وزیر جدید کار که پیش از این صحت آمارهای دولت نهم و دهم در مورد نرخ بیکاری را زیر سئوال برده برد، به طور رسمی از “بحران بیکاری” سخن گفته و نسبت به بیکاری در میان جامعه فارغالتحصیلان دانشگاهی هشدار داده است. حسن روحانی هم به تازگی اعلام کرده است که “تا زمانی که مشکل بیکاری در کشور حل و فصل نشود، هیچ یک از تصمیمات فرهنگی امکان تحقق نخواهد داشت و این در حالی است که ما در کشور با پدیده بیکاری جوانان تحصیلکرده نیز روبرو هستیم.”
طبق آخرین اظهارات علی ربیعی، وزیرتعاون، کار و رفاه اجتماعی در حال حاضر ۴۳ درصد متقاضیان کار، فارغالتحصیلان دانشگاهی هستند. او بر ضرورت تغییر نگرشها به کار و عناوین آن، تاکید کرده و گفته است: “عدهای، برخی مشاغل را زشت میدانند و میخواهند که در شغلهایی قرار بگیرند که عناوین آنها خوب باشد.”
ربیعی پیش از این هم از روحیه و رویه ایرانیها انتقاد و عنوان کرده بود که “زیاد حرف میزنیم و کم کار میکنیم”. او خبر داده بود که با رواج نوعی نگاه نادرست به کار، در مشاغل دست پایین در برخی استانها نظیر تهران و یزد، مازندران نیروی کار وجود ندارد. ربیعی، محله قدیمی خود در جنوب تهران را مثال زده و گفته بود: حدود یکسال است که یک مغازه خیاطی در این محله به یک کارگر ساده نیاز دارد و هنوز نتوانسته جذب کند و اکنون کسی حاضر نیست وارد مشاغل پایین دستی شود.
او از تمایل به “کار شیک” سخن گفته و اینکه رییسجمهور پیشنهاد داده تا وزارت کار اسم حرفهها را برای افزایش تمایل به حضور در آن “شیک” کند.
یک میلیون و ۳۰۰ هزار بیکارِ با مدرک
خبرگزاری مهر با انتشار آماری از بیکاری جوانان ۱۵ تا ۲۹ سال، بحران بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی را یکی از مهمترین مشکلات یک دهه و نیم اخیر خانوادههای ایرانی میداند.
به گزارش این خبرگزاری، در فاصله سال های ۸۴ تا ۹۱ از مجموع ۲.۶ تا ۳ میلیون بیکار کشور، ۱.۷ تا حدود ۲.۲ میلیون نفر در سنین ۱۵ تا ۲۹ سال قرار داشته اند. به عبارت دیگر، کشور در ۸ سال گذشته در اوج تقاضای کارجویان برای کار قرار داشته و طبق گفته کارشناسان، فشار تقاضا برای ورود به بازار کار تا حداقل نیمه دهه ۹۰ نیز ادامه خواهد یافت.
به این ترتیب با استناد به آمارهای وزیر کار، از بیش از دو میلیون بیکارِ جوان، یک میلیون و ۳۰۰ هزار نفر تحصیلات دانشگاهی دارند.
بیکاری در ایران، مثل سوریه و لیبی
حسین راغفر، اقتصاددان و استاد دانشگاه، بیکاری جوانان و فارغالتحصیلها را یک “خطر بزرگ اجتماعی” میداند و وضعیت فعلی را با کشورهایی مانند تونس و لیبی، قبل از دچار شدن به بحران مقایسه میکند: “در حال حاضر نزدیک به ۴ میلیون دانشجوی مقاطع عالی در کشور داریم که سالانه یک میلیون نفر نیز به سیل ناخوشایند بیکاران میافزایند. مهاجرتهای بی سابقه ای که بخصوص در این ۴ سال داشته ایم معلول همین علت است.”
او از “مصائب بزرگ اقتصادی” در طول ۸ سال گذشته با وجود “بزرگترین درآمدهای حاصل از فروش نفت و گاز” انتقاد کرده و فساد مالی، اقتصادی و اداری را عامل افزایش تورم و بیکاری میداند.
این اقتصاددان با بیان اینکه “مردمی را که به دنبال یافتن کار به هر دری میزنند نمی شود به صبر دعوت کرد”، وجود “عزم سیاسی فراگیر” را چاره حل بحران بیکاری معرفی میکند: “ایران فرصتهای بزرگی در دنیا دارد اما منافع گروههای خاص نمی گذارد اینها محقق شود. ایران از بزرگ ترین ظرفیتها برای سرمایهگذاری خارجی برخوردار است اما قوانین موجود و سیاستهای دولت به نحوی است که امکان تحقق آن را نمی دهد. دولت باید بتواند این فرصتها را محقق کند که بخشی از آن به مناسبتهای خارجی بر میگردد و همانطور که میبینیم در این مورد هم عدهای به عناوین مختلف سعی در کارشکنی دارند. ظرفیتهای بزرگی برای جذب سرمایه گذاری در ایران هست که میتواند ایجاد اشتغال کند و مردم را به شکستن و تغییر این فضا امیدوار سازد. ما در شرایط کنونی راهی جز این نداریم و امیدواریم اصلاح مناسبات خارجی فرصتی فراهم کند نه برای اینکه منابع وارد چرخه واردات و مصرف بشود بلکه فرصت برای سرمایه گذاریهای داخلی و خلق شغل در کوتاه مدت داشته باشم که مقدمه ایجاد ظرفیت در آینده باشد.”
وعدههای بیسرانجام احمدینژاد
نرخهای بیکاری اعلام شده از سوی دولتهای احمدینژاد هم همانند سایر آمار دولت او، عامل بحث و جنجال فراوان بوده است. او بیش از ۸ سال وعده ریشهکنی بیکاری داد و آمارهای دولت او مدام از کاهش نرخ بیکاری حکایت میکرد اما بیکاری ریشهکن نشد.
با وجود شبهاتی که به صحت رقم بیکاری تهیه شده توسط دولتهای نهم و دهم وارد میشود، حتی این آمارها هم در مقایسه با دولت خاتمی نشان از بهبود و پیشرفت ندارند و در تعارض کامل با وعدههای محمود احمدینژاد هستند.
در اولین سال ریاستجمهوری خاتمی نرخ بیکاری ۱۳.۱ بود که در سال ۸۳ به ۱۰.۳ هم نزول پیدا کرد. این نرخ در اولین سال ریاستجمهوری احمدینژاد ۱۱.۵ بود که در سال ۸۹ تا ۱۳.۵ درصد بالا رفت و در سال ۱۳۹۰ به ۱۲.۳ رسید؛ یعنی بالاترین رقمهای دهه ۸۰.
نرخ بیکاری برای جوانان ۱۵ تا ۲۹ ساله هم روند مشابهی را طی کرده است. خاتمی با ۲۳.۷ شروع میکند و به ۱۹.۶ میرساند اما این نرخ در سال ۱۳۹۰ به ۲۴ رسیده است.
نرخ بیکاری
۱۳.۱
۱۲.۵
۱۳.۵
۱۴.۳
۱۴.۲
۱۲.۸
۱۱.۸
۱۰.۳
۱۱.۵
۱۱.۳
۱۰.۵
۱۰.۴
۱۱.۹
۱۳.۵
۱۲.۳
۱۲.۲