پخش صدا در سینما متوسط است. تعداد کمی سینما داریم که صداهای خوبی در آن شنیده شود. چون من این را با استودیوی خودم مقایسه می کنم. وقتی در سینما همان صداها را می شنوم تفاوت را احساس می کنم.
حرف های پرویز آبنار:
3 زن : نگاهی دیگر به جامعه…
پرویز آبنار متولد 1337 در مسجدسلیمان، فارغ التحصیل از مدرسه عالی سینما است. وی نخستین کار حرفه ای خود را با فیلم «آن سوی آتش» به کارگردانی داریوش عیاری تجربه کرد و تا کنون تجربه ی صدابرداری بیست و چهار فیلم را بر عهده داشته است. مدیریت استودیو عروج فیلم بر عهده وی است که عملیات صداگذاری و میکس فیلم ها بصورت دیجیتال (Pro Toob HD) انجام می شود.
آبنار صدابرداری، صداگذاری و میکس پروژه سینمایی “سه زن” را بر عهده داشته است. به بهانه ی اکران این فیلم با او به گفتگو نشستیم.
پیشنهاد کار با منیژه حکمت در “سه زن” چطور مطرح شد؟
من با خانم حکمت از فیلم “دختری با کفش های کتانی” برخورد داشتم. از همان اولین کاری که با هم داشتیم یکدیگر را می شناختیم و برای این فیلم در ابتدا برای صدابرداری دعوت شده بودم اما چون من مسئول صداگذاری استودیو هستم بعداً مجموعه کار صدابرداری، صداگذاری و میکس را بر عهده گرفتم و به کمک همکاران دیگرمان کار صدابرداری ”سه زن” را انجام دادیم. صداگذاری و میکسش را هم در استودیوی خودمان انجام دادیم. کار در مجموع خیلی کار جذاب و اکتیوی بود. فیلمنامه را که خواندم متوجه شدم که در ژانر فیلم های جاده ای شهری قرار می گیرد که بیشتر فضای خارجی هست. در نتیجه کار صدابرداری سخت تر می شود. یعنی صدای ماشین و ترافیک و… خیلی کار صدابرداری را دشوار می کند. چون صداگذاری هم دست خودم بود خیالم راحت بود که تا آنجا که بتوانیم صداها را سر صحنه بگیریم و اگر لازم بود در استودیو بعضی چیزها را بازسازی کنیم که حاصل کارمان همان چیزی است که هم اکنون در سالن های سینما نمایش داده می شود و مجموعاً صدای خوبی است. من این فیلم را در جشنواره ی برلین هم دیدم و صدای فیلم را شنیدم، به نظرم خیلی خوب بود. حتی می توانیم بگوییم “سه زن” نسبت به فیلم های اروپایی هم از صدای خوبی برخوردار بود. ما در این فیلم استانداردهایی را رعایت کردیم که نزدیک به استانداردهای بین المللی است. اما شما هم می دانید معضلات سینمای ایران خاص است. به هر حال در مقایسه با فیلم های دیگر صدای کاملاً قابل قبول، قوی و تأثیرگذاری بود که حاصل یک کار جمعی است.
روی این پروژه چقدر وقت گذاشتید؟
سه ماه صدابرداری طول کشید و چون ما صداگذاری را در عروج فیلم همراه با مونتاژ پیش رفتیم تقریباً شش ماه درگیر این پروژه بودیم تا کار به پایان رسید.
فرزام منطقی همکار صدابردارمان بود، محمد صالحی مسئول بوم بود، در چند مرحله هم پسرم بابک آبنار بوم من گروه بود و در جاهایی که به دو بوم نیاز داشتیم به ما کمک می کرد. همچنین در مرحله ی صداگذاری رضا مقدم دستیارم بود.
بخش عمده ای از کار شما در طبیعت بود…
بله، کار در بیابان نسبت به شهر مزیتی برای ما دارد که صدای زمینه ی آزاردهنده ای نداریم چون یکی از معضلات صدابرداری صداهای بک گراند است. هر چقدر در شهر از این جهت به ما فشار آمد در بیابان به دلیل عدم وجود صداهای زمینه راحت بودیم. اما سرمای شدیدی داشت که اگر گروه تدارکات نبود واقعاً ما امکان کار را نداشتیم. چون زمستان و سرما در یک منطقه ی کویری به شدت آزاردهنده است. حتی ما در مناطق کویری که در فیلم هم هست برف داشتیم. ولی با امکاناتی که گروه تدارکات فراهم کرده بود کار خیلی خوب پیش رفت.
