شبانه یورش بردند، قلب جنین ۳ ماهه ایستاد

فرشته قاضی
فرشته قاضی

» بازداشت شدگان اندیمشک در بازداشتگاه اطلاعات اهواز

چهار فعال ملی مذهبی که ۲۵ شهریور ماه در شهر اندیمشک بازداشت شدند به بازداشتگاه اطلاعات اهواز منتقل شده اند. زینب کشوری، همسر شاپور رشنو که پس از هجوم شبانه ماموران امنیتی به خانه شان، جنین ۳ ماهه خود را از دست داده خبر از تماس تلفنی همسرش میدهد و می گوید که او در سلول انفرادی و در بازداشتگاه اطلاعات اهواز زندانی است.

او میگوید که تاکنون درباره اتهام یا اتهامات انتسابی به همسرش توضیحی ارائه نداده اند.

بیست و پنج شهریور ماه بیش از ۱۰ فعال مدنی و فعال مدنی و ملی مذهبی در اندیمشک بازداشت شدند. هرچند تعدادی از آنها به فاصله کوتاهی ازاد شدند اما شاپور رشنو و عزت الله جعفری از فعالان ملی مذهبی، علی نجاتی از فعالان سندیکای کارگران هفت تپه و علی محمد جهانگیری همچنان در بازداشت به سر می برند.

بر اساس گزارش خبرنگار روز یکی از بازداشت شدگان که آزاد شده خانم رحیم خانی از فعالان مدنی اندیمشک و موسس یک کتابخانه برای زنان در این شهر است. او به دلیل وضعیت جسمی نامساعد و با قرار وثیقه صدمیلیون تومانی آزاد شده اما اجازه خروج از شهر ندارد و هر روز باید خود را به پلیس امنیت معرفی کند. به گفته نزدیکان خانم رحیم خانی او به اقدام علیه امنیت ملی از طریق کتابسرای مادر و ارتباط با گروههای معاند متهم شده است. 

زینب کشوری، همسر شاپور رشنو اما در مصاحبه با روز از تماس تلفنی همسرش خبر می دهد و می گوید: دیروز حول و حوش ساعت یک و نیم تماس گرفتند. فقط احوالپرسی کردند و گفتند اطلاعات هستیم و دیگر چیزی نگفتند. پرسیدم کی می آیید گفت معلوم نیست. فقط فهمیدیم که بازداشتگاه اطلاعات اهواز هستند. ما از روز بازداشت اصلا نمی دانستیم ایشان را کجا برده اند. حتی اتهام را هم به ما نگفتند فقط حکم دادستانی را نشان دادند و موقعی که وسایل مان را بردند دادستان هم آمد و تایید کرد و رفت.

کامپیوتر، موبایل، کتاب های درسی و بیش از ۵ گونی کتاب توسط نیروهای امنیتی از منزل شاپور رشنو خارج شده، همسرش که ۳ ماهه باردار بوده و به دلیل شوک وارده در همین جریان، جنین سه ماهه خود را از دست داده می گوید: یک و نیم شب بود ریختند خانه. برادرش میگفت زن و بچه خانه است بایستید تا لباس بپوشند گوش نکردند و ریختند توی خانه و من واقعا ترسیدم بدن ام به لرزه افتاده بود. ماههای اول بارداری ماههای حساسی است. و من هم اواخر ۳ ماه بود که باردار بودم. حرف می زدم اما حالم خوب نبود. تا ۳ و نیم شب خانه را می گشتند و بعد آقای رشنو را بردند. روز بعد دوباره امدند در خانه و گفتند کلید کتابخانه را بدهید و آدرس چند تا از دوستان مان را خواستند که من گفتم ندارم. وقتی آمدند فکر کردم آمده اند مرا ببرند باز شوکی به من وارد شد که خودم حس کردم مشکلی هست. رفتم بیمارستان گفتند بچه ایست قلبی کرده و قلبش نمی زند. گفتند باید کورتاژ شود و…

او می افزاید: ما نمی دانیم از اطلاعات سپاه هستند یا وزارت اطلاعات. فقط می دانیم با حکم دادستانی آمدند همه هم لباس شخصی بودند. ۷ - ۸ ماشین بودند. حدودا ۲۰ نفر.سوال میکنم که همسر شما چه نوع فعالیت هایی داشت؟ می گوید: همسر من دانشجوی دکترای علوم سیاسی است و ۴ ماهی بود روی تز اش کار میکرد داشت موضوع تزش را انتخاب میکرد و مدام مطالعه میکرد. فعالیت های اجتماعی بیشتر انجام می داد می گویند ملی مذهبی است. می گویند خانم ستوده امده خانه تان و افرادی و مهمان هایی آمده اند و رفته اند و.. اینها در پرونده ها است. ولی خودمان که میرویم شعبه ۳ که پرونده آنجا است حرفی نمی زنند. نمی گویند اتهام چی است برای چی گرفته اند می گویند فعلا بازجویی دارد.

شاپور رشنو به گفته همسرش پیش از این هم سابقه بازداشت داشته اما هربار از اتهامات انتسابی تبرئه شده است: در سال های ۹۱ و ۸۹ بازداشت شده بود اما هربار تبرئه شد. الان فقط همسر من نیست آقای جهانگیری هم زندان است که کسی را ندارد و تنها زندگی میکرد. آقای علی نجاتی هست و آقای عزت الله جعفری هم. ۴ نفر هستند و ۱۲ روز است که بازداشت هستند. نمیدانم چکار باید بکنیم.

سوال میکنم بعد از اینکه جنین ۳ ماه تان را از دست دادید آیا تماسی با شما گرفتند؟ می گوید: به من زنگ زدند و گفتند این مصاحبه ها چیه و مصاحبه نکن و.

شاپور رشنو در بازداشتگاه در جریان وضعیت پیش آمده برای همسرش قرار گرفته، زینب کشوری می گوید: بقیه زنگ زده بودند به خانواده های شان بعد از ۵ - ۶ روز اما همسر من نزده بود بعد از ۱۲ روز دیروز زنگ زد و در جریان هم قرار گرفت که بچه از دست رفت و.. خیلی ناراحت شد. بچه اول ما بود که اینطور شد.

او می گوید: همسر من هیچ جرمی مرتکب نشده چند سال است این همه درس خوانده تلاش کرده اما حتی جایی استخدام هم نمی کنند کار نمی دهند و می گویند فعالیت سیاسی داشتی. حالا هم که اینطور آمدند شبانه و او را بردند.