راز ۳۵ سال پایداری ظلم

بیژن صف سری
بیژن صف سری

در بین تجار و کسبه، رسمی وجود دارد که در پایان هر سال به محاسبه سود و زیان کسب و کار خود می نشینند؛رسمی که کاش همگانی می شد، نه تنها برای محاسبه سود و زیان مالی بلکه برای سنجش اعمال و کردارهر دوره از طول عمر خود که همچون رد پا ازما باقی می ماند.
با این “بهمن “، ماهی که با برف و بوران از راه رسیده وبرای ولایتمداران ایام فجراست و به شادی و پایکوبی بر خاسته اند، عمرنظام ولایی به ۳۶ سال رسیده است، و تو باور نمی کنی که ایام چه زود می گذرد. گویی همین دیروز بود که با اولین نشانه های میل حکومت بی سئوال عالمان دین فروش، در خود شکستیم ودر صدد چاره برآمدیم. اما در اولین گام برای رهایی از شری که خود ساخته ایم با این پرسش تاریخی سینه به سینه می شویم که به واقع “چه باید کرد؟” و ماجرا از همین جا آغاز شد.

می گویند یکی از دلایل سخت جانی جمهوری اسلامی، و به سکوت کشاندن ملت، همین آیه های یاس خواندن به گوش مردم درمانده از ظلم است، و قلم بدستان حقیقت گو در مظان این اتهام قرار دارند. از سر چنین باوری است که سیاست بازان قدرت طلب، نوشتن از آینده روشن، و نشان دادن در باغ سبز را بر اهل قلم حکم می کنند؛غافل که تنها راه سعادت، اقتدا به حقیقت است، خاصه برای ملتی گرفتار که آگاهی تنها چراغ راه رهایی او ست. هر چند اگر تاوان این چراغداری برای اهل قلم، اتهاماتی چون خائن، مزدوربیگانه، جنگ طلب و چه و چه باشد، که این قبای مندرس را از دیر باز برای حذف حقیقت، قصد پوشاندن برقامت آزادی داشتند، اما چه باک که در ره منزل لیلی که خطر هاست به جان / شرط اول قدم آن است که مجنون باشی.

می گویند وینستون چرچیل با شناختی که از ایرانی و ایرانیان داشت، روزی به جانشین خود آنتونی ایدن گفته بود، ایرانیان با همه همسایگان خود فرق دارند، هرسال مصاف با آنها مشکل تر است، آنها بازی سیاست جهانی (دیپلماسی) را می دانند و بسرعت فرا می گیرند، اما در سیاست داخلی و اداره خود عقب ماندگی ها دارند.

اگر چه این گفته از پیر سیاست انگلستان را نمی توان در مورد همه ایرانیان و یا در همه ادوار تاریخی این کهنه دیارتعمیم داد اما باید صادقانه قبول کرد که دست کم در این برهه از تاریخ کشورمان، خاصه در مورد زمامداران جمهوری اسلامی صادق است. کافی است نگاهی به کارنامه سی پنج ساله این نظام ولایی بیندازیم تا ببینیم مسند نشینان امروز این کهنه دیار، آنچنانکه چرچیل گفته است، در سیاست داخلی و اداره خود همواره دچار عقب ماندگی ها هستند ولی درروابط بین الملل، اگر چه مورد خشم جهانیان قرارمی گیرند اما در جهت پیشبرد اهداف شوم خود، هر بار قادر بوده اند از مهلکه جان سالم بدر برند. آنان درست در آخرین دقایق که همه در انتظارفروریختن برج و باروی دیو صفتان بودند به راحتی راه گریز را یافتند؛ آنچنانکه امروز با هر حیله و ترفندی با دشمنان دیروز خود به تفاهمی می رسند؛گویی در طی 35 سال گذشته، نه شیطان بزرگی می شناختند و نه دنیا به زعم حضرات کافرستان بوده است.

از سوی دیگر در تمام سال های مبارزه اپوزیسیون بر علیه نظام، یک اصل مشترک دربین مخالفان جمهوری اسلامی و دول بیگانه ای که با نظام ولایی سر جنگ داشتند وجود داشت و آن طرح این پرسش تاریخی که “چه باید کرد؟” از قضا این پرسش برای همه مخالفان نظام انگیزه نشست های فراوان جهت ایجاد اتحاد برای سرنگونی نظام شد، با این تفاوت که در گروه های اپوزیسیون جز ایجاد توهم خود “قهرمان پنداری” حاصلی نداشت اما برای دول بیگانه که با ولایتمداران سرجنگ داشتند، راه چاره گشود تا این زنگی مست را با ترفند های تحریم و تهدید به دام اندازند و متناسب با منافعی ملی خود آن را وادار به سازش نمایند.
حال باز ما مانده ایم و آن پرسش تاریخی “چه باید کرد”، بی آنکه از سازش تاریخی جهان مدبرو منفعت طلب که با ستمگران غاصب این کهنه دیاربه سازش رسیده است درس عبرت بگیریم و بیاموزیم که برای برخاستن بر زانوان بیگانگان تکیه نتوان زد و زمین خورده را جز به زانوی خویش مددی نیست.
حال دیگر دشمنان دیروزنظام، دوست و شریک اقتصادی دشمن ملت ایران شده اند وهر یک برای چپاول و غارت سرزمین آبا و اجدادی ما به صف ایستاده اند تا بار دیگر با اسم سرمایه گذاری بر تتمه ثروت خدادادی ایرانیان چنگ اندازند وازسرریز این خوان نعمت، روزی رسان مردم درمانده ای شوند که درهمین هفته گذشته در توزیع سبد کالای اهدایی دولت تدبیر و امید چندین کشته دادند تا صاحب دو شانه تخم مرغ اهدایی شیخ ریا کار شوند.
بنشستن ما به خانه ننگ است / این قافله تا به حشر لنگ است