تکرار تجربه اعتراض خیابانی پس از 30 سال

نویسنده

» مقاله لوس آنجلس تایمز درباره خشم فروخفته مردم ایران

سه دهه پیش، مینا به عنوان دختری 18 ساله که به تازگی از دبیرستان فارغ التحصیل شده بود، همراه خانواده اش برای اعتراض به بی عدالتی و استبداد محمد رضا شاه پهلوی در راه پیمائی های خیابانی شرکت می کرد؛ اعتراضاتی که به سرنگونی حکومت شاه منجر شد.

او که اکنون یک استاد 48 ساله دانشگاه است، هفته پیش دوباره به همراه خانواده اش برای مخالفت با انتخاب مجدد محمود احمدی نژاد که در هاله ای از تقلبات گسترده بدست آمد، به خیابان آمد.

او بیاد می آورد: “در زمان انقلاب اسلامی سال 1357، نظامی ها در خیابان مستقر بودند، اما آنها فقط سرباز بودند و فقط به انجام وظیفه در قبال دستورات فرمانده های خود مشغول بودند. بیشتر وقت ها به مردم می گفتند فرار کنید و اینجا نمانید، زیرا از فرماندهان خود می ترسیدند.”

او که به دلیل نگرانی از بازداشت و مجازات نمی خواست نام فامیلش ذکر شود، در مصاحبه ای گفت: الان وضع فرق می کند. شبه نظامیان بسیجی طرفدار دولت که در خیابان ها هستند، “واقعاً مردم را کتک می زنند و قصد کشتن مردم را دارند.”

در سال 1357 تا زمانی که از محله خودت بیرون نمی رفتی، در امان بودی. اما حالا منازعه به همه جای پایتخت کشیده شده است. او گفت: در خیابان ما، ظرف روزهای اخیر، دو یا سه جوان کشته شدند.

مینا می گوید او و خانواده اش در سال 57 به خیابان ها رفتند زیرا با قوانین مستبدانه شاه مخالف بودند: “خانواده ما وضع اقتصادی خوبی داشت، خیلی بهتر از الان. اما آن موقع فکر تغییر حکومت به خاطر برقراری عدالت بودیم. فکر می کردیم خارجی ها نفت و پول ما را به یغما می برند. در سیاست خارجی مان استقلال نداشتیم. فکر می کردیم فاصله بین فقیر و غنی خیلی زیاد است.”

مینا می گوید حتی تا دو سال پس از انقلاب نیز خانواده اش از تغییرات بوجود آمده توسط حاکمان دینی جدید راضی بودند. او به یاد می آورد: “فکر می کردیم در مسیر ایده آل قرار گرفته ایم. برای انقلاب خیلی خوشحال بودیم.”

او می پذیرد وقتی به همراه خانواده اش برای پذیرش جمهوری اسلامی رأی می داد، نمی دانستند چه چیزی در انتظار آنهاست. مردم به دنبال چیزهائی بودند که دموکراسی، آزادی و استقلال خوانده می شد، اما معنی واقعی آنها را نمی دانستند.

آغاز جنگ ایران و عراق در دهه 1980، تنها به محکمتر شدن پشتیبانی از آنها منجر شد. او گفت: “با خودمان گفتیم آنها جنگ را به ما تحمیل کرده اند و حالا در وضعیت جنگی هستیم. باید حوصله داشته باشیم. دولت به ما می گفت ساکت باشید! در وضعیت جنگی هستیم.”

اما با پایان گرفتن جنگ در سال 1988، مردم منتظر تغییر بودند، انتظاری که هیچوقت به سر نرسید: “ما می خواستیم فساد کمتر شود. دیگر بهانه دولت که در “شرایط ویژه” هستیم، قابل پذیرش نبود. کم کم فکر کردیم از آرمان های انقلاب خیلی دور شده ایم. حالا می خواهیم به آن روزها برگردیم. چیزهای خوبی را می خواهیم که ان روزها برای کشورمان آرزو می کردیم.”

با این حال، او می گوید نه خودش و نه خانواده اش به دنبال یک انقلاب دیگر نیستند. آنها مایلند حکومت به آرامی تغییر کند، اصلاح شود.

وی می افزاید: “ما این را می دانیم که با یک انقلاب واقعی، نمی توانید مطمئن باشید که به اهدافتان می رسید.”

منبع: لوس آنجلس تایمز- 5 ژوئیه 2009