پرزیدنت ایدی امین- پرزیدنت احمدی نژاد

رضا تقی زاده
رضا تقی زاده

رویدادها تاریخی و چهره های آشنا، گه گاه با شباهتهایی شگفت انگیز باز سازی میشوند. حادثات انقلاب اسلامی ‏در ایران و رفتارهایی که درمسیررسیدن انقلاب به قدرت و پس ازآغاز حکومت انقلابی در ایران تجربه شد با ‏وقایع دو انقلاب دیگر: انقلاب کبیر فرانسه در سال 1789 و انقلاب بلشویکی روسیه در سال 1917، علی رغم ‏تفاوتهای زمانی، در زمینه هایی آنقدر به یکدیگر شبیه اند که تنها با تغییر تاریخ وقوع آنها، یکی را میتوان ‏براحتی در جای دیگری قرار داد و همچنان به راه ادامه داد. در مورد شباهتهای رفتاری چهره های سیاسی، ‏قرابتها بمراتب بیشترو یافتن وجوه مشترک مابین آنها اسانتر از کنکاش در رویدادهای تایخی است‏

وجود وجوه مشترک و یا تلاش برای ایجاد شائبه شباهت در رفتار های چهره های سیاسی، طی سالهای اولیه ‏انقلاب اسلامی، و در اوج رقابت گروهها برای گرفتن سهم بزرگتری از قدرت، موجب شده بود که بسیاری از ‏دیوارهادر خیابانها ایران، بخصوص تهران، با عکسها و نامهایی “تزیین!” شوند که آمیزه ای از نام و تصویر دو ‏شخص متفاوت بود. قصد هنرمند دیوار نویس خیابانی آنروز از این نسبت دادن شعاری، تخریب هر دوشخص بود ‏و یا یکی از آنها. “ مسعود- بنی صدر” و “ابولحسن- رجوی” در نمایش این نوع گرافیک خیابانی (گرافیتی)، که ‏بعد ها با توسعه تکنیکهای مونتاژ فیلم وتوفیق در استحاله تدریجی یک چهره به چهره دیگر حتی به عرصه هنر ‏هفتم نیز راه باز کرد(اینتر فیس)، در آنروزها- گوی رقابت را از سایرچهره های آشنا ی روزربوده بودند. ‏

اگرچه بازار این هنردر ایران تدریجا از رونق افتاد، و لی روال مشابهی برای مقایسه چهره های سیاسی در ‏فرنگ ادامه یافت. نسبت دادن پاره ای رهبران سیاسی خشن به هیتلر ( پل پت، دیکتاتور سابق کامبوج) و مقایسه ‏گوردون براوون، نخست وزیر بریتانیا با استالین، شاید به نوبه خود قدیمیترین و جدیدترین این نوع مقایسه ها ‏است. چهره های سیاسی سی سال اخیرایران نیز(بخصوص متاخرین) ازتیر رس این مقایسه ها بخصوص در خلق ‏کاریکاتورها و تدوین شعار های مورد استفاده در تظاهرات خارجی علیه آنها، بی نصیب نبوده اند. ‏

شهرت جهانی چشمگیررییس جمهوری خودمان و رفتارهای او در مقام ریاست قدرت اجرایی کشور، هر از گاهی ‏تداعی رفتار های بعضی از سلفهای سیاسی پیش از او رااجتناب ناپذیر میسازد. پیش از انقلاب در ایران، کشور ‏افریقایی اوگاندا رئیسی داشت بنام ایدی امین. مهمترین سابقه خدمت او پیش از رسیدن به ریاست جمهوری، داشتن ‏درجه گروهبانی در ارتش محلی (افریقائی) بریتانیا بود. امین با توسل به کودتا در سال 1971 - میلتون اوبوته ‏را کنار زد ودر اوگاندا قدرت را بدست گرفت. امین از آن پس با طرح مطالب غیر قراردادی بسرعت به یک ‏چهره شناخته شده جهانی تبدیل شد. بجزطرح دعاوی بزرگ، دلیل دیگر شهرت او رفتارهای خاص در مجامع ‏عمومی و یا نوع گفتگو با ارباب رسانه ها ی جمعی بود( اگرچه طی اولین حضور خود در مجمع عمومی سازمان ‏ملل به هیچ وجه مدعی رویت و یا تابیدن حلقه نور گرد سر خودنشد).‏

