انتخابات ریاست جمهوری، ۲۴ خرداد ماه در حالی برگزار شد که پرونده های قربانیان انتخابات ۸۸ هیچ سرانجامی نیافته؛ نه قاتلی معرفی شده نه دادگاهی برای رسیدگی به شکایات خانواده های قربانیان برگزار شده است؛ در نهایت هم گفته اند قاتل شناسایی نشد،دیه بگیرید.
انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ با اعلام نام محمود احمدی نژاد به عنوان برنده این انتخابات، اعتراضات مردمی را به دنبال داشت؛ اعتراضاتی که با این سئوال شروع شد “رای من کو”. پاسخ اعتراضات مردمی، سرکوب، زندان، گلوله و کشتار بود و بیش از ۱۰۰ نفر در خیابان ها و بر اثر اصابت گلوله یا ضربات باتوم و گاز اشک آور جان باختند. بیش از ۶ نفر در جریان بازداشتگاه کهریزک جان باختند و دهها نفر نیز براثر اصابت گلوله مجروح شدند.
کشتارها از روز ۲۳ خرداد و تنها یک روز پس از برگزاری انتخابات با شلیک گلوله بر شکم میثم عبادی، نوجوانی که تنها سه ماه از ۱۶ سالگی اش را پشت سر گذاشته بود آغاز شد. 25 خرداد ۸۸ با به رگبار بستن معترضان از سوی پایگاه بسیج به اوج رسید و 30 خرداد دهها نفر دیگر بر اثر اصابت گلوله جان باختند. تیر ماه ۸۸ اعتراضات و همزمان کشتار معترضان از سوی حکومت ادامه یافت تا عاشورای 88 وشلیک به معترضان و ضرب و شتم آنها تا ۲۵ بهمن ۸۹ و همچنین آخرین سه شنبه سال ۸۹.
غیر از ۳ تن از جانباختگان بازداشتگاه کهریزک، حکومت مسئولیت جان باختن هیچ یک از معترضان را نپذیرفت و مقامات رده های مختلف حکومتی در سخنرانی ها و مصاحبه های متعدد خود، معترضان و عوامل خارجی و “فتنه گران” را عامل این کشتارها دانستند. شکایت خانواده های هیچ کدام هم به سرانجامی نرسید و تنها پاسخی که در مقابل سئوال هایشان یافتند این بود که قاتل شناسایی نشد و از بیت المال دیه بگیرید. خانواده های قربانیان اجازه برگزاری مراسم برای فرزندانشان را نیافتند و برای عدم اطلاع رسانی تحت فشارهای امنیتی قرار گرفتند و حتی برخی از آنان بازداشت شدند.
اما سئوال های خانواده های قربانیان همچنان پابرجاست. آنها می پرسند: چرا؟ چه کسی با دستور و اجازه کدام مسئول و ارگانی فرزندان مارا قتل رسانده است؟ آنها خواهان معرفی قاتل و قاتلان فرزندان شان هستند؛ امری که تاکنون حتی درباره یکی از جان باختگان نیز اتفاق نیفتاده، و در مقابل حکومت با تلاش برای مصادره تعدادی از جانباختگان با عناوین بسیجی، تمام تلاش خود را کرده تا معترضان را به عنوان مسئول قتل آنها معرفی کند؛ امری که با واکنش خانواده های جان باختگان و تصریح آنها در مصاحبه با رسانه ها ناکام ماند.
ندا آقاسلطان یکی از معروف ترین جانباختگان اعتراضات بعد از انتخابات خرداد ۸۸ است دختر جوانی که صحنه جان باختن اش را جهانیان در شبکه های مجازی و تلویزیونی به نظاره نشستند. او ۳۰ خرداد ۸۸ بر اثر اصابت گلوله ای جان باخت و به نماد جنبش اعتراضی مردم ایران تبدیل شد تا بدانجا که ۴ سال بعد و مردم در جشن پیروزی کاندیدای شان در انتخابات خرداد ۹۲ و همچنین جشن پیروزی راهیابی تیم ملی فوتبال ایران به جام جهانی یکی از اصلی ترین شعارهایی که سر میدادند این بود: “امشب شب شادیه، جای ندا خالیه”. دختر جوانی که چشمان بازش در هنگام مرگ، چشمان بسته خیلی ها را به وقایع ایران و آنچه در خیابان های تهران می گذشت باز کرد.
نمایندگان اتحادیه اروپا با عکس های ندا به استقبال منوچهر متکی، وزیر خارجه وقت جمهوری اسلامی رفتند، مجسمه ندا ساخته شد، نقاشی ایتالیایی، چشمان باز ندا در هنگام مرگ را به تصویر کشید، در کشورهای مختلف مراسم های متعددی برای او برگزار شد و ۳۰ خرداد، روز ندا نامیده شد، اما در ایران، حکومت با ساخت دو مستند با پشتوانه وزارت اطلاعات، ابتدا خبرنگار بی بی سی در تهران و سپس آرش حجازی، پزشکی که هنگام مرگ بالای سر ندا بوده را به عنوان قاتل معرفی کرد و تا بدانجا پیش رفت که مدعی شد ندا آقا سلطان با همکاری منافقین در لجظه فیلمبرداری از خود، با دستگاهی مخصوص خون را روی صورت خود جاری می کند و پس از اینکه همراه با آرش حجازی و استاد موسیقی خود وارد ماشین برای عزیمت به بیمارستان می شده توسط منافقین کشته می شود.
همه اینها در حالی است که عباس کارگر جاوید،که آزادانه به زندگی خود ادامه میدهد، از اعضای بسیج است که مردم او را بلافاصله بعد از اصابت گلوله به ندا، گرفتند و به گفته آرش حجازی، پزشکی که هنگام جان باختن ندا بالای سر او بود، این عضو بسیج فریاد میزد: “نمی خواستم بکشمش”.
به فاصله چند هفته، عکس ها و مشخصات عباس کارگر جاوید در اینترنت و در سطح وسیعی منتشر شد و خانواده ندا به عنوان مظنون به قتل دخترشان از او شکایت کردند. اما پرونده شکایت شان با گذشت ۴ سال همچنان در مرحله تحقیقات است و سرانجامی نیافته است.
مسعود هاشم زاده، بهزاد مهاجر، اشکان سهرابی، سجاد سبز علی پور، بهمن جنابی، محمدحسین فیض،علی فتحعلیان، سعید عباسی فر گلچینی، پویا مقصودبیگی، علی فتحعلیان، سجاد قائدرحمتی،مریم سودبر دیگر جانباختگان روز ۳۰ خرداد ۸۸ هستند.
ایمان هاشمی، نادر ناصری، تینا سودی، مریم مهرآذین، سیدرضا طباطبایی، ابوالفضل عبدالهی، سعید اسماعیلی، محسن حدادی، بابک سپهر، حمید بشارتی، سالار طهماسبی، میلاد یزدانپناه، واحد اکبری، دیگر افرادی هستند که گفته می شود در روز ۳۰ خرداد ماه جان باخته اند. اطلاعات چندانی از آنها در دست نیست و خانواده هایشان تاکنون سکوت اختیار کرده اند.
