“آرتین در راه رجایی شهر برای ملاقات پدرش و در راه اوین برای ملاقات با مادرش، بزرگ می شود او تنها سه سال دارد و همه دنیای کودکی اش شده اتوبوسی که سه شنبه ها او را به اوین و چهارشنبه ها به رجایی شهر می برد تا دقایقی مادر و پدرش را ببیند”.
آرتین رحیمیان، کودک سه ساله فاران حسامی و کامران رحیمیان است که همراه با دخترعمویش ژینا، کودک ۱۲ ساله کیوان رحیمیان که پدر او نیز در زندان رجایی شهر زندانی است، توسط مادربزرگ مسن شان نگهداری می شوند.
خانواده فاران حسامی میگویند: مادر کیوان و کامران، اوایل انقلاب همسرش را از دست داد. آقای رحیمیان، پدربزرگ آرتین و ژینا، اوایل انقلاب زیر شکنجه کشته شد و اموال شان را مصادره کردند. خانم رحیمیان بچه هایش را به تنهایی بزرگ کرد و حالا با زندانی شدن دو پسرش، کودکان آنها را نگه میدارد. در حالیکه این خانم سالخورده خود نیاز به پرستار و مراقبت دارد.
آرا حسامی، دخترعموی فاران حسامی است که با “روز” مصاحبه میکند. او میگوید: کیوان رحیمیان را که گرفتند مسئولیت دختر ۱۲ ساله اش ژینا بر عهده مادر کیوان افتاد. همسر کیوان براثر سرطان فوت کرده است. بعد هم که کامران را گرفتند و سپس فاران را، مسئولیت نگهداری آرتین، پسر سه ساله آنها هم بر دوش خانم رحیمیان افتاد. این دو کودک با مادربزرگ شان زندگی میکنند.
فاران حسامی، کامران و کیوان رحیمیان که اساتید دانشگاه آنلاین بهایی بوده اند متهم به “اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت ملی” و “عضویت در جامعه بهائیت” شده اند. کیوان رحیمیان به ۵ سال حبس تعزیری و کامران رحیمیان و فاران حسامی هرکدام به ۴ سال حبس تعزیری محکوم شده اند.
آرا حسامی می گوید: از طریق مراجع قانونی خیلی پی گیری کردند تا حداقل حکم یکی از آنها مدتی تعلیق شود. یعنی فاران آزاد شود و بچه ها را نگهدارد در این مدت کامران حکم محکومیت اش را بکشد و بعد از پایان محکومیت او فاران به زندان برود و یا برعکس. اما متاسفانه نتیجه ای نداشت و موافقت نشد.
سئوال میکنم که اکنون آرتین در چه وضعیتی است؟ می گوید: او دیگر درک کرده که مادر یا پدرش نمی توانند همراه او به خانه بروند. در هر ملاقاتی موقع خداحافظی با همان ادبیات کودکانه اش میگوید خداحافظ تا ببینیم دوباره کی هم را می بینیم. او در واقع در راه رجایی شهر برای ملاقات پدرش و در راه اوین برای ملاقات با مادرش، بزرگ می شود و همه دنیای کودکی اش شده سالن ملاقات و اتوبوسی که سه شنبه ها او را به اوین و چهارشنبه ها به رجایی شهر می برد تا دقایقی مادر و پدرش را ببیند. حالا فکر و دهن این بچه چگونه شکل میگیرد گناهش بر گردن جمهوری اسلامی است.
درباره چگونگی ملاقات فاران و کامران که هر یک در زندانی جداگانه زندانی هستند می پرسم می گوید: چندین ماه است که همدیگر را ندیده اند. پس از آنکه فاران را تیرماه برای بار دوم گرفتند همان اوایل یکبار با هم ملاقات کردند بعد از آن چون کامران حاضر نشده بود برای ملاقات لباس زندانی بپوشد حق ملاقات با یکدیگر را ندارند.
فاران حسامی ۲۶ تیرماه ۹۱ در حالیکه برای پی گیری پرونده همسرش مراجعه کرده بود بازداشت و برای سپری کردن محکومیت اش به زندان اوین منتقل شد. او پیشتر با قرار وثیقه آزاد شده بود.
می پرسم آیا آنها تاکنون درخواست مرخصی داده اند؟ چه پاسخی داده شده؟ خانم حسامی میگوید: کامران چندین بار تقاضای مرخصی داده اما رد کرده اند. فاران ولی چنین تقاضایی نکرده به خاطر اینکه می ترسد آرتین آسیب بیشتری بخورد. به هر حال آرتین الان فهمیده که هفته ای یکبار پدر و مادرش را، آن هم جداگانه، می تواند ببیند و با او به خانه نمی آیند.
اما فاران حسامی و کامران و کیوان رحیمیان به چه اتهامی در زندان هستند؟ آرا حسامی توضیح میدهد: فاران و کامران، تحصیلات شان را در کشور کانادا تمام کردند و برای خدمت به کشورشان به ایران بازگشتند. در حالیکه می توانستند در کانادا بمانند یا مثل خیلی بهایی های دیگر اقامت بگیرند ولی نکردند و برگشتند ایران و اکنون پاسخ آنها زندان است. آنها مدرسان دانشگاه آنلاین بهایی بودند. فاران، رشته اش روانشناسی است و کتابی هم در همین زمینه منتشر کرده است. تمام فعالیت های آنها در زمینه درس و آموزش بود.
پیشتر فرهاد ثابتان، سخنگوی جامعه بهایی نیز در مصاحبه با روز گفته بود: دلیل بازداشت خانم حسامی و آقای رحیمیان صرفا و بدون تردید این بود که در موسسه آموزشی بهائیان تدریس میکردند. همزمان موسسه ای هم داشتند که زبان زندگی یعنی ارتباط بدون خشونت را آموزش میدادند، در زمینه رفع صلح آمیز دعواهای مردم و..
او توضیح داده بود: کامران و فاران در موسسه آموزشی بهائیان تا مقطع لیسانس، تحصیل کرده و فوق لیسانس را از دانشگاهی در کانادا گرفته بودند. یعنی دانشگاههای کانادا مدرک غیر رسمی موسسه اموزشی بهائیان را با توجه به اینکه شهروندان بهایی حق تحصیل در ایران ندارند پذیرفته بود. اما جمهوری اسلامی نمی پذیرد و به آنها گفته بودند که مدرک شما غیر رسمی است. از طرفی گفته اند موسسه شان مجوز ندارد و غیر قانونی است در حالیکه موسسه آنها مجوز قانونی داشت. متاسفانه وقتی میخواهند برخورد کنند مجوزهای قانونی را هم منکر می شوند طوریکه مدتی پیش در شیراز وقتی عده ای از جوانان برای کمک به بچه های بی سرپرست رفته بودند گفتند مجوز ندارید و حتی با افسر پلیسی که گفته بود مجوز دارند هم برخورد و برکنارش کرده بودند.
آرا حسامی اکنون به “روز” میگوید: تنها چیزی که مسلم است اینکه خانواده رحیمیان، کیوان و کامران، فاران و ژینا و ارتین و مادربزرگ شان سختی های زیادی را تحمل میکنند. ملاقات های خانواده با فاران و کامران و کیوان خیلی کوتاه است. خانواده فاران کرمان زندگی میکنند و باید از کرمان به تهران سفر کنند تا فقط چند دقیقه از پشت شیشه او را ببینند. این دو بچه هم که به این شکل بزرگ می شوند.واقعا نمیدانم در مقابل این همه ظلمی که بر آنها روا می شودچه باید بگویم.