‏ ایدی امین به مطبوعات خارجی بسیار علاقه مند بود و هر روز ( به امید دیدن خبر و یا تصویری از خود) آنها را ‏ورق میزد. مطبوعات و رسانه های بین المللی نیز بخاطر اظهارات “غیر قراردادی” او، علاقمند به مصاحبه با او ‏بودند. مثلا اگر آقای لاری کینگ، مجری معروف برنامه های غیر جدی و معمولا تفننی شبکه تلویزیونی سی ان ‏ان در آن زمان کار میکرد و شبکه تلویزیونی یاد شده هم تاسیس شده بود، بدون تردید از از امین برای شرکت در ‏یکیاز نمایشهای خود دعوت میکرد، رئیس جمهور امین هم بدون تردید، این دعوت را میپذیرفت. ‏

بر خلاف مطبوعات و رسانه های خارجی امین علاقه ای به روزنامه و روزنامه نویسان داخلی نداشت،. به همین ‏دلیل تقریبا تمامی آنها را به محاق تعطیل کشید. پدیده خود بزرگ بینی پس از رسیدن به ریا ست جمهوری، بیش ‏از بیش در او رشد کرد. پس از چندی، امین خود را رئییس جمهور مادام العمر ساخت. در زمان ایدی امین ‏محدودیتهای سیاسی در داخل اوگاندا به اوج رسید، حقوق بشر بطور کامل فراموش شد. مخالفان سیاسی و نظامی ‏او تار و مار شدند. خشونت با اقلیتهای قومی به اوج رسید. اوگاندا هر روز فقیر تر و مردم آن هر روز رنجور تر ‏از پیش میشدند. اقتصاد اوگاندا عملا ورشکسته بود و فقر عمومی رو به توسعه. در همان شرایط ایدی امین داعیه ‏‏”فتح امپراطوری بریتانیا در افریقا و بخصوص در اوگاندا” را داشت؛ چیزی شبیه آنچه این روزها پاره ای ‏شخصیتهای خودمان در باب زوال قریب الوقوع قدرت امریکا و اضمحلال آن عنوان میکنند. ‏

بی اعتنا به آنچه در درون اوگاندا میگذشت، این کشور در همان سالها داوطلب عضویت درکمیسیون حقوق بشر ‏سازمان ملل شد و درنهایت شگفتی، بعضویت کمیسیون مزبور نیز پذیرفته شد- شرایطی نظیر بر خوردهای جاری ‏جامعه جهانی و شورای امنیت با ایران، و اعلام آمادگی دولت ایران برای عضویت در شورای امنیت سازمان ‏ملل. ‏

ایدی امین با افراد با تجربه و یا کار آمد میانه ای نداشت. آنچه برای امین مهم بود، فرمانبرداری از خواسته های او ‏بود. به همین دلیل تمامی اطرافیان او و کارگزاران دولت امین از حلقه یاران دبستانی او انتخاب شده بودند. این بی ‏اعتنائی به کار مملکت داری و امور داخلی در حدی بود که امین یکی از زنهای خود را ( الیزابت)، علیرغم ‏مسخرگی های اطرافیان، به وزارت خارجه اوگاندا گمارد. این زن چندی بعد در جریان یک سفر دیپلماتیک، در ‏شرایط ناهنجاری در یکی از توالتهای فرودگاه اورلی فرانسه توسط پلیس محلی بازداشت شد، ولی امین از ‏بازخواست او خود داری کرد ( البته دلیل دستگیری و رسوائی هیچ ارتباطی با مدرک تحصیلی پرنسس الیزابت ‏نداشت و در آن شرایط داشتن مدرک تحصیلی شرط رسیدن به مقام وزارت خارجه در اوگاندا نبود. بدلیل آنکه ‏الیزابت هزینه های خود را از خزانه امین مستقیما دریافت میکرد، حقوق دولتی هم نمیگرفت ودر نتیجه اگر ‏ضرورتی نیزدر داشتن مدرک تحصیلی برای خدمت به رییس وجود داشت، ارائه مدرک تحصیلی برای شخص او ‏که حقوق نمیگرفت، ضروری نبود.‏

