۲۵ اردیبهشت؛ تقویت شبکه های اجتماعی

سجاد رضایی
سجاد رضایی

جمعی از اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران در چند بیانیه به فضای امنیتی دانشگاه اعتراض کرده واز دانشجویان دانشگاهها خواسته اند در روز 25 اردیبهشت دست به اعتصاب بزنند. تعدادی از  دانشگاهها هم از این موضع اعلام حمایت کرده اند و یقینا  تعداد دیگری نیز به انها اضافه خواهد شد.

در این میان پرسش اساسی این است که آیا چنین حرکتی صورت خواهد گرفت یا اینکه فقط در فضای مجازی باقی خواهد ماند؟ به نظر می رسد اگر مقدمات لازم و هماهنگی ها و سازماندهی های منظمی بین دانشجویان انجام شده باشد این اعتصاب محقق خواهد شد و دستاوردهای مهمی برای ادامه جنبش اعتراضی خواهد داشت.در واقع مهمترین دستاورد این حرکت این است که نشان خواهد داد  از 16 اذر 89، که تنها تجمع های پراکنده ای با حجم سرکوب شدید راشاهد بودیم، تاکنون شبکه های اجتماعی درون دانشگاهها تقویت شده و آنقدر فربه شده اند که توان راه اندازی یک اعتصاب عمومی  را  دارند. اما اگر این حرکت به یک حرکت پراکنده تبدیل شود و تنها دستاوردش بازداشت تعدادی از دانشجویان موثر وکنشگر در دانشگاهها باشد، نشان دهنده عدم درک اهمیت تقویت شبکه های اجتماعی نزد فعالان دانشجویی است.

اگر یادمان باشد،  میرحسین موسوی بارها بر لزوم تقویت شبکه های اجتماعی تاکید کرد اما متاسفانه سخنان مهم و راهگشای او در فضایی که همه تنها به خیابانها فکر می کردند فراموش شد، یا بهتر بگویم فراموشانده شد.

 لازم است توجه داشته باشیم که شبکه های اجتماعی تنها در فیسبوک، تویترو کلا فضای مجازی خلاصه نمی شود. توجه بیش از حد به فضای مجازی، فروغلتیدن در دامی هولناک است چون به مرور نیروها را دچار فرسایش و نا امیدی خواهد کرد.فرد وقتی بیش از حد به فضای مجازی تکیه می کند به مرور در تحلیل ها و کنشهایش نیز مجازی عمل خواهد کرد و خود به خود از واقعیت دور می گردد.  چنین شخصی وقتی در فضای مجازی وشبکه هایی مانند فیسبوک حضور دارد، مدام این شعارها را میشنود که ظالم رفتنی است و سحر نزدیک است اما کافی است سرش را از مانیتور برگرداند آنگاه خواهد دید که آش همان آش است و کاسه همان کاسه.

با این تفاصیل اکنون که جنبش اعتراضی و به تبع آن دانشگاه حالت نظاره گر آگاه اما منتظر را پیدا کرده، وقت آن است که فعالان دانشجویی تمام قدرت و انرژی خود را در جهت تقویت شبکه های واقعی اجتماعی به کار گیرند. همچنین باید قبول کرد که دانشگاهها اکنون فاقد تشکل های دانشجویی سراسری و فراگیر با بدنه اجتماعی قدرتمند هستند و انجمنهای اسلامی دانشجویان هم که هنوز  مهمترین تشکلهای منتقد وضع موجوداند به دلیل حجم عظیم سرکوبها، به ویژه  در دو سال اخیروانحلال غیر قانونی اکثر آنها، عملا توان فعالیت رسمی و قانونی خود را از دست داده اند و بسیاری از اعضای آنها یا در زندانها  یا محروم از تحصیل و زیر فشارهستند. در اثبات این مدعا همین بس که بیانیه ای که برای 25 اردیبهشت صادر شده نه از طرف انجمن اسلامی دانشگاه تهران بلکه با امضای نامشخص جمعی از اعضای انجمن اسلامی دانشگاه تهران است که خود ، نمایانگر عدم توانایی فعالیت علنی توسط انجمنها است. 

