حمله ۸ شکارچی به محیط‌بانان با چاقو و تبر

نیوشا صارمی
نیوشا صارمی

» در گفت‌وگو با یک فعال محیط زیست آسیب‌شناسی شد

دو تن از نگهبانان محیط زیست ایران که آنها را با نام محیط‌بان می‌شناسیم، بار دیگر در ایفای وظیفه خود به مشکل برخورده و پس از درگیری با شکارچیان، راهی بیمارستان شده‌اند.

غروب روز جمعه سوم اسفندماه، دو محیط‌‌‌بان، مشغول گشت‌زنی در حوالی روستای “آهنگر محله” استان گلستان بودند که صدای تیراندازی توجهشان را جلب می‌کند. بنا به وظیفه‌شان برای پیدا کردن شکارچیان به جست و جو می‌پردازند و دو مرد مسلح را در حالی یافتند که مشغول شکار بودند. اما وقتی برای متوقف کردنشان اقدام می‌کنند با هجوم هشت افراد مسلح رو به رو می‌شوند. شکارچیان با چاقو، چوب و تبر به محیط‌بانان حمله کرده و پس از مضروب کردنشان پا به فرار می‌گذارند. بنا به گزارش‌های رسیده در این درگیری “مهدی‌مجنی پور” از ناحیه پیشانی و بازوی راست مورد اصابت چاقو و تبر قرار گرفته و “محمد تمسکنی” نیز علاوه بر پارگی ریه بر اثر اصابت ضربات کارد، از ناحیه صورت، بازو و هر دو کتف مجروح شده است. هردوی این محیطبانان در بیمارستان پنجم آذر گرگان بستری شده‌اند. در ساعات اولیه پس از این اتفاق، حال محمد تمسکنی که در بخش آی‌سی‌یو به سر می‌برد، وخیم گزارش شد. اما تا لحظه نگارش این گزارش، خبرها حاکی از این است که خوشبختانه حال او به صورت ثابت درآمده است.

حمیدرضا میرزاده فعال محیط زیست و سردبیر وب‌سایت تخصصی سبز پرس که از اولین رسانه‌هایی بود که خبر این درگیری را منتشر کرد، درخصوص علل بروز چنین اتفاقاتی که پیش‌تر نیز بارها شاهد آن بوده‌ایم به “روز” می‌گوید: “اصلی ترین دلیل این گونه برخوردها این است که متخلف می‌خواهد از دست محیطبان فرار کند و چون محل درگیری معمولا به دور از شهر و سکونتگاه انسانی هست و شاهدی حضور ندارد متخلف درگیری را آغاز می‌کند.”

به گفته این روزنامه‌نگار حوزه محیط زیست در موارد این‌چنینی، متخلفان به جای این که جریمه شکار را بدهند و در بدترین حالت و سنگین‌ترین حکم، سه تا شش ماه زندان را تحمل کنند، ترجیح می دهند درگیر شده و فرار کنند. این مساله در در چندین و چند پرونده به همین شکل بوده است.

بر اساس مشاهدات این فعال محیط زیست، معمولا متخلفی که به طرف محیطبان شلیک کرده سابقه دار بوده و در خیلی از موارد، محیطبان را می‌شناخته است و به نوعی بین شکارچی و محیطبان کینه وجود داشته است.

 

می‌توانستند تیراندازی کنند، نکردند!

سرهنگ خیلدار، فرمانده یگان حفاظت محیط زیست پس از وقوع این حادثه با بیان اینکه محیط بانان کشور به میزان لازم به منظور حفاظت از محیط زیست تجهیزات در اختیار دارند، گفته است:‌ “به لحاظ دفاعی یگان حفاظت محیط زیست با کمبودی روبرو نیست اما محیط بانان آخرین اقدام خود را تیراندازی به سمت متخلفان قرار داده‌اند، برای نمونه، دو محیط بان گرگانی می‌توانستند تیراندازی کنند اما این کار را انجام ندادند و در نهایت با ضربات چاقو شدیداً مصدوم شدند.”

او در حالی به داشتن تجهیزات و عدم شلیک محیط‌ بانان اشاره می‌کند که هم‌اکنون چند محیط‌بان که در درگیری‌های این‌چنینی مجبور به تیراندازی شده‌‌ و در اثر آن شکارچیان متخلف جان خود را از دست داده‌اند، در زندان شرایط دشواری دارند و حتی به مرگ محکوم شده‌اند. سازمان محیط زیست هم با وجود تمام وعده‌هایی که در این خصوص داده، نتوانسته مقدمات آزادی آنها را فراهم کند.

