پرونده روز3‏‎ ‎‏♦ سه زن

نویسنده
پرویز آبنار

‏پخش صدا در سینما متوسط است. تعداد کمی سینما داریم که صداهای خوبی در آن شنیده شود. چون من این را با ‏استودیوی خودم مقایسه می کنم. وقتی در سینما همان صداها را می شنوم تفاوت را احساس می کنم.‏

abkenarb.jpg

حرف های پرویز آبنار:‏

‎ ‎‏3 زن : نگاهی دیگر به جامعه…‏‎ ‎

پرویز آبنار متولد 1337 در مسجدسلیمان، فارغ التحصیل از مدرسه عالی سینما است. وی نخستین کار حرفه ای خود ‏را با فیلم «آن سوی آتش» به کارگردانی داریوش عیاری تجربه کرد و تا کنون تجربه ی صدابرداری بیست و چهار فیلم ‏را بر عهده داشته است. مدیریت استودیو عروج فیلم بر عهده وی است که عملیات صداگذاری و میکس فیلم ها بصورت ‏دیجیتال ‏‎(Pro Toob HD)‎‏ انجام می شود.‏

آبنار صدابرداری، صداگذاری و میکس پروژه سینمایی “سه زن” را بر عهده داشته است. به بهانه ی اکران این فیلم با ‏او به گفتگو نشستیم.‏

‎ ‎پیشنهاد کار با منیژه حکمت در “سه زن” چطور مطرح شد؟‎ ‎

من با خانم حکمت از فیلم “دختری با کفش های کتانی” برخورد داشتم. از همان اولین کاری که با هم داشتیم یکدیگر را ‏می شناختیم و برای این فیلم در ابتدا برای صدابرداری دعوت شده بودم اما چون من مسئول صداگذاری استودیو هستم ‏بعداً مجموعه کار صدابرداری، صداگذاری و میکس را بر عهده گرفتم و به کمک همکاران دیگرمان کار صدابرداری ‏‏”سه زن” را انجام دادیم. صداگذاری و میکسش را هم در استودیوی خودمان انجام دادیم. کار در مجموع خیلی کار ‏جذاب و اکتیوی بود. فیلمنامه را که خواندم متوجه شدم که در ژانر فیلم های جاده ای شهری قرار می گیرد که بیشتر ‏فضای خارجی هست. در نتیجه کار صدابرداری سخت تر می شود. یعنی صدای ماشین و ترافیک و… خیلی کار ‏صدابرداری را دشوار می کند. چون صداگذاری هم دست خودم بود خیالم راحت بود که تا آنجا که بتوانیم صداها را سر ‏صحنه بگیریم و اگر لازم بود در استودیو بعضی چیزها را بازسازی کنیم که حاصل کارمان همان چیزی است که هم ‏اکنون در سالن های سینما نمایش داده می شود و مجموعاً صدای خوبی است. من این فیلم را در جشنواره ی برلین هم ‏دیدم و صدای فیلم را شنیدم، به نظرم خیلی خوب بود. حتی می توانیم بگوییم “سه زن” نسبت به فیلم های اروپایی هم از ‏صدای خوبی برخوردار بود. ما در این فیلم استانداردهایی را رعایت کردیم که نزدیک به استانداردهای بین المللی ‏است. اما شما هم می دانید معضلات سینمای ایران خاص است. به هر حال در مقایسه با فیلم های دیگر صدای کاملاً ‏قابل قبول، قوی و تأثیرگذاری بود که حاصل یک کار جمعی است.‏

‎ ‎روی این پروژه چقدر وقت گذاشتید؟‎ ‎

سه ماه صدابرداری طول کشید و چون ما صداگذاری را در عروج فیلم همراه با مونتاژ پیش رفتیم تقریباً شش ماه ‏درگیر این پروژه بودیم تا کار به پایان رسید.‏

فرزام منطقی همکار صدابردارمان بود، محمد صالحی مسئول بوم بود، در چند مرحله هم پسرم بابک آبنار بوم من ‏گروه بود و در جاهایی که به دو بوم نیاز داشتیم به ما کمک می کرد. همچنین در مرحله ی صداگذاری رضا مقدم ‏دستیارم بود.‏

‎ ‎بخش عمده ای از کار شما در طبیعت بود…‏‎ ‎

بله، کار در بیابان نسبت به شهر مزیتی برای ما دارد که صدای زمینه ی آزاردهنده ای نداریم چون یکی از معضلات ‏صدابرداری صداهای بک گراند است. هر چقدر در شهر از این جهت به ما فشار آمد در بیابان به دلیل عدم وجود ‏صداهای زمینه راحت بودیم. اما سرمای شدیدی داشت که اگر گروه تدارکات نبود واقعاً ما امکان کار را نداشتیم. چون ‏زمستان و سرما در یک منطقه ی کویری به شدت آزاردهنده است. حتی ما در مناطق کویری که در فیلم هم هست برف ‏داشتیم. ولی با امکاناتی که گروه تدارکات فراهم کرده بود کار خیلی خوب پیش رفت.‏

