نه به راه‌پیمایی ۲۲ بهمن

آرش بهمنی
آرش بهمنی

در روزهای گذشته٬ شبکه‌های اجتماعی مملو از فراخوان‌های حضور در راه‌پیمایی روز ۲۲ بهمن ماه شده است. راه‌پیمایی‌ای که به منظور بزرگ‌داشت سال‌روز تاسیس جمهوری‌اسلامی برگزار می‌شود و در تمام این سال‌ها٬ خوی و خصلت حکومتی خود - نه دولتی٬ بلکه نزدیک بودن به تندروترین لایه‌های حکومت - را حفظ کرده است. طبیعی است که وقتی کسی رییس جمهوری‌اسلامی است٬ به این سیستم سیاسی اعتقاد دارد و طبیعتا برای حفظ ظاهر هم که شده٬ در آن حضور پیدا می‌کند. اما سوال این‌جاست که آیا حضور فعالان دموکراسی‌خواه و تحول‌خواهان در این راه‌پیمایی٬‌ می‌تواند مفید باشد؟

۱. ستون اصلی استدلال‌های موافقان حضور در راه‌پیمایی ۲۲ بهمن٬ بر این مساله استوار است که چون در حال حاضر دولتی “مردمی” سر کار است که “خواست و اراده” آن‌ها را نمایندگی می‌کند٬ اکنون که رییس این دولت خواستار حضور در این راه‌پیمایی شده٬ پس بر حامیان و رای‌دهندگان به وی واجب است که در آن حضور پیدا کنند.

به نظر موافقان٬ حضور در این راه‌پیمایی٬ می‌تواند نشان‌دهنده حمایت مردمی از حسن روحانی و دولت وی٬ فریاد کردن مطالبات مختلف و نزدیک شدن به سر منزل مقصود خواهد بود. این‌که چنین اتفاقی چگونه رخ می‌دهد٬ مشخص نیست. هنوز هیچ‌کس هیچ راهکاری برای این مساله مشخص نکرده است. تمام حرف سر این است که “باید” در راه‌پیمایی شرکت و از دولت دفاع کرد. تنها مساله‌ای که تا الان مشخص شده٬ این است که حامیان حضور٬ می‌خواهند در سخنرانی روحانی حاضر باشند و با “گوش” کردن به سخنرانی او٬ از دولت یازدهم دفاع کنند.

دعوت‌کنندگان به حضور در راه‌پیمایی ۲۲ بهمن - که مشخصا می‌توان انتظار داشت حاضران در آن علاوه بر شعارهای‌شان مبنی بر آرزوی مرگ برای دیگر کشورها٬ درباره اعتراض‌های سال ۸۸ هم شعارهایی سر دهند - هنوز نگفته‌اند که چگونه می‌خواهند با دستگاه تبلیغاتی جمهوری‌اسلامی مقابله کنند؟ چگونه قرار است حریف صدای بلند بلندگوهایی شوند که از ته دل٬ فریاد “مرگ بر…” سر می‌دهند؟ و اساسا این‌که چگونه قرار است با افزودن به جمعیت افرادی که برای حمایت از جمهوری‌اسلامی واقعا موجود به خیابان آمده‌اند٬ صدای تحول‌خواهی را به گوش حاکمیت رساند؟

۲. کسانی پیش از این نوشته بودند که “خودمان می‌دانیم که حضور داشتیم”. اما کسی توضیح نداده که این خود-آگاهی به چه کاری می‌آید؟ ۲۵ خرداد سال ۸۸ و یک سال و نیم پس از آن٬ میلیون‌ها نفر در سراسر ایران “آگاه” بودند که میرحسین موسوی رییس‌جمهور آن‌هاست و نه محمود احمدی‌نژاد. این خود-آگاهی در فضای واقعی سیاسی چه تاثیری داشت؟ آیا معادله‌ای را تغییر داد؟ در وضعیت نظام سیاسی٬ چیزی را عوض کرد؟ در دنیای واقعی سیاست٬‌ اتفاق خاصی نیفتاد.

این خود-آگاهی زمانی می‌تواند موثر باشد که تبدیل به حرکت و کنشی اجتماعی شود و قابلیت تغییر را پیدا کند. در غیر این‌صورت٬‌ چیزی است مانند عالم بی‌عمل.

۳. فراموش نباید کرد که هر اشتباهی در بهره‌برداری از راه‌پیمایی ۲۲ بهمن برای تغییر در وضعیت موجود و سنگین‌تر شدن کفته ترازو به سود دموکرسی‌خواهان٬ می‌تواند به ضد خود تبدیل شود. آن‌چه که می‌تواند به مثابه نمونه‌ای همیشگی مقابل چشمان ما باشد٬ اتفاقی است که در ۲۲ بهمن سال ۸۸ و طرح اسب تروا افتاد. همان روزی که قرار بود پس از ۹ ماه تظاهرات٬ جنبش سبز تظاهرات بزرگی را به سود خود٬ برگزار کند.

