چیزی کمتر از پانصد روز به پایان فاجعه احمدی نژاد مانده است، پانصد روز وقت داریم یک رئیس جمهور درست و حسابی به جای احمدی نژاد بیاوریم. امیدوارم خاتمی رئیس جمهور شود، اما در هر حال این فاجعه را باید تمام کرد. به نظرم انتخابات 24 اسفند خیلی چیزها را به ما یاد می دهد، کارهایی که باید برای یک سال بعد انجام بدهیم، اگر از فردا شروع کنیم، ممکن است شانس مان بیشتر شود، فقط یادمان باشد که ما می خواهیم دولتی را که سالانه صد میلیارد دلار درآمد دارد، از دست آدمهایی دربیاوریم که با این صد میلیارد دلار می خواهند رویاهای شان را که اتفاقا کابوس های ماست، زمینی کند، ما به این صد میلیارد برای برآورده کردن آرزوها و عملی کردن رویاهای مان احتیاج داریم.
چند نتیجه گیری اخلاقی از یک انتخابات 24 اسفند
انتخابات انجام شد. نتایج اولیه فعلا اعلام شده است و احتمالا نتایج شهرهای بزرگ و تهران کمی در نتیجه اعلام شده تغییر خواهد داد. در راستای اینکه یکی از مهم ترین کارهایی که یک انسان یک روز پس از انتخابات می تواند بکند، این است که از انتخابات نتیجه گیری اخلاقی کند، قصد داریم همین کار را بکنیم. البته توضیح بیشتر در مورد انتخابات و نتایج آن احتمالا لازم نیست، چون خودتان نتیجه را تا الآن می دانید، اگر هم نتیجه انتخابات را نمی دانید و خبرهای آن را تا به حال دنبال نکردید، احتمالا این نوشته هم به درد شما نمی خورد، البته یک حالت دیگر هم وجود دارد، این که خبرهای انتخابات را بدانید و این نوشته به دردتان نخورد. به همین دلیل برخی نتایج اخلاقی از انتخابات 24 اسفند می شود گرفت، چنین است.
اول، پیروزی شش نفر بر میلیونها نفر: اگر شورای نگهبان صلاحیت کاندیداهای اصلاح طلبان را رد کند، آن نامزدها انتخاب نخواهند شد. به همین دلیل نتیجه می گیریم یکی از مهم ترین راههای پیروزی در یک مسابقه این است که رقیب نداشته باشید، چون اگر رقیب نداشته باشید قطعا پیروز می شوید.
دوم، پیروزی بزرگ اصلاح طلبان: اصلاح طلبان بدون این که تا یک هفته قبل از رای گیری بدانند کاندیداهای شان کیست و بدون این که حتی یک هفته وقت داشته باشند تبلیغات کنند و با وجود اینکه تمام تلاش شان را کردند که کسی به آنان رای ندهد، حداقل چهل کرسی در مجلس به دست آوردند، در هیچ جای دنیا هیچ حزبی به این راحتی چهل کرسی در مجلس به دست نمی آورد.
سوم، پیروزی بزرگ برای رهبری: آیت الله خامنه ای از مردم خواست که به نامزدهایی که از دولت خدمتگزار حمایت می کنند، رای دهند، مردم هم به اصولگرایان منتقد دولت و اصلاح طلبان مخالف دولت رای دادند، تعداد آرای حامیان دولت در نقاط مختلف مستقیما با تعداد سفرهای استانی رئیس جمهور رابطه داشت، هر جا رئیس جمهور بیشتر سفر کرده بود، طرفدارانش کمتر رای آوردند.
چهارم، پیروزی بزرگ برای وزارت کشور: رئیس جمهور اعلام کرد که اعضای دولت در انتخابات به نفع هیچ حزبی فعالیت نمی کنند، در نتیجه برگزار کنندگان انتخابات جلوی ناظرین اصلاح طلبان را که جزو هیچ حزبی نبودند، گرفتند.
پنجم، پیروزی بزرگ مردم: این انتخابات ثابت کرد که مردم ایران هنوز زنده هستند و نمردند، ممکن است تصمیم غلط بگیرند، یا تصمیم شان با ما متفاوت باشد، اما در هر حال وجود دارند و سرنوشت شان هم برای شان مهم است. به همین دلیل لازم است که وقتی در مورد مردم حرف می زنیم، جوری حرف نزنیم که انگار پشت سر مرده حرف می زنیم. البته این موضوع دردناکی است که آدم فعال سیاسی باشد و از طرف مردم نظر بدهد و آن مردم هنوز زنده باشند.
ششم، پیروزی بزرگ برای تحریم کنندگان: براساس آمارهای نسبتا مشخص و موجود چهار سال قبل در انتخابات مجلس و سه سال قبل در انتخابات ریاست جمهوری گروهی از مخالفان مشارکت، انتخابات را تحریم کردند، در نتیجه 50 درصد مردم در انتخابات شرکت کردند، در انتخابات 24 اسفند، تحریم کنندگان این کار را با شدت بیشتری انجام دادند، در نتیجه 60 درصد مردم در انتخابات شرکت کردند، این پیروزی بزرگ نشان می دهد که تحریم کنندگان حداقل منهای ده درصد طرفدار دارند، به همین دلیل پیش بینی می شود اگر در انتخابات سال 1388 تحریم گسترده تر شود، بعید نیست که دفعه بعد هفتاد درصد مردم در انتخابات شرکت کنند.
هفتم، مشروعیت و نامشروعیت: من که در خارج از ایران نمی توانستم رای بدهم، معتقد هم نیستم با رای ندادن در انتخابات مشروعیت یک نظام از بین می رود، چون اگر چنین بود الآن پنجاه درصد حکومت های دنیا نامشروع بودند. اصولا معتقد هم نیستم باید مشروعیت نظام جمهوری اسلامی را از بین برد، چون می ترسم به محض اینکه این مشروعیت از بین برود، این آمریکایی ها که به روابط نامشروع علاقه دارند، بفهمند حکومت ایران مشروعیت ندارد و به ایران حمله کنند. همه اینها به کنار، به نظر شما حکومتی که حداقل سی درصد مردم به طرفداران آن حکومت رای می دهند بیشتر مشروعیت دارد یا مخالفان حکومت که حتی ده درصد مردم هم به حرف آنها گوش نمی کنند.
هشتم، انتخابات ریاست جمهوری آینده: ما تقریبا 495 روز تا انتخاب رئیس جمهور بعدی وقت داریم، اصل دعوا اواخر خرداد 1388 است، در این انتخابات فهمیدیم که نباید فرصت را از دست بدهیم، نباید وقت عزیزمان را برای بحث کردن با تحریم کننده ها تلف کنیم، نباید بدون رسانه بمانیم، نباید نامزدهای انتخابات را بسوزانیم، باید از همین حالا ده تا کاندیدای مطمئن برای انتخابات داشته باشیم و یک چیز را یادمان نرود، فاجعه احمدی نژاد نباید تکرار شود.