‎ ‎کار با منیژه حکمت چطور بود؟‎ ‎

‏ به نظرم خیلی تکلیفش روشن است و این خیلی مهم است که کارگردان سر صحنه تکلیفش روشن باشد. وقتی تصمیم ‏می گیرد که کار را انجام دهد دیگر تردید نمی کند. کار انجام می شود. این که حالا نشد و از این حرف ها نیست. این ‏خیلی به ما که به عنوان صدابردار با او کار می کنیم کمک می کند. مطمئنیم از اینکه وقتی این پلان را می چیند دیگر ‏صد در صد مورد استفاده است. باید تمام انرژی ات را بگذاری تا کار انجام شود. در صورتی که اگر تردید در آن باشد ‏به گروه هم منتقل می شود و تو خیلی نمی توانی انرژی بگذاری. تصور می کنی ممکن است این را قبول نکند و تو ‏مجبور باشی از یک زاویه ی دیگر بگیری. این ها همه به عوامل صدمه می زند. یعنی تو انرژی ات را برای پلان اول ‏می گذاری بعد برای یک ورسیون دیگر همان انرژی را بگذاری، در یک ورسیون دیگر همان انرژی را بگذاری، در ‏ورسیون چهارم دیگر آن انرژی اولیه را نداری. باید محیط را آرام و ساکت کنی، باید محیط را آماده کنی تا بتوانی کار ‏را انجام دهی. وقتی مطمئنی این پلان همین است و ورسیون دیگری ندارد تمام انرژی ات را می گذاری که صدا را ‏بگیری. یعنی به هر شکلی و با امکاناتی که هست. از این نظر کار با خانم حکمت خیلی خوب است. می دانی کاری که ‏می کنی موثر است و هرز نمی رود. روحیات خانم حکمت طوری است که خیلی گروه گراست و هوای تیم را دارد. ‏معتقد است اگر تیم خوب کار کند یعنی به او احترام گذاشته شود و محیط برای او مساعد باشد قطعاً روی کار اثر می ‏گذارد. این مسأله برای کار گروهی تز درستی است که کارگردان و تهیه کننده شرایطی را فراهم کنند که گروه بتواند ‏راحت کارش را انجام دهد. در این صورت قطعاً مشکلی به وجود نخواهد آمد.‏

‎ ‎نقش صدا در “سه زن” و به طور کلی سینما را چطور ارزیابی می کنید؟‎ ‎

سینما، انتقال حس توسط نور و صداست. چیزی جز این نیست. شما بر روی پرده فقط نور می بینید و صدا می شنوید. ‏این انتقال، یک جنبه ی هنری دارد و یک جنبه ی تکنیکی که این دو مکمل یکدیگرند. یعنی اگر فرضاً در بخش هنری ‏خوب کار شده باشد ولی در بخش تکنیکی و فنی ضعیف عمل شده باشد آن اثر خودش را ندارد. این مسأله در مورد نور ‏و تصویر هم صادق است. در نتیجه صدا در سینما یک بخش مهندسی دارد و یک بخش هنری که این دو باید با هم باشند ‏که بتوانند به انتقال حسی که در فیلمنامه است کمک کنند. وظیفه ی صدا این است. به نظر من هر چقدر در این زمینه جا ‏داشته باشد باید کار کرد. ما هم در “سه زن” تلاش کردیم تا آنجا که می توانیم خوب کار کنیم که بهترین شکلش را هم ‏از نظر کیفیت و هم از نظر جنبه های هنری و حسی ارائه دهیم.‏

‎ ‎در مورد لوازم و تجهیزاتی که مورد استفاده قرار می دهید هم توضیح دهید که در چه استانداردی قرار ‏دارند و چقدر از استاندارد جهانی فاصله دارد؟‏‎ ‎

خوشبختانه الآن بخش صدا در سینما کامل است. چون از سیستم های مولتی ترک به شکل دیجیتال استفاده می کنیم که ‏مولتی چنل است صدابرداری کامل است. یعنی می شود هر میکروفون را به یک کانال وصل کرد. البته موقع ‏صداگذاری، کار پیچیده تر می شود اما لول صداها را می توان بعداً هم کنترل کرد. یعنی هم سر صحنه و هم در ‏استودیو. فقط باید مراقب بود که دیستورشن به وجود نیاید. بشود برای هر بازیگر میکروفون گذاری کرد و به هر ‏بازیگر یک میکروفون ‏HF‏ داد که یک کانال مجزاست. بعد در صداگذاری حتی می توان روی آن لول گیری کرد. این ‏امکان خیلی خوبی است که در ایران فراهم شده و با استانداردهای جهانی برابر است. موقع صداگذاری هم سیستمی ‏داریم که در حد استاندارد است و هم سیستم آمریکایی پروتز است که نصبش به عهده ی مهندسان سوئیسی بود. یعنی از ‏این نظر هم ما مشکل نداریم. فقط در بخش دالبی دیجیتال به دلیل محدودیت هایی که وجود دارد و تحریم اقتصادی، ما ‏قادر نیستیم سیستم دالبی دیجیتال را اینجا انجام دهیم و تنها می توانیم تا مرحله ی دالبی ‏SR‏ کار را انجام دهیم. امکان ‏دالبی دیجیتال را خود دالبی به ما نمی دهد، چون کشوری هستیم که در تحریم اقتصادی هستیم. یعنی ما الآن تمام ‏استانداردها را داریم. استودیومان کاملاً استاندارد است و تمام تجهیزات استاندارد را داریم. یعنی اگر بخواهند برای ‏دالبی لایسنس بدهند ما تمام امکاناتش را داریم چون همه چیز باید استاندارد باشد. بلندگوست، پروژکتور سینمایی است. ‏پرده است. اندازه ی سالن است. آگوستیکش است. همه ی این ها باید رعایت شده باشد که بگویند به این استودیو دالبی ‏تعلق می گیرد. ما الآن امکانش را داریم اما به دلیل آن محدودیت تحریم نمی توانیم دالبی دیجیتال را داشته باشیم و فعلاً ‏مجبوریم به دالبی ‏SR‏ قناعت کنیم.‏

