“اغلب، مهاجران روستایی و تهیدستان شهری هستند. بدون مجوز و خارج از برنامهریزی رسمی و قانونی توسعه شهری در درون یا خارج از محدوده قانونی شهرها زندگی میکنند.” اینها را مجید کیانپور معاون وزیر راه و شهرسازی درباره کسانی که در سکونتگاههای غیر رسمی زندگی میکنند گفته و اعلام کرده تعدادشان ۶ میلیون نفر است. ۶ میلیون نفری که از روی فقر عموما در حاشیه شهرها سرپناهی برای خودشان دست و پا کرده و حالا سالهاست که بدون خدمات شهری و عمومی روزگار میگذرانند.
“در این سکونتگاهها عموما از آب و برق دزدی استفاده میشود. از کابلهای برقی انشعاب میگیرند و آب را هم از یکی از انشعابات اصلی به خانهها لولهکشی میکنند. اما گاز به خاطر خطراتش دور از دسترس مانده است. اصولا خدمات عمومی وجود ندارد. مدرسه، فضای سبز، مراکز بهداشتی، وسایل نقلیه عمومی و…در این سکونتگاهها به سختی یافت میشود”.
اینها هم سخنان گیتی اعتماد، دکترای معماری و شهرسازی در گفتوگو با “روز” است.
خانم اعتماد که سالها روی این پدیده کار کرده توضیح میدهد: “بیشتر زمینهایی است که سند رسمی ندارند و به صورت دستی رد و بدل میشوند. بنابراین ساختمانهایشان هم از طرف شهرداری آن منطقه مجوز دریافت نکرده است. اینها در روزهای خاص که مطمئن هستند کسی مزاحمشان نمی شود مثلا در روز عاشورا، میآیند دور یک زمینی را دیوار میکشند و داخل آن شروع به ساخت و ساز می کنند و سریع ساختمان را بالا میبرند.”
آمار متناقض است
تنها چند هفته پیش مجید کیانپور اعلام کرد: “در ۶۸ شهر و در قالب ۷۴۴ محله غیررسمی حدود چهار میلیون نفر زندگی میکنند. اگر آمار چهار میلیونی را در نظر بگیریم یعنی به طور متوسط در هر محله حدود ۵ هزار و ۴۰۰ نفر زندگی میکنند.” این در حالی است که همین مقام مسوول در تازهترین اظهارتش اعلام کرده آمار ساکنین سکونتگاههای غیر رسمی ۶ میلیون نفر است که در ۷۷ شهر کشور و در قالب ۸۵۱ محله زندگی میکنند. این آمارها بدان معناست که در ۱۱۰ محلهی تازه بررسی شده نزدیک به دو میلیون نفر زندگی میکنند و میانگین ساکنین این محلهها چیزی در حدود ۱۸ هزار و ۱۸۱ نفر است. کیانپور البته اعلام نکرده کدام شهر چنین محلههای غیر رسمی پرجمعیتی داشته است. آمارهای ضد و نقیض البته به اینجا ختم نمیشود پیش از اعلام رقم چهارمیلیونی از سوی وزارت مسکن و شهرسازی، علیرضا افشار معاون فرهنگی اجتماعی وزیر کشور اعلام کرده بود: “ در ۷۰۰ سکونتگاه غیر رسمی کشور بیش از ۵ میلیون نفر زندگی میکنند.” از گیتی اعتماد در همین خصوص سوال میکنم، او معتقد است آماردقیقی وجود ندارد: “متاسفانه، هر بار یک آماری اعلام میشود که البته به نظر من غیر دقیق است.باید آمار قابل اعتمادی از شمار کسانی در این مناطق زندگی میکنند ارائه نشده است.”
