مایکل ماتزا
آنچه که در تاریخچه پر دردسر روابط ایران و ایالات متحده خودنمایی می کند، عدد 444 است.
دانشجویان مسلح ایران از 4 نوامبر 1979 تا 20 ژانویه 1981، تعداد 52 آمریکایی را در سفارت ایالات متحده در تهران، پایتخت جمهوری اسلامی، به گروگان گرفتند.
دوشنبه این هفته بار دیگر مصادف بود با 444 روز زندانی بودن در ایران؛ اما این بار برای جاشوا فتال و شین بوئر. هر دوی آنها 28 ساله هستند و هیچ نقطه روشنی در دورنمای وضعیت آنها دیده نمی شود.
فتال در هنگام تعطیلات برای کوهنوردی به نزدیکی آبشاری در یک تفرجگاه در کردستان عراق رفته بود. در 31 ژوئیه 2009 وی به همراه بوئر و سارا شرود 32 ساله توسط نیروهای مرزی ایران بازداشت شدند. ایران می گوید این سه نفر به طور غیرقانونی وارد کشور شده اند. اما کوهنوردان می گویند حتی اگر از مرز عبور کرده باشند، این کار به طور غیرتعمدی انجام شده است.
لورا فتال که به تلاش بی وقفه برای آزادی پسرش ادامه می دهد، گفت: “هنوز وقتی مردم از من می پرسند فکر می کردم دستگیری آنها چقدر طول می کشد، جواب می دادم 48 ساعت. چهل و هشت ساعت؟ اکنون چه؟ چهارده ماه؟”
شرود که گفته می شود از بیماری هایی نیز رنج می برد ماه گذشته و در جریان نمایش یک حرکت بشردوستانه از سوی ایران آزاد شد.
فتال و بوئر هنوز مدت کوتاهتری نسبت به رضا تقوی، بازرگان 71 ساله ایرانی- آمریکایی در زندان به سر برده اند. آقای تقوی آخر هفته گذشته از زندان آزاد شد در حالیکه این دو نفر همچنان با اتهام خطرناک جاسوسی روبرو هستند.
حیدر مصلحی وزیر اطلاعات ایران روز جمعه به خبرگزاری دولتی کشور گفت این دو نفر باید “در انتظار دادگاه بمانند.”
مقامات آمریکایی به دفعات این اتهام را رد کرده اند و خواستار آزادی سریع آنها شده اند.
اکبر احمد رئیس مرکز مطالعات اسلامی در یک دانشگاه آمریکایی در واشنگتن اخیراً در نامه ای که خطاب به آیت الله علی خامنه ای رهبر عالی ایران نوشت، خواستار آزادی کوهنوردان بر اساس رأفت اسلامی شد.
وی که دیپلمات سابق پاکستان است، اخیراً در خصوص تهدیدات پیش روی کارکنان سفارت آمریکا در دوران حبس مصاحبه ای کرده است.
وی گفت: “کارکنان سفارت افراد شناخته شده ای بودند، اما دستگیری سه جوان که برای کوهنوردی به منطقه رفته بودند و نگهداشتن آنها برای این مدت طولانی، دقیقاً معادل مدت حبس گروگان های آمریکایی، ناشایست است.“
او گفت: “این بار شمار افراد در حبس کمتر از 52 گروگان آمریکایی سال 1979 است، اما امکان سوء استفاده با مقاصد سیاسی به همان اندازه زیاد است.”
لورا فتال در 30 سپتامبر و پس از استفاده از هر ابزاری برای آزادی پسرش، سرانجام موفق به دیدار با باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا شد.
وی با اشاره به اولین کلمات بیان شده توسط اوباما گفت: “می دانم کسب آزادی آنها، مسؤولیت من است. او این جمله را به زبان آورد. او منتظر ما نماند تا ما این را بخواهیم.”
دفتر محمود احمدی نژاد در 9 سپتامبر از آزادی سارا شرود خبر داد اما بعداً به دلیل تداخل این رویکرد با مشی دستگاه قضایی ایران، این سخنان پس گرفته شد. البته وی در 14 سپتامبر آزاد شد.
فتال گفت: “ما به مدت 3 روز خوش بین بودیم که شاید پسران ما هم همزمان آزاد شوند. بنابراین کم کم به وقت تهران زندگی می کردیم؛ هفت و نیم ساعت زودتر از وقت محلی در فیلادلفیا.”
اما وقتی معلوم شد خبری از آزادی آنها نیست، مادران جاش و بوئر دست به کار شدند تا امکان خداحافظی سارا با دو زندانی دیگر را فراهم کنند. آنها از طریق سفارت سوئیس که حافظ منافع ایالات متحده در ایران است فشار وارد آوردند.
فتال گفت: “می توانستم تصور کنم سارا و شین زیر چه فشار روحی خواهند بود. ممکن بود سارا ناگهان ناپدید شود و دیگر هیچکس خبری از او نداشته باشد.”
سرانجام سارا از مخمصه جان به در برد و شین را در حالی ترک کرد که او “از اینکه یک سوم مان آزاد شده اند” خوشحال و خرسند بود.
سارا و مادرش دو هفته پیش در نیویورک و در حاشیه جلسه مجمع عمومی سازمان ملل با احمدی نژاد دیدار کردند. او به سبب امکان آزادی اش با ودیعه 500,000 دلاری که از طریق سلطان عمان پرداخت شده، از احمدی نژاد تشکر کرد و خواستار تلاش وی برای آزادی بوئر و جاش شد. بوئر در زندان به او پیشنهاد ازدواج داده است.
سارا شرود روز جمعه در یک مصاحبه تلفنی از اوکلند گفت او مایل است از تلاش های عمان “تشکر و قدردانی” کند. وی گفت: “من از جزئیات نقش آنها اطلاعی ندارم زیرا آنها هنوز در مورد جاش و شین نیز به ایفای نقش مشغول اند و من نمی خواهم در این روند دخالت کنم.”
دیدار با اوباما و احمدی نژاد، توجه اخیر اوپرا وینفری، کیتی کوریک، کریستین امانپور، بی بی سی فارسی و بخش فارسی صدای آمریکا، همگی در ماه گذشته در کنار هم قرار گرفت و باعث شد لورا فتال آن را “یک لحظه بسیار برجسته از توجه جهانی” بخواند.
اما نتیجه ای که او به دنبالش است تا کنون بدست نیامده است. او برنامه زندگی اش را چنین توصیف می کند: از خواب سبک بر می خیزم، تمامی روزنامه ها و وب سایت را برای هرگونه خبری درباره ایران مرور می کنم، از طریق سفارت سوئیس نامه ای دیگری برای جاش می نویسم و منتظر پاسخی می مانم که هرگز داده نخواهد شد.
منبع: بوستون هرالد- 18 اکتبر