پرزیدنت امین برای اداره امور جاری روزانه تصمیم میگرفت، در مورد مشکلات یا به انکار آنها متوسل میشد و ‏یا وعده فردا میداد، خلاصه کردن را دوست داشت و همیشه از طرح جزئیات و پرداختن به آنها گریزان بود. به ‏برگزاری روزهای جشن( شبیه برگزاری روزهای بزرگداشت در کشورخودمان، اما ما با رنگ محلی)، و انجام ‏مراسم علاقمند بود. روزی در مراسم جشنی به یک طبیب مهاجر اسکاتلندی برخورد و بلافاصله از او دعوت کرد ‏که طبیب شخصی او بشود. این مرد نگون بخت پیش از مورد غضب قرار گرفتن بسرعت در حلقه اطرافیان امین ‏رشد کرد و به مقام مشاوری در امور داخلی و خارجی مملکت رسید. رابطه امین با این فرد بعد ها سوژه فیلمی ‏شد بنام “اخرین پادشاه اسکاتلند”. بدلیل خبر ساز بودن امین، هم در زمان حیات او هم بعد از آن، از زندگی امین ‏چندین فیلم سینمائی ساخته شد، که معروفترین آنها “ عملیات انتبه ” است. این عملیات را کماندوهای اسرائیلی در ‏سال 1976 میلادی برای نجات گروگانهای خود که توسط تروریستهای فلسطینی روبوده شده و در فرودگاه انتبه ‏نزدیک پایتخت اوگاندا نگهداری میشدند، بموقع اجرا گذاشتند. در آن زمان این عملیات شهرت فراوانی یافت و لی ‏امین که تازه از انهدام قدرت امپراطوری برتانیا خلاص شده بود، هجوم ناقابل چند کماندوی اسرائیلی به خاک خود ‏و آزاد ساختن نزدیک به 136 گروگان را با توسل به رد کردن از زیر سبیل چندان جدی نگرفت. ‏

ایدی امین مسلمان بود و لی دروغ فراوان میگفت. اغلب دروغها امین در مورد پیشینه او بود، که کاملا فراموش ‏کرده بود، و همینطور در مورد پیروزی هائی که مدعی بدست آورد نشان بود. در اوقات فراغت دورغهای امین ‏بیشترمتوجه بزرگ و کوچک کردن حقایق بود. ایدی امین به ورزش علاقه داشت. او (برخلاف بسیاری دیگر ‏ازرهبران برجسته امروز جهان که ریز نقش اند!) جثه ای درشت داشت و در سنگین وزن مشت بازی میکرد. ‏ایدی امین به فوتبال علاقهمند نبود.‏

ایدی امین در میانه راه و بعد از آنکه به دور دوم ریاست جمهوری رسیده بود، باور کرد که کسی بخوبی او قادر ‏به اداره امور افریقا و اوگاندا نیست. به همین علت بعد از آن، امین خود را رئیس جمهور مادام العمر نامید و ‏رهبری افریقا را طلبید. لقب دقیق امین، “عالی جناب رئیس جمهور مادام العمر فرمانده کل قوا حاج دکتر ایدی ‏امین دادا سرور موجودات خاکی و ماهیان و فاتح امپراطوری بریتانیا در افریقا بخصوص اوگاندا” بود که شخصا ‏در تدوین عنوان یاد شده نظارت کرده بود.‏

ایدی امین دوسال قبل از سقوط، سربازانش را به کشور همسایه تانزانیا فرستاد و تدریجا با براه انداختن یک جنگ ‏محلی دامنه آن را وسعت داد. همین جنگ در سال 1979 به شکست امین و سقوط دولت او انجامید. امین بعد از ‏سقوط دولتش ابتدا به لیبی گریخت و بعد برای برخورداری از زندگی بهتر در عربستان سعودی پناه گرفت. ‏پرزیدنت دادا در سال 2003 در تبعید مرد. نویسنده هر نوع شباهت رفتاری مابین پرزیدنت دادا و هر یک از ‏مقامات خودی و غریبه را تصادفی خوانده و زائیده ذهن خواننده میداند. ‏

‏ ‏