در آستانه انتخابات 80

نویسنده

جلال یعقوبی

انتخابات مجلس ششم نیز با پیروزی قاطع اصلاح‌طلبان همراه بود و به نظر می‌رسید که دیگر امکان رقابت راستگرایان با رفورمیستها در یک رقابت دموکراتیک وجود ندارد. این توهمی بود که تقریبا همه نیروهای درگیر در اصلاحات ایران به آن دچار بودند. مهمترین ویژگی لیستهای انتخاباتیاصلاح‌طلبان آن بود که سه گروه اصلی تشکیل دهنده جناح رفورمیستها- مجمع روحانیون مبارز، جبهه مشارکت ایران اسلامی و دفتر تحکیم وحدت- هاشمی رفسنجانی را در لیست خود قرار نداده بودند. رقابت رفورمیستها با هاشمی رفسنجانی هزینه‌های گزافی بدنبال داشت.

درواقع تغییر تضاد اصلی رفورمیسم ایران از بنیادگرایان به هاشمی رفسنجانی دو نتیجه مهم بدنبال داشت. اول آنکه منجر به جدایی نهایی رفسنجانی از اصلاح‌طلبان و تضعیف موقعیت آنان در ساخت قدرت گردید و دیگر آنکه موجب اتحاد تاکتیکی او با رقیب اصلاح‌طلبان گردید و توازن قوا کاملا به سود محافظه‌کاران و مهمتر از آن بنیادگرایان تغییر کرد. ترور حجاریان؛ توقیف مطبوعات و دستگیری جناحهای رادیکالتر رفورمیست‌ها اولین نتایج این تغییر هژمونی بود. دستکاری انتخابات تهران اوج قدرت‌نمایی بنیادگرایی بود وپس از حمله به مطبوعات فضای کشور کاملا امنیتی شد.

در چنین شرایطی اختلافات درون شورای شهر چنان افزایش یافت که به اخبار عمومی تبدیل شد و دعواها درون شورا به طنزی تلخ در مورد قدرت طلبی اصلاح‌طلبان بدل گردید. به این اختلافها در جایی دیگر خواهیم پرداخت.

از اواسط سال 79 مباحث مختلفی در محافل سیاسی ایران درباره حضور یا کناره‌گیری سیدمحمد خاتمی برای دومین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری‌اش مطرح شد. حتی با وجود اینکه اوایل مردادماه خاتمی طی سخنانی در جمع رؤسای دانشگاه ها گفت که تا آخرین نفس پای تعهد خود با خدا و ملت ایران برای تحقق برنامه ها و شعارهای مطرح شده در دوم خرداد ایستاده است و در انتخابات ریاست جمهوری هشتم نیز “برنامه اصلاحات” را به صورتی کامل‌تر در معرض قضاوت مردم قرار خواهد داد، با این حال هنوز به طور قطعی مشخص نبود که آیا خاتمی در انتخابات شرکت می‌کند.

شرکت خاتمی در انتخابات مورد پسند محافظه‌کاران نبود و آنان مایل بودند که خاتمی خود کناره‌گیری کند تا نیازی به چهار سال جنگ فرسایشی دیگر نباشد.. چند روز پس از سخنان خاتمی درباره پایبندی‌اش به عهد با مردم و در روز شنبه سوم مرداد 1379 روزنامه رسالت در سرمقاله خود با عنوان “آیا خاتمی راه هاشمی را خواهد رفت؟” در نقد سیاستهای هاشمی رفسنجانی و منتسبان وی نوشت: “برخی دوستان هاشمی هم طی دو دوره ریاست جمهوری ایشان سعی کردند سایه سنگین شخصیت وی را بر قوای مقننه و قضائیه و دیگر نهادها تحمیل کنند و بدین منظور در دفاع از شخصیت و تقدیس وی افراط کردند. سرانجام چنین افراطی، اولاً؛ آن شد که فریادهای انتقاد در گلو خفه شد و کاستی های فراوانی در امور اجرایی کشور پدید آمد و مردم را به ستوه آورد و بالاخره فریاد اعتراض خود را در دوم خرداد 76 نشان دادند.”