فراموش نکنیم که جمهوری‌اسلامی از همان روزهای نخست٬ نشان داد که استعداد بی‌بدیلی در جمع کردن حامیان خود و مردم عادی٬ در خیابان و استفاده از آن به سود خود دارد. نمی‌توان بدون طرح و برنامه مشخص٬ پروژه‌ای را که ۳۴ سال است انجام می‌شود٬ یک‌شبه به سود خود٬ مصادره و از آن استفاده کرد. تظاهرات ۲۲ بهمن سال ۸۸ که شکستی کامل برای جنبش سبز بود٬ در واقع پایان پروژه تظاهرات خیابانی تا یک سال پس از آن بود. حجم ناامیدی آن زمان و جسورتر شدن حکومت در شکست جنبش سبز را نیز نباید فراموش کرد. آن‌چه که در آن سال رخ داد٬ برنامه‌ریزی ساده‌لوحانه و در نظر نگرفتن تمام جوانب کار بود.

در واقع بانیان آن طرح٬ با نگاهی ساده‌انگارانه به تظاهرات ۹ ماه پیش از آن - روز قدس٬ ۱۳ آبان٬ عاشورا - و برخی مناسبت‌های جمهوری‌اسلامی - نظیر ۱۶ آذر - تصمیم گرفتند که برنامه‌ای مشابه را اجرا کنند. بدون آن‌که به این مساله توجه کنند جمهوری‌اسلامی از برنامه‌های قبلی درس گرفته و طبیعتا تلاش خواهد کرد در مهم‌ترین - یا لااقل یکی از مهم‌ترین - راه‌پیمایی‌های خود٬ اجاره هیچ‌گونه ظهور و بروزی به مخالفان ندهد. اتفاقی که افتاد و در نهایت نه تنها برنامه سبزها برای استفاده از این راه‌پیمایی شکست خورد٬ بلکه حضور آن‌ها در این مراسم٬ اتفاقا باعث پررنگ‌تر شدن صف حامیان حکومت در عکس‌ها شد.

۴. مساله‌ی دیگری که نباید آن را فراموش کرد٬ خودداری از دادن چک سفید به دولت‌مردان و سیاست‌مردان است. در این‌که آن‌چه در دولت روحانی رخ می‌دهد٬ با دولت پیش از آن متفاوت است٬ شکی نیست. اما نباید این نکته را فراموش کرد که این تفاوت٬ ناشی از “لطف” دولت روحانی یا شخص وی نیست. این وظیفه دولت است که حقوق مردم و شهروندان را رعایت کند٬ به منشور حقوق‌بشر احترام بگذارد٬ قانون اساسی خود را اجرا کند - که در برخی موارد٬ بندهایی در حمایت از مردم هم دارد - و … برای حمایت از دولت روحانی٬ نیازی به آن نیست که شب و روز مشغول تعریف و تمجید از آن باشیم و هر کار بد و اشتباهی را توجیه کنیم.

معنای حمایت اتفاقا این است که مطالبات خود و قول‌ها و وعده‌های دولت روحانی را مدام یادآوری کنیم و از دولت بخواهیم که آن‌ها را اجرا کند. این‌که دولت روحانی را چنان به عرش ببریم که تا چندی دیگر٬ جرات هیچ انتقاد نرم و ملایمی از آن را هم نداشته باشیم - اتفاقی که همین روزها هم در حال رخ دادن است - هیچ کمکی به دولت نمی‌کند.

فراموش نکنیم که برخلاف تمام وعده‌های دولت روحانی هم‌چنان حصر ادامه دارد٬ بازداشت ادامه دارد٬ اعدام‌ها شدت و فزونی گرفته٬ فیلترینگ ادامه دارد و … آن‌چه که در دولت روحانی رخ داده٬ تنها تغییر نسبت به دوران محمود احمدی‌نژاد است. این هم - باید تکرار کرد - که نشانه “لطف” و “بزرگواری” دولت روحانی نیست. تلاش برای حرکت در مسیر عقلانیت است.

۵. برخی دیگر نیز تلاش می‌کنند با پیوند زدن انقلاب سال ۵۷ و آرمان‌های آن٬ فضایی احساسی برای حضور افراد در راه‌پیمایی ایجاد کنند.

نخست آن‌که نباید فراموش کرد گرچه برخی آرمان‌های انقلاب ۵۷ - مبارزه علیه دیکتاتوری٬ آزادی و … - هنوز هم قابل دفاع و ارزش‌مند هستند٬ اما این بدان معنا نیست که باید از هر حکومت برآمده از آن هم دفاع کرد. جمهوری‌اسلامی واقعا موجود از همان روزهای نخست٬ رفتارهایی کم و بیش مشابه داشته است. اعدام٬ بازداشت٬ شکنجه٬ نقض حقوق اولیه انسان‌ها و … از همان روزهای نخست در این حکومت به شکل سیستماتیک وجود داشته است. جمهوری‌اسلامی واقعا موجود در طول تاریخ خود٬ هیچ‌گاه چهره‌دیگری از خود نشان نداده. حتی در هشت سال دوران ریاست‌جمهوری سیدمحمد خاتمی - که می‌توان آن را آزادترین دوران پس از استقرار کامل جمهوری‌اسلامی دانست - این رفتارها ادامه داشته است. چنین حکومتی٬ به هیچ‌روی قابلیت دفاع ندارد. آنان که این روزها فراخوان برای حضور در راه‌پیمایی ۲۲ بهمن می‌دهند٬ چه بسا ناخودآگاه٬ آب به آسیاب این حکومت و بخشی از آن می‌ریزند که اعتقادی به حقوق‌بشر٬ ازادی و دیگر دستاورهای انسان مدرن ندارد. همان اتفاقی که در ۲۲ بهمن سال ۸۸ نیز رخ داد.