کار با منیژه حکمت چطور بود؟
به نظرم خیلی تکلیفش روشن است و این خیلی مهم است که کارگردان سر صحنه تکلیفش روشن باشد. وقتی تصمیم می گیرد که کار را انجام دهد دیگر تردید نمی کند. کار انجام می شود. این که حالا نشد و از این حرف ها نیست. این خیلی به ما که به عنوان صدابردار با او کار می کنیم کمک می کند. مطمئنیم از اینکه وقتی این پلان را می چیند دیگر صد در صد مورد استفاده است. باید تمام انرژی ات را بگذاری تا کار انجام شود. در صورتی که اگر تردید در آن باشد به گروه هم منتقل می شود و تو خیلی نمی توانی انرژی بگذاری. تصور می کنی ممکن است این را قبول نکند و تو مجبور باشی از یک زاویه ی دیگر بگیری. این ها همه به عوامل صدمه می زند. یعنی تو انرژی ات را برای پلان اول می گذاری بعد برای یک ورسیون دیگر همان انرژی را بگذاری، در یک ورسیون دیگر همان انرژی را بگذاری، در ورسیون چهارم دیگر آن انرژی اولیه را نداری. باید محیط را آرام و ساکت کنی، باید محیط را آماده کنی تا بتوانی کار را انجام دهی. وقتی مطمئنی این پلان همین است و ورسیون دیگری ندارد تمام انرژی ات را می گذاری که صدا را بگیری. یعنی به هر شکلی و با امکاناتی که هست. از این نظر کار با خانم حکمت خیلی خوب است. می دانی کاری که می کنی موثر است و هرز نمی رود. روحیات خانم حکمت طوری است که خیلی گروه گراست و هوای تیم را دارد. معتقد است اگر تیم خوب کار کند یعنی به او احترام گذاشته شود و محیط برای او مساعد باشد قطعاً روی کار اثر می گذارد. این مسأله برای کار گروهی تز درستی است که کارگردان و تهیه کننده شرایطی را فراهم کنند که گروه بتواند راحت کارش را انجام دهد. در این صورت قطعاً مشکلی به وجود نخواهد آمد.
نقش صدا در “سه زن” و به طور کلی سینما را چطور ارزیابی می کنید؟
سینما، انتقال حس توسط نور و صداست. چیزی جز این نیست. شما بر روی پرده فقط نور می بینید و صدا می شنوید. این انتقال، یک جنبه ی هنری دارد و یک جنبه ی تکنیکی که این دو مکمل یکدیگرند. یعنی اگر فرضاً در بخش هنری خوب کار شده باشد ولی در بخش تکنیکی و فنی ضعیف عمل شده باشد آن اثر خودش را ندارد. این مسأله در مورد نور و تصویر هم صادق است. در نتیجه صدا در سینما یک بخش مهندسی دارد و یک بخش هنری که این دو باید با هم باشند که بتوانند به انتقال حسی که در فیلمنامه است کمک کنند. وظیفه ی صدا این است. به نظر من هر چقدر در این زمینه جا داشته باشد باید کار کرد. ما هم در “سه زن” تلاش کردیم تا آنجا که می توانیم خوب کار کنیم که بهترین شکلش را هم از نظر کیفیت و هم از نظر جنبه های هنری و حسی ارائه دهیم.
در مورد لوازم و تجهیزاتی که مورد استفاده قرار می دهید هم توضیح دهید که در چه استانداردی قرار دارند و چقدر از استاندارد جهانی فاصله دارد؟
خوشبختانه الآن بخش صدا در سینما کامل است. چون از سیستم های مولتی ترک به شکل دیجیتال استفاده می کنیم که مولتی چنل است صدابرداری کامل است. یعنی می شود هر میکروفون را به یک کانال وصل کرد. البته موقع صداگذاری، کار پیچیده تر می شود اما لول صداها را می توان بعداً هم کنترل کرد. یعنی هم سر صحنه و هم در استودیو. فقط باید مراقب بود که دیستورشن به وجود نیاید. بشود برای هر بازیگر میکروفون گذاری کرد و به هر بازیگر یک میکروفون HF داد که یک کانال مجزاست. بعد در صداگذاری حتی می توان روی آن لول گیری کرد. این امکان خیلی خوبی است که در ایران فراهم شده و با استانداردهای جهانی برابر است. موقع صداگذاری هم سیستمی داریم که در حد استاندارد است و هم سیستم آمریکایی پروتز است که نصبش به عهده ی مهندسان سوئیسی بود. یعنی از این نظر هم ما مشکل نداریم. فقط در بخش دالبی دیجیتال به دلیل محدودیت هایی که وجود دارد و تحریم اقتصادی، ما قادر نیستیم سیستم دالبی دیجیتال را اینجا انجام دهیم و تنها می توانیم تا مرحله ی دالبی SR کار را انجام دهیم. امکان دالبی دیجیتال را خود دالبی به ما نمی دهد، چون کشوری هستیم که در تحریم اقتصادی هستیم. یعنی ما الآن تمام استانداردها را داریم. استودیومان کاملاً استاندارد است و تمام تجهیزات استاندارد را داریم. یعنی اگر بخواهند برای دالبی لایسنس بدهند ما تمام امکاناتش را داریم چون همه چیز باید استاندارد باشد. بلندگوست، پروژکتور سینمایی است. پرده است. اندازه ی سالن است. آگوستیکش است. همه ی این ها باید رعایت شده باشد که بگویند به این استودیو دالبی تعلق می گیرد. ما الآن امکانش را داریم اما به دلیل آن محدودیت تحریم نمی توانیم دالبی دیجیتال را داشته باشیم و فعلاً مجبوریم به دالبی SR قناعت کنیم.