 

محیط‌بانان بی‌پشتوانه

حدود ۱۳۰ محیط‌بان و جنگل‌بان در طول سه دهه اخیر در حین انجام وظیفه جانشان را از دست داده‌اند که عمدتا بر اثر شلیک مستقیم و عمدی شکارچیان غیرمجاز بوده است. تعداد زیادی هم مجروح و قطع عضو شده و یا به دلیل مجروح کردن شکارچیان متخلف در درگیری، به پرداخت دیه محکوم شده و به زندان افتاده‌اند. محمد درویش، فعال محیط زیست در یادداشتی عنوان می‌کند که “به راستی در چنین شرایطی چند درصد از این پاسداران طبیعت، حاضرند در مسوولیت‌های خود بمانند و همچنان سلحشورانه و جان بر کف به انجام وظایف خود ادامه دهند؟ آیا آنها در خوشبینانه‌ترین حالت، حق ندارند تا با متجاوز، شکارچی و درخت‌افکن ساخته یا دست‌کم چشم بر تخلفات بربندند و به‌این‌ترتیب، جان‌شان را بیمه کنند؟”

او پیشنهاد می‌کند: “در چنین شرایطی بهترین، موثرترین و سریع‌ترین راهکار، گرفتن حق استفاده از سلاح از مامورین منابع طبیعی و محیط‌زیست است؛ زیرا در آن صورت، گمان نکنم حاصل رویارویی ایشان و متخلفان از جهنم خونین کنونی که منجر به مرگ بیش از ۵۰۰ نفر از دو طرف و مجروح و معلول شدن هزاران نفر دیگر شده، فاجعه‌بارتر شود! چه‌بسا شکارچیان هم، وقتی دریابند که بازدارندگان‌شان سلاح ندارند، از کشتن آنها صرف‌نظر کنند. همچنین، محیط‌بان‌ها و جنگل‌بان‌ها هم با گزارش ماوقع به ماموران نیروی انتظامی، پیگیری مسلحانه ماجرا و درگیری‌های احتمالی را به ایشان می‌سپارند و خلاص.”

مهرداد مسیبی، یک فعال محیط زیست دیگر هم می‌گوید: “طی سال های گذشته در جنگ بین شکارچیان و محیط بان ها، پیروز میدان شکارچیان بوده اند به گونه یی که شمار کشته شدگان شکارچیان به تعداد انگشتان دست هم نمی رسد اما تعداد محیط بان های کشته شده به ۱۱۰ نفر رسیده و مجروحان و نقص عضو و جانبازان را هم اگر اضافه کنیم به بالای ۲۰۰ نفر می رسد.”

او هم به طعنه عنوان می‌کند: “یا محیط بان اجازه حمل اسلحه را دارد یا ندارد، اگر اجازه داشته باشد یا اجازه شلیک را دارد یا ندارد، اگر اجازه شلیک داشته باشد یا قانون از او حمایت می‌کند یا نمی‌کند، اگر قانون از او حمایت نکند به این نتیجه خواهیم رسید که به جای اسلحه یک دسته بیل یا چماق به دست این جماعت بی پشتوانه بایستی داد.”

 

راه‌های دیگر را امتحان کنیم

“ما تفنگ را به دست محیطبان داد‌ه‌ایم و گفته‌ایم از منطقه حفاظت کن و هیچ کس را هم راه نده. در این سال‌ها هم فقط سعی کردیم جلوی شکارچیان را بگیریم و سعی نکردیم به روشی دیگری با موضوع روبرو بشویم.” این را حمیدرضا میرزاده، سردبیر وب‌سایت سبز پرس می‌گوید و ادامه می‌دهد: “در خیلی موارد، شکار غیرمجاز نه برای تفریح و نه برای گوشت و پوست حیوان انجام می‌شود. بلکه فقط به خاطر این انجام می‌شود که شکارچی می‌خواهد با محیطبان تصفیه حساب کند.”

به نظر این فعال محیط زیست باید نوع نگاه به شکارچی تغییر کند: “در خیلی از موارد، شکارچی‌ها حتی از محیطبانان و کارشناسان با تجربه هم به طبیعت آشناتر هستند. اگر سازمان بتواند از این دانش آنها بهره بگیرد، خیلی از مسایل حل خواهد شد.”

او با اشاره به تجربه پارک ملی گلستان می‌گوید: “رئیس سابق پارک دو تا از شکارچی‌هایی که سابقه‌های طولانی در شکار غیرمجاز دارند و پرونده‌های متعددی برایشان باز شده، با یک رفتار حساب شده تحت کنترل خودش درآورد است.” او ادامه می‌دهد: “رئیس پارک، به هر یک از شکاچیان(که هر کدام باید به خاطر شکارهای متعدد چند سال جبس می‌کشیدند) گفته بود که اگر من ضمانت کنم تا شما را حبس نکنند، باید قول بدهید که تفنگ‌هایتان را به من بدهید و شکار نکنید. آنها هم با خودشان حساب کتاب کردند، دیدند می‌صرفد و پذیرفتند.”

به گفته او درحال حاضر همان دو شکارچی، در فصل گاوبانگی (فصل جفت گیری گوزن) که بیشترین شکار گوزن انجام میشود به جای شکار، توریست‌‍‌ها را به تماشای گوزن‌ها می‌برند.

میرزاده درپایان می‌گوید: “در بدو تاسیس سازمان محیط زیست، شکارچی‌های با سابقه به عنوان محیطبان استخدام می شدند. تا همین دهه ۱۳۷۰ هم همین رسم وجود داشت اما وقتی معصومه ابتکار حکم داد که محیطبانان باید حداقل مدرک فوق دیپلم داشته باشند ماجرا پیچیده‌تر شد.”