در جریان سفرش به تهران سوغاتی چی بخرد و کجاها برود و در میهمانی پدرداماد جان کری کدام کراواتش را بزند، از این طرف رجانیوز دربه در دنبال راههای فرار توافقنامه ژنو می گردد.
به نظرم گروهی اصلا نمی خواهند بپذیرند که بالاخره دعوایی که 35 سال هم طول می کشد یک روزی ممکن است تمام شود. برادر من! خواهر من! دنبال کار دیگری جز آتش زدن پرچم و بالارفتن از دیوار سفارت باش، این همه کار. مجبوری؟