باری، در شرایط کنونی تنها راه سازماندهی نیروهای مخالف ومنتقدی که در دانشگاهها وجود دارند وفصل مشترک اکثریت شان نیز انزجار از دیکتاتوری است، تقویت شبکه های اجتماعی در دانشگاهها می باشد. شبکه هایی که می توانند در قالب گروههای مختلف تشکیل وتقویت شده و  دارای ارتباط ارگانیک با یکدیگر باشند. این گروهها از دسته  های هم اتاقی  وهم خوابگاهی تا گروههایی مانند شعر خوانی، حمایت از محیط زیست، کمک به فقرا، نقد فیلم، ورزش و هر  گروه دیگر ی از این نوع راتشکیل می دهند که در ارتباط ارگانیک با یکدیگر شبکه های وسیعی را در دانشگاهها ایجاد  می کنند. یقینا اکنون چنین گروههایی در دانشگاهها وجود دارد اما باید ظرفیت آنها  را گسترش داد وآگاهیهای  لازم را به آنها تزریق واین گروهها را به ابزاری برای آگاهی بخشی تبدیل نمود. بی گمان این شبکه ها پلی خواهند بود جهت ارتباط دانشگاههای مختلف با یکدیگر، اعضای این شبکه ها علاوه بر نقش آگاهی بخشی که در دانشگاهها به عهده دارند این توان را نیز خواهند داشت که  جنبش سبز را در تمامی نقاط ایرا ن گسترش دهند.

اعتصاب یکی از بهترین، کم هزینه ترین و در عین حال فلج کننده ترین روشهای اعتراضی است که باید پیش از اینها به آن توجه می شد. حرکت بیست و پنجم اردیبهشت در دانشگاهها می تواند تمرین مناسبی برای ادامه اعتراضات به شکل اعتصاب در دانشگاهها باشد. اما توجه داشته باشیم که پیش زمینه  راه اندازی اعتصابهای گسترده در دانشگاهها تقویت شبکه هایی است که در باره آن صحبت شد و در این صورت است که می توان علاوه بر دانشگاهها،  اعتصاب را به متن جامعه برد.

در دو سال اخیر تجمعات خیابانی بسیاری در کشور برگزار شده؛ از راهپیمایی عظیم  بیست و پنج خرداد88 تا بیست و پنج بهمن 89 ودر تمام این راهپیماییها عده زیادی از هموطنانمان، بدون هیچ گناهی کشته شده اند و هرروز هم حاکمیت بر سرکوب و خشونت خود افزوده است. خونهای ریخته شده، مشروعیت جمهوری اسلامی وسردمداران آن را در سطح داخلی و بین المللی  به پایین ترین حد خود در سی سال گذشته رسانده  است.

اکنون که میرحسین موسوی و مهدی کروبی رهبران نمادین جنبش سبز در حصرند و ارتباط آنها با مردم قطع شده است دانشگاه تنها نهادی است که با توجه به حجم عظیم نیروهایش می تواند نبض مبارزات را در دست بگیرد و تا حدی خلاء رهبران معنوی جنبش را پر نموده و در جهت آزادی شان تلاش نماید.  اگر دانشگاهها توانایی راه اندازی  اعتصابهای گسترده را داشته باشند، یقینا جامعه نیز با توجه به فشارهای اقتصادی ـ- اجتماعی که هر روز بیشتر از قبل بر آن تحمیل می شود، با دانشگاه همراه خواهد شد.

 جنبش سبز اکنون در مرحله  سرنوشت سازی  قرار دارد و “شورای راه سبز امید” نیز بهتر است به جای سکوت، در جهت حمایت وپشتیبانی ازاین گونه حرکات آگاهانه و هوشمندانه، گام بردارد وسعی نماید برنامه ای مدون در جهت تقویت شبکه های اجتماعی که یکی از مهمترین خواسته های میرحسین موسوی  پیش از حصرنیز بوده، ارائه نماید.