‎ ‎آیا پخش صدا در سالن های سینمای ایران استاندارد است؟‎ ‎

‏ پخش صدا در سینما متوسط است. تعداد کمی سینما داریم که صداهای خوبی در آن شنیده شود. چون من این را با ‏استودیوی خودم مقایسه می کنم. وقتی در سینما همان صداها را می شنوم تفاوت را احساس می کنم. چند سالن سینما ‏داریم که به سیستم های استاندارد مجهز شده اند اما تنظیمات هم کار مهندسی است و نصب درست و آگوستیگ مناسب ‏می خواهد. در نتیجه برای ارائه ی صدای خوب در سینما همه چیز باید رعایت شود وگرنه می توان صدا را شنید ولی ‏نه به آن شکلی که باید باشد. نمونه اش مثلاً سالن خانه ی سینما که باریک است، بلندگوهای کناری نزدیک تماشاچی ‏است، در نتیجه لول صدا باید طوری تنظیم شده باشد که به تماشاچی فشار نیاورد. برای سیستم سروند باید سالن بازتر ‏باشد و بلندگو به تماشاچی نچسبد و صدایی که از رو به رو می آید، چون بلندگو هورن و یک میدرنج دارد دوکاناله ‏است. یعنی باید دو آمپری فایر جدا برای آن تنظیم شود که صدا بتواند فرکانس های بالا و پایینش را تنظیم کند که ‏آزاردهنده نشود. اگر یک کاناله باشد وقتی می خواهی لولش را بالا ببری فرکانس های صدا، هورنش اذیت می کند. ‏بخواهی آن را کم کنی میدرنجش پایین می آید در نتیجه صدا خفه می شود. این مهندسی خاص خودش را می خواهد که ‏به مرور زمان باید جا بیفتد. احتیاج به این دارد که کلاس های مختلفی گذاشته شود چون در حد اپراتوری نیست. واقعاً ‏مهندسی می خواهد.‏

‎ ‎فرق “سه زن” را با بقیه ی فیلم هایی که صداربرداری کرده اید در چه دیدید و چرا صدابرداری این کار را ‏پذیرفتید؟‎ ‎

چون کار ما این است. وقتی فیلمنامه را خواندم، کار را دوست داشتم. کار را یا کارهایی که وجود دارد متفاوت می ‏دیدیم. در این مقطع زمانی فیلم سینمایی با این نوع ساختار کم داریم. ما در شرایطی هستیم که بیشتر سینمای تجاری ‏مطرح است ولی خانم حکمت هنوز روی همان تعهداتش، همان “هنر متعهد” مانده است و توانسته پایداری کند. هنوز ‏درگیر مسائل تجاری و… نشده است. ولی فکر می کنم در آن بخش هم موفقیت هایی کسب کند چون موضوعش به نظرم ‏مسأله ی خیلی ها است و مسأله ی خیلی ها می تواند باشد که مردم می توانند با آن همذات پنداری کنند. این فیلم ‏ساختارش طوری است که اگر مخاطب دقت نظر داشته باشد می توانند خیلی خوب آن را تجزیه و تحلیلی کند و به ‏عنوان یک فیلم سطحی نباید به آن نگاه کند.‏

‎ ‎در نهایت می خوام حرف هایی که در مورد “سه زن” دارید بفرمایید.‏‎ ‎

من این فیلم را به خاطر نوع نگاهی که وجود دارد و ویژگی هایی که نسبت به کارهای دیگر در ژانر اجتماعی و ‏فرهنگی دارد، بهتر می بینم. حالا بهانه این فیلم خانواده است که می تواند در سطح جامعه در نظر گرفته شود یعنی این ‏فیلم به نظر من ویژگی هایی دارد که توانسته است موضوعات مختلف را به شکلی خاص مطرح کند. این فیلم مسأله ی ‏جامعی را در قالب خانواده مطرح کرده است.‏