ده ها تجاوز به عنف، مجازات: 7 سال

حسین باستانی
حسین باستانی

اسماعیل افتخاری، معروف به “اسمال تیغ زن”، هفته گذشته، پس از حدود هفت سال، از زندان گوهردشت کرج ‏آزاد شد‎. ‎‏ بنابر صورت جلسات دادگاه، تنها بخشی از اتهامات وی، عبارت بودند از ده ها فقره تجاوز و آدم ربایی ‏در سطح پایتخت.‏

افتخاری در طول مدتی که به اصطلاح “زندانی” بود، حملات وحشیانه بیشماری را با چاقو، میله آهنی و دیگر ‏سلاح های سرد علیه زندانیان سیاسی (از ناصر زرافشان گرفته تا بهروز جاوید تهرانی) به انجام رسانید. نام وی، ‏به علت خبرسازی های پی در پی او و باندش در زندان،‎ ‎برای برخی افرادی که اخبار زندانیان سیاسی را دنبال ‏می کنند شناخته شده‎ ‎است. اما شاید حتی خیلی از این افراد، دقیقاً ندانند او کیست و چه کاره‎ ‎بوده است. به همین ‏علت، مروری بر پرونده این جنایتکار حرفه ای، در توضیح‎ ‎نوع مناسباتی که در سیستم قضایی – امنیتی ما جاری ‏است، مؤثر خواهد بود‎.‎

اسمال تیغ زن، قبل از انقلاب، از جمله اوباش معروف “محله جمشید” تهران بود و از باج گیری از فواحش امرار ‏معاش می کرد. وی پس از‎ ‎انقلاب، به ناگهان در کمیته انقلاب اسلامی جای پای خود را محکم کرد و به نمونه ای ‏‏”کلاسیک” از افرادی تبدیل شد که به ناگهان، از اسفل طبقات جامعه به ارگان هایی چون کمیته و دادستانی راه ‏یافتند. ‏

نام وی، نخستین بار در آبان ماه سال 78 و در زمان برگزاری‏‎ ‎نخستین جلسات محاکمه این جانی خبرساز شد ‏‏(روزنامه ایران، 12 آبان 78). در جریان این محاکمه عنوان شد که افتخاری با معرفی خود تحت عناوینی چون‎ ‎معاون وزیر اطلاعات و با تکیه به سوابق واقعی خود در دستگاه امنیتی – انتظامی‏‎ ‎کشور (سوابقی چون ریاست ‏گروه ضربت منطقه 12 کمیته انقلاب اسلامی) در‎ ‎طول سالیانی طولانی دست به جنایاتی تکان دهنده زده است. ‏جنایاتی در حد‎ ‎ربودن دختران و زنان متعدد و تجاوز عنف به ربوده شدگان، همکاری با باج‎ ‎گیران محلی و تهدید ‏قربانیان آنها به صدور “حکم تیر” شان، ایجاد‎ ‎پرونده های جعلی قضایی برای افراد بیگناه (در حد “ده سال” ‏زندانی کردن‎ ‎مغازه داری در گیشا که تنها گناه او تاخیر در پرداخت باج بوده) … و مواردی از‎ ‎این قبیل‎.‎

در آن زمان، انتظار می رفت دادگاه، حکم محکومیت سنگین جنایکاری در این‎ ‎حد را به سرعت صادر و اجرا ‏کند. اما در سال 80 مجدداً خبر رسید که این‏‎ ‎متهم، این بار در شبعه سوم دادگاه انقلاب به ریاست قاضی احمدی به ‏اتهام‎ ‎جاسوسی به نفع بیگانگان و قاچاق موارد مخدر محاکمه شده است. در جریان دادگاه جدید مشخص شد که وی ‏در گذشته (علاوه بر ریاست “گروه ضربت” کمیته) “سمت‎ ‎ریاست حراست شرکت دخانیات را نیز عهده دار بوده ‏و به علاوه در مراکز‎ ‎مختلفی نظیر دادگاه انقلاب، سپاه پاسداران، بنیاد مستضعفان و جانبازان و‎ ‎سد معبر ‏شهرداری دارای “سمت هایی” بوده است (بدون توضیح بیشتر). همچنین، به گفته نماینده وزارت‎ ‎اطلاعات حاضر ‏در جلسه دادگاه، آشکار شد که افتخاری “ با در دست داشتن مجوز‎ ‎مخصوص، اجازه حمل هر نوع اسلحه ای را با ‏خود داشته است‎”.‎