آیا پخش صدا در سالن های سینمای ایران استاندارد است؟
پخش صدا در سینما متوسط است. تعداد کمی سینما داریم که صداهای خوبی در آن شنیده شود. چون من این را با استودیوی خودم مقایسه می کنم. وقتی در سینما همان صداها را می شنوم تفاوت را احساس می کنم. چند سالن سینما داریم که به سیستم های استاندارد مجهز شده اند اما تنظیمات هم کار مهندسی است و نصب درست و آگوستیگ مناسب می خواهد. در نتیجه برای ارائه ی صدای خوب در سینما همه چیز باید رعایت شود وگرنه می توان صدا را شنید ولی نه به آن شکلی که باید باشد. نمونه اش مثلاً سالن خانه ی سینما که باریک است، بلندگوهای کناری نزدیک تماشاچی است، در نتیجه لول صدا باید طوری تنظیم شده باشد که به تماشاچی فشار نیاورد. برای سیستم سروند باید سالن بازتر باشد و بلندگو به تماشاچی نچسبد و صدایی که از رو به رو می آید، چون بلندگو هورن و یک میدرنج دارد دوکاناله است. یعنی باید دو آمپری فایر جدا برای آن تنظیم شود که صدا بتواند فرکانس های بالا و پایینش را تنظیم کند که آزاردهنده نشود. اگر یک کاناله باشد وقتی می خواهی لولش را بالا ببری فرکانس های صدا، هورنش اذیت می کند. بخواهی آن را کم کنی میدرنجش پایین می آید در نتیجه صدا خفه می شود. این مهندسی خاص خودش را می خواهد که به مرور زمان باید جا بیفتد. احتیاج به این دارد که کلاس های مختلفی گذاشته شود چون در حد اپراتوری نیست. واقعاً مهندسی می خواهد.
فرق “سه زن” را با بقیه ی فیلم هایی که صداربرداری کرده اید در چه دیدید و چرا صدابرداری این کار را پذیرفتید؟
چون کار ما این است. وقتی فیلمنامه را خواندم، کار را دوست داشتم. کار را یا کارهایی که وجود دارد متفاوت می دیدیم. در این مقطع زمانی فیلم سینمایی با این نوع ساختار کم داریم. ما در شرایطی هستیم که بیشتر سینمای تجاری مطرح است ولی خانم حکمت هنوز روی همان تعهداتش، همان “هنر متعهد” مانده است و توانسته پایداری کند. هنوز درگیر مسائل تجاری و… نشده است. ولی فکر می کنم در آن بخش هم موفقیت هایی کسب کند چون موضوعش به نظرم مسأله ی خیلی ها است و مسأله ی خیلی ها می تواند باشد که مردم می توانند با آن همذات پنداری کنند. این فیلم ساختارش طوری است که اگر مخاطب دقت نظر داشته باشد می توانند خیلی خوب آن را تجزیه و تحلیلی کند و به عنوان یک فیلم سطحی نباید به آن نگاه کند.
در نهایت می خوام حرف هایی که در مورد “سه زن” دارید بفرمایید.
من این فیلم را به خاطر نوع نگاهی که وجود دارد و ویژگی هایی که نسبت به کارهای دیگر در ژانر اجتماعی و فرهنگی دارد، بهتر می بینم. حالا بهانه این فیلم خانواده است که می تواند در سطح جامعه در نظر گرفته شود یعنی این فیلم به نظر من ویژگی هایی دارد که توانسته است موضوعات مختلف را به شکلی خاص مطرح کند. این فیلم مسأله ی جامعی را در قالب خانواده مطرح کرده است.