در حالی که یک هفته از برگزاری مراسم 22 بهمن در ایران میگذرد، قدرت حاکمه هنوز از تریبون های رسمی و غیر رسمی خود، این به اصطلاح “پیروزی” را به رخ مخالفان خود میکشد و با تبلیغات گسترده از این روز، به روز تشیع فتنه، یاد میکند.
اما آیا واقعا قدرت حاکم که با رعب و وحشت، جنبش سبز را به خیال خود در خیابانها منجمد کرد و بر شیوه خود نیز بالید، پیروز میدان است و جنبش سبز نخواهد توانست دیگر در هیچ مناسبتی ظاهر شود؟
و ایاواقعا حکومت فعلی با ابزار های امنیتی و در دست داشتن تمام ابزارهای انحصار قدرت (دلارهای نفتی و سپاه ) از این پس خواهد توانست ثبات سیاسی را در کشور ایجاد کند؟
پاسخ به این سئوال روشن است.
اگر از زمان تشکیل حکومت اسلامی تا به امروز، رفتار حکومت مداران را نگاه کنیم، مشاهده میشود که در دوره های پیشین نیز گروه های سیاسی گوناگون، به بهانه های مختلف از سوی قدرت برتر، در بخش تصمیم گیریهای سیاسی حذف شده اند و گروه حاکم و انحصار طلب وقت هیچ گاه آنها را تحمل نکرده و هیچ مدارایی نسبت به آنها نداشته؛به طوری که هر جریان فکری و عقیدتی ناهمسو با قدرت حاکم، دشمن تلقی شده وحذف گردیده است.
اما چرا هنوز بعد از 31 سال حکومت اسلامی وبا وجود چنین رویکردی، هنوز کشور در بی ثباتی سیاسی به سر میبرد و دادگاه انقلابش همچنان فعال است و به اصطلاح خودش “ضد انقلابیون” را به محاکمه میکشد؟
چرا تاکنون رژیم جمهوری اسلامی با وجود این نوع بگیر و ببند ها نتوانسته ثبات سیاسی لازم را در کشور ایجاد کند و به شکوفاکردن اقتصاد بپردازد.
شاید یکی از دلایل این عدم موفقیت رژیم، فقدان فرهنگ سیاسی بین حاکمان قدرت باشد. اگر فرهنگ سیاسی را گسترش فرهنگ مدارا، هم وزنی قدرت سیاسی با سایر قدرت ها (مجلس، دولت )، غیر شخصی شدن سیاست، گسترش اعتماد مردم به حاکمان، کثرت گرایی و توزیع قدرت، رعایت قواعد انتخابات، جذب نخبگان سیاسی برای تقویت پایگاه مشروعیت نظام، قانون گرایی، غیر شخصی شدن نهاد های حقوقی و توان پاسخگویی دولت به مردم دانست، میتوان گفت حکومت جمهوری اسلامی طی این سی ویک سال گذشته، از این فرهنگ به دور بوده و هیچ یک از قواعد آن را رعایت نکرده است.
حاکمان این رژیم نه تنها از ابتدا در رفتار سیاسی خود کاملا بی فرهنگ سیاسی بوده و هیچ یک از آداب آن را رعایت نکرده، بلکه طی این سی و یک سال سعی در آموختن آنها نیز نداشته و و راه حل مشکلات سیاسی شان را همواره چماق و قداره دانسته اند.
لذا به نظر میرسد تا زمانی که صاحبان قدرت، فرهنگ سیاسی را در رفتار خود رعایت نکنند، کشور همواره دچار بی ثباتی خواهد بود و هرچه از فرهنگ سیاسی دور تر شوند و به سوی فرهنگی امنیتی تمایل یابند، بر بی ثباتی سیاسی کشورخواهند افزود.