تنها یکی از نمونه های تکان دهنده تشریح شده در جلسه دادگاه آن بود که: “اسماعیل افتخاری در تابستان سال 77 ‏تحت عنوان «تیمسار احمدی» اقدام به‎ ‎ربودن یک دختر 16 ساله در میدان هفت تیر کرده و سپس با معرفی خود ‏به عنوان‎ ‎تیمسار وزارت اطلاعات به حدی این دختر نوجوان را تهدید کرد که خانواده اش‏‎ ‎از شکایت منصرف ‏شده اند.” (اعتماد، 20 تیر 81‏‎(‎

آموزنده بود که نهایتا، در ازای این همه جنایت که در جریان رسیدگی های‎ ‎های 78 و 80 افشا شده بود، دادگاه ‏‏”اسمال تیغ زن” را در جمع، تنها به 8 سال حبس‏‎ ‎تعزیری محکوم کرد که این حکم در دادگاه تجدید نظر استان ‏تهران قطعی شد‎. ‎

بدین ترتیب، مشخص شد که از نظر دادگاه، مجازات ده ها مورد آدم ربایی و‎ ‎تجاوز به عنف و تشکیل باندهای ‏جنایتکار، برای برخی افراد تنها 8 سال زندان است. آن هم‎ ‎زندانی با برخورداری از امکانات کاملاً ‏‏”اختصاصی”، تا حدی که وی در زمان‎ ‎حبس نیز، علی رغم تشکیل باندهای جنایتکار جدید و حملات مکرر به ‏زندانیان‎ ‎دیگر با استفاده از سلاح سرد، هرگز با کوچکترین مجازات و ممانعتی از سوی‏‎ ‎مسوولان قضایی روبه ‏رو نشد.‏

اما از آن هم آموزنده تر این است که این جانی شناخته شده تهران، حتی هشت سال زندان خود را نیز، که به طور ‏طبیعی باید در سال 88 تمام می شد، به طور کامل سپری نکرد. در حقیقت، وی به خاطر “حسن رفتار” در زندان ‏‏(که احتمالا مصداق آن، آزار زندانیان سیاسی بود) شایسته برخورداری از مرخصی های پی در پی تشخیص داده ‏شد. به تازگی نیز، مسوولان زندان به این نتیجه رسیدند که چون متهم از “مرخصی های استحقاقی” خود استفاده ‏نکرده، بنابر این حق دارد با احتساب مرخصی ای که طلب دارد، به جای سال 88، سال 87 از زندان آزاد شود. ‏به همین راحتی! ‏

‏ ‏

پرونده اسماعیل افتخاری، یک شاهد زنده از از برخورد های واقعی مدعیان “امنیت اجتماعی” با جانیانی است که ‏جان و مال و ناموس ایرانیان از تعرض آنها‎ ‎در امان نیست. جانیانی که حتی اگر چون افتخاری متجاوز به عنف و ‏آدم ربای زنجیره ای نیز باشند، می دانند چه کار باید بکنند تا مشمول “مهرورزی” قرار بگیرند و از “آزادی 360 ‏درجه ای” خود لذت ببرند.‏

پرونده اسماعیل افتخاری، تنها یک مطالعه موردی، و آزادی او، تنها یک نمونه از صدها و هزاران نمونه مشابه ‏در دستگاه قضایی – امنیتی ایران است. او در شرایطی با گردن افراشته، و با امتیازات اختصاصی یک “شهروند ‏درجه اول” از زندان آزاد می شود، که زندانیان سیاسی آرمانگرا و کتاب خوانده ای که تیزی تیغ وی را بر پوست ‏و گوشت خود احساس کرده اند، در داخل یا خارج زندان، همواره شهروند درجه دو باقی خواهند ماند. ‏

اسمال تیغ زن، آزادیت مبارک!‏