“نه آب و است و نه آبادی، نه گلبنانگ مسلمانی”
مهترین هدف مسکن مهر فراهم کردن خانه و سرپناه برای قشر کمدرآمد بوده است.اما پس از گذشت چند سال از کلید خوردن این طرح نه تنها آمار ساکنین سکونتگاههای غیر رسمی کم نشده بلکه افزایش هم داشته است. دکتر گیتی اعتماد با تایید این مساله به “روز” میگوید: “البته برنامهریزیهای پروژهای مسکن مهر قبل از دولت آقای احمدینژاد انجام شده بود. ولی الان ببیند کجاها این واحدها احداث شده است، در بیابان. به قول شاعر “نه آب است و نه آبادی نه گلبانگ مسلمانی” معلوم است که برای مردم سخت خواهد بود این همه از محل کار و زندگی خود دور باشند و کسی که بخواهد به شهر تردد کند آنجا برای زندگی نخواهد رفت به خصوص قشر کمدرآمد که عموما خودروی شخصی برای تردد ندارد. حتی شهر پرند که نزدیکترین منطقه مسکن مهر به شهر است کمترین امکانات، تسهیلات و خدمات عمومی ندارد. متاسفانه این واحدها در مناطق بسیار دور از دسترسی ساخته شده است.”
آن چیزی که انتظارش را داشتیم تحقق پیدا نکرد
بسیاری از کارشناسان معتقد مشکلات گسترده در حوزه مسکن کشور باعث گسترش چنین پدیدهای شده است. گیتی اعتماد میگوید: “ما برنامه ریزی مسکن برای قشر کمدرآمد نداریم و الان هم با گران شدن اجاره خانهها ساکنین سکونتگاههای غیر رسمی خیلی بیشتر شده و خواهند شد. اجارهها به حدی بالا رفته که هرکسی از عهده پرداختش برنمیایداگر به همین روال پیش برود بچههای ما که در حال حاضر از طبقه متوسط هستیم در آینده حاشیه نشین خواهند شد.”
او همچنین اضافه میکند: “نباید بخش عمده ساکنین این سکونتگاهها را روستاییان مهاجر بدانیم. تحقیقات ما نشان میدهد تورم باعث شده بسیاری از مردم شهرهای هم به ناچار به این مناطق روی بیاورند.”
اما آسیبهای سکونتگاههای غیر رسمی به اینجا ختم نمیشود بسیاری از جامعهشناسان بر این باورند که سلامت روانی افرادی که در این مناطق زندگی میکنند، در خطر است. تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی فاصله بین شهرنشینان و ساکنان این مناطق را در شرایطی غیرعادی قرار میدهد. ساکنین این نواحی از تمامی امکانات زندگی در یک شهر محروم میمانند و این خود زمینهساز بزه خواهد بود.
تجربه کوبا
اما راه حل این معضل گسترده شهری چیست؟ این آخرین سوالی است که از دکتر گیتی اعتماد دکترای معماری و شهرسازی پرسم؛ او توضیح میدهد: “این یک مساله بسیار پیچیده است که نیاز به راهکارهای ریشه ای دارد. برقراری عدالت اجتماعی راهکاری است که در دیگر کشورها جواب داده، در ایران حال حاضر اختلاف طبقانی نسبت به گذشته خیلی عمیقتر شده است. ما توزیع عادلانه امکانات را نداریم و آن چیزی که انتظارش را داشتیم تحقق پیدا نکرد. الان طبقه متوسط دارد از بین می رود و به طبقه پایین و کمدرآمد اضافه میشود و تنها یک اقلیت پردرآمد باقی میماند.”
او تجربه کوبا را به عنوان مثال ذکر میکند: “باید از تجریه دیگر کشورها استفاده کنیم مثلا کوبا بعد از انقلاب چه کار کرد؟ نمی گویم که مشکلشان به طور کامل حل شد. اما در سفری که به منظور تحقیق در همین موضوع داشتم متوجه شدم که به طور کلی توانستهاند حداقلها را تامین کنند. سعی کردند همه نیروهای خود را بسیج کنند تا بتوانند مسکنهای ارزانقیمت در اختیار قشر کمدرآمد بگذارند.”
او درپایان یادآور میشود: “اینها برای خودشان از روی ناچاری یک نوع سرپناه درست کردهاند وقتی دولت برایشان کاری نمیکند اینها چاره دیگری ندارند. بهتر است دست کم حداقلها را برای این مناطق محروم فراهم کنند”.