گپ ۳

نویسنده
پیام رهنما

سعید شاپوری متولد 1340 میاندوآب است. وی فعالیت هنری را با کارگردانی فیلم مستند “باغ گلشن طبس” سال 1373 آغاز کرد. نگارش فیلمنامه فیلم “تولد یک پروانه” به کارگردانی مجتبی راعی نخستین فعالیت سینمایی اوست.شاپوری این روزها نمایشی با عنوان “مهرهفتم”برصحنه دارد. شاپوری در گفت و گو با هنر روز از ناگفته های مهر هفتم گفته است…

آقای شاپوری، پیش از اجرای عمومی این نمایش شنیده ها حاکی از آن بود که قرار است نمایش “مهر هفتم “درجشنواره فجر سال گذشته حضور داشته باشد.چه اتفاقی منجر به عدم  حضور آن شد؟

این نمایش قبل اجرا باید به شکل دراماتور‍‍‍‍ژی واقتباس درمی آمد اما متاسفانه به دلیل کمبود زمان تمرین از بازخوانی نمایشنامه “مهر هفتم” در جشنواره انصراف دادم. احساس کردم که به دلیل دیگر کارها نمی‌توان نمایشنامه را به جشنواره برسانم و به همین دلیل انصراف دادم.

 

فیلم “مهرهفتم”سال ها قبل توسط کارگردان نامداری ساخته شده بود.چرا این بارشما آن را برای اجرای نمایش برگزیدید؟

بله. این نمایشنامه اقتباسی از فیلم “مهر هفتم” ساخته اینگمار برگمان، کارگردان سوئدی است. 
 این نمایشنامه داستان زندگی شوالیه‌ای است که در بازگشت از جنگ‌های صلیبی و ورود به سرزمین مادری‌اش با مرگ مواجه می‌شود. در واقع این اثر به مرگ و دنیای پس از مرگ می‌پردازد.داستان جذاب این این فیلم وموضوعی که دران به عنوان خط فکری اصلی سیر  می کند برایم کافی بود.درواقع فکر اجرای نمایشی این اثرمدتها قبل ذهن مرا به خود مشغول کرده بود تا اینکه این فرصت حالا به من وگروه اجرایی امان داده شد.

 

پیش ازاجرای این نمایش اثری دیگر از برگمان را هم به صحنه بردید.به نظرتان وجه تشابه ذهنیت شما با چنین آثاری از این کارگردان سوئدی چیست؟


بله.نمایش “نورزمستانی”دیگر نمایش من درعرصه تئاتر است که با نام همین فیلم ازبرگمان  درایران به صحنه بردم.علاقه زیادم به آثاری با مفاهیم دینی می تواند پاسخ سوال شما باشد.نشانه های دینی در بیشتر آثار این هنرمند به خوبی مشاهده می‌شود.

 

تشابهات عناصر تئاتری در فیلم های برگمان تا چه حدی توانسته است شما را در مسیر اجرای نمایش کمک کند؟

به اعتقاد من وهمان طور که شما گفتید ما نمی توانیم از برگمان فقطبه عنوان یک فیلمسازنام ببریم.بهدلیل اینکه نشانه های تئاتر وفضای نمایشی نامحدودیکه در دل کارهای او کشف می شود می تواند از علایق او به تئاتر  را برایمان محسوستر کند.

 

اما اوکارگردانی است که اصلا از تئاتر به سینما راه پیدا کرده  است.

بله.کاملا درست است.برگمان درکارنامه هنری خود بیشتر از100 نمایش اجرا و کارگردانی کرده است و در حتی درستایش هنرتئاتر می گوید نمایش مثل  همسر باوفا در کنار انسان است.

 

نقدکشیش های نمایش وچالش های دینی روابطاجتماع وحکومت به عنوان سرمشقی در تئاتر شما دیده می شود که برای  تماشاگر قابل احترام وتامل انگیز است.این نگاه تاکید شما به عنوان کارگردان اثر می باشد ویااینکه وتاثیری از دنیای سینمایی برگمان برمی خیزد؟


ببینید درتعاریف حکمت و هنرموضوعی مورد بحث قرار می گیردکه  به عنوان عالم خیال از آن یاد می شود.این نوع تفکر در اندیشه‌های سهروردی، شیخ اشراق، ابن عربی و ملاصدرا وجود دارد که برگرفته از مفاهیم آسمانی  است.دنیای پس ازپایان زندگی  هرکس پس از مرگش آغاز می‌شود و هرکس فوت می‌کند، قیامت صغرایش شروع می‌شود. این از تفکرات ملاصدراست و هنر کارگردانی مانند برگمان استفاده از تفکر دیگران را در قالب هنر است.

 

شکل اجرای نمایش “مهرهفتم”دارای رگه های طنزی است که دست مایه های آن در نمایش های ایرانی دیده نمی شود اما درمجموع اجرا شاهد صحنه هایی هستیم که نوع بازیها وحتی نگاه کارگردان به متن کاملا ایرانی است.این دوگانگی در اجرا گاهی اوقات تماشاگر را به ورطه ای می برد که تمرکزذهنی مخاطب گرفته می شود.دلیل این شیوه اجرایی چیست؟

این سلیقه من و بازیگران است و این کار، تنها کار من نبود بلکه زحمت همه اعضای گروه است.درتمرینات با بحث پیرامون همین موضوع به نتایج نهایی رسیدیم.به نظرمی رسیدبا مفاهیمی سنگینی که شما هم به آن اشاره داشتید اجرا برای مخاطب نیاز به تنفس دارد.بنابراین گاهی اوقات دست به طرفندهای اجرایی زده ایم ودرصحنه بازیگران تغییراتی در نگاه نهایی داشته ایم.

 

استفاده از تابوت دراثر شما به شکل پررنگی است.آیا این المان سیاه رنگ درنمایش نشانه های ناامیدی را برای جامعه به ارمغان آورده است؟

این برداشت شماست.تا به حال درمورد این نشانه بحث های متفاوتی شکل گرفته است واتفاقا برعکس نظرات شما هم بیان شده است.من نمی خواهم به سوال شما با برداشت های خودم پاسخ دهم اما شایداین نوع تعبیر مفاهیم هم درست باشد.

 

با نزدیک شدن به پایان اجراها شاید برای بینندگان نمایش شما وخوانندگان گفتگوی ما این رمزگشایی از طریق نویسنده وکارگردان تئاتر”مهرهفتم”درایران جذاب باشد.

نماد تابوت روی صحنه “مهرهفتم” معرف حاکمیت قرون وسطی کلیسایی می باشد. اگردقت کنیم تئاتر ما با مونولوگ کاراکترمحوری نمایش یعنی  شوالیه شروع شده و با مفاهیم بازگشت به گذشته ادامه و مفهوم پیدا می‌کند .درپایان نمایش است که  با زلزله‌ای که در جهان نمایش اتفاق می‌افتد، صور اسرافیل شروع به سرودن ونواختن می کند و شخصیت نمایش به عالم والا خروج می‌کند.

 

گذشته از این مسائل به نظر این شگردی برای گریز از سانسور است.

خیر.درباره ممیزی وسانسور ، تااین لحظه کسی چیزی به من نگفته است.اگر با این سوال وانتشارپاسخ من حساسیتی به وجود نیاید تا روز آخراجرا به شکل کامل پیش می رود.