روز بعد روزنامه جمهوری اسلامی در واکنشی به سرمقاله رسالت نوشت: “این روزنامه در حالی به چنین تحلیل انحرافی متوسل شده است که همه صاحبنظران سیاسی می دانند دوم خرداد محصول انحصارطلبی‌های جناح راست بود و آقای هاشمی رفسنجانی نیز به دلیل مقابله با این انحصارطلبی، آماج حملات جناح راست قرار گرفت (…) فرافکنی جناح راست آن هم در آستانه هشتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، شیوه زشتی است که این جناح باید از آن اجتناب کند.”! جمهوری اسلامی در تحلیل خود، رسالت را به عنوان “ارگان جناح راست” معرفی کرده بود.

جالب آنکه “محمدرضا باهنر” نیز طی مصاحبه ای که همان روز در کیهان منتشر شد درباره دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی گفته بود: “فضا طوری بود که گویا دولت و حکومت تاب تحمل انتقاد را ندارد. کار فرهنگی هم که اصلاً تعطیل بود و مشارکت سیاسی هم به شکل واقعی اش وجود نداشت […] مجموعه این عوامل گسست بین دو نسل را رقم زد و دوم خرداد را بوجود آورد.”


انتشار این مصاحبه تحمل روزنامه جمهوری اسلامی را به سرآورد. روزنامه جمهوری اسلامی را بخشی از نزدیکان آیت‌الله خامنه‌ای اداره می‌کنند که هاشمی رفسنجانی را نیز حمایت می‌کنند. این روزنامه در سرمقاله خود با عنوان “باز هم خبط سیاسی!” تلویحاً به چگونگی شکل گیری حزب کارگزاران سازندگی اشاره کرده و با یادآوری انتخابات دوره پنجم مجلس و عدم پذیرش افراد پیشنهادی هاشمی در لیست “روحانیت مبارز” نوشت: “آن پیشنهاد منطقی بر اثر اصرار برخی عناصری که قاعدتاً امروز احساس پشیمانی می کنند، نادیده گرفته شد و با برخوردهای نادرستی که حتی تکرار آن ملال آور است، به دیگری هایی ختم شد و بعداً با طرد تعمدی بخشی از نیروهای مؤثر نظام، به مراحل حیرت انگیزی انجامید.” این روزنامه در ادامه تاکید کرد: “شاید قدری مضحک به نظر برسد ولی همان عناصری که حتی تحمل دوستان همفکر و خودی هر چند با سلیقه های مختلف را نداشتند، و به چیزی کمتر از تجلیل آرا و نظرات خود رضایت نمی دادند، امروز هاشمی را به ایجاد اختناق در دوران ریاست جمهوری خود متهم می کنند.” در پایان این سرمقاله آمده بود: “این با ادعای شما قابل جمع نیست که «بازگشت به قدرت، برنامه اول ما نیست!”

روزنامه رسالت در روز چهارم مرداد و طی سرمقاله‌ای به قلم مدیرمسئول -مرتضی نبوی- با عنوان “برای ثبت در تاریخ” به روزنامه جمهوری اسلامی پاسخ داد. در قسمتی از این نوشته آمده بود: “آیا منصفانه است که رسالت را ارگان جناح راست بنامید و نسبت انحصارطلبی به آن بدهید؟” و “آیا در آستانه انتخابات دوم خرداد، مردم از فشارهای اقتصادی که امروز بیشتر هم شده ناراحت نبودند؟ آیا از خانواده سالاری که امروز به مراتب بیشتر شده، دغدغه نداشتند؟” چالش میان “محافظه کاران” درباره انتخابات سال 1380ریاست جمهوری اگرچه به دلیل حضور خاتمی چندان بروز جدی نیافت اما نشان می‌داد که اختلافاتی اساسی در بین انها نیز وجود دارد و دوپاره شدن جناح راست ایران و تقویت جناح بنیادگرا از همان زمان شتابی بیشتر گرفت.