خاطرات خرداد 76

فخرالسادات محتشمی پور
فخرالسادات محتشمی پور

… در ستاد انتخاباتی سید محمد خاتمی در سال ۷۶، زنان زیادی حضور نداشتند. وقتی قرار شد زهرا شجاعی به عنوان گزینه ای مناسب و مقبول به همراهی خانم خواجه نوری همکار سابق کاندیدای اصلاح طلبان در وزارت ارشاد اسلامی، مسئولیت کمیته زنان را بپذیرد، من هم قول همکاری دادم و باز هم یک دوره آموزشی را تحت نظر معلم پیشین خود و این بار در یک محیط جدید، تجربه کردم. اولین اقدام ارتباط با زنان تأثیر گذار و گرفتن مشورت از آنان برای تبلیغات انتخابی ویژه جامعه زنان بود .

یادم هست اولین کسانی که با آنان وارد گفتگو شدیم خانم ها رجائی، دستغیب، دکتر رهنورد، دکتر ابتکار و فائزه هاشمی بودند که هر یک برای من حکم یک معلم را برای تجربه حضور اجتماعی و فعالیت در حوزه زنان داشتند. آن روزها در ستاد انتخاباتی کاندیدای اصلاح طلبان ما با تشکیل جلسات گروهی و هم اندیشی هایی با حضور گروه های مختلف زنان، به ویژه دانشجویان و دختران جوان، فرهنگیان و زنان خانه دار از آنان ایده می گرفتیم.

یادش به خیر خاتمی با آن چهره گشاده و خلق محمدی و صداقت ذاتی اش، خیلی زود در دل ها جای باز کرد و همین مسئله باعث شد که شعله حسد و کینه در دل مخالفانش شعله ور شود و درست از همان زمان تا پایان دوره دوم ریاست جمهوری پرافتخارش، به توطئه چینی و دسیسه سازی و ایجاد بحران علیه او دست بزنند. داستان پرفریب کارناوال عصرعاشورا که برای صاحبان تدبیر مضحکه ای بیش نبود، توانست از همان آغازین روزها بذر بی اعتمادی را در دل برخی متدینین ساده دل بکارد و متاسفانه آنچه از این کشتگاه شوم حاصل آمد مانع از انجام بسیاری از منویات و برنامه های اصلاح طلبانه فرزند فاضل امام شد و روند توسعه یافتگی را در کشورمان کند کرد.

باری علیرغم همه تبلیغات منفی علیه خاتمی، مردم و به ویژه دو گروه بزرگ زنان و جوانان به او اقبال کردند و برنده میدان رقابت نابرابر آن دوران، هم او بود. روحانی روشنفکر و متعهدی که درد مردم درد او بود اما با شعار نان و حل مشکلات اقتصادی مردم پا به میدان رقابت نگذاشت. خاتمی با شعار رجحان آزادی بر سایر نیازهای روز، آمد و صداقت او و صراحتش دل ها را با او همراه کرد و آنگاه که نام خاتمی از صندوق های آراء به عنوان رئیس جمهور هفتم بیرون آمد، غریو شادی خیابان ها و محلات پایتخت و متعاقب آن سایر شهرها را فراگرفت اما رسانه ملی براثر شوکی که بر دست اندرکاران آن وارد آمده بود خیلی دیرتر از عموم مردم و بالاجبار با جشن مردمی همراه شد و …

نهالی که روز دوم خرداد توسط مردم فهیم و آگاه ایران کاشته شد، روز به روز توسط خود آنان و با همیاری دولت آبیاری شد و ما شاهد اقتدار ملی و بین المللی ایران و اندک شدن فاصله دولت ـ ملت بودیم تا آنگاه که وسوسه خناسان به کار افتاد و صداقت پشت پرده فریب مهجور افتاد و شد آنچه نباید می شد.

اینک در آستانه دوم خردادی دیگر وقتی به پشت سر خود می نگریم، افسوس آن روزهای خوب سرشار ازاعتماد بین مردم و خدمتگزارانشان و خدمت بی دریغ کارگزاران دولتی و احترام به کرامت انسانی و خیزهای بلند برای تحقق جامعه مدنی دلمان را سخت می فشارد و شکرانه هایی که بدل به ناسپاسی شد و سرنوشت محتوم همه ناسپاسان در طول تاریخ اشک به دیدگانمان می آورد اما نگاه به آینده هنوز افق های روشن را نوید می دهد و خرداد، ماه پرحادثه را مطلع روزهای سبز و سرفراز برای میهن پرافتخارمان و برای جوانان برومند و همه فرزندان سخت کوشش می نمایاند.

و در سال صبر و استقامت، نورامید بر دل هامان راه باز می کند و ما به آفتاب سلامی دوباره می دهیم و به ساختن وطن می اندیشیم با استخوان خویش و عشق را به انتظار می نشینیم که در حال بازگشت است.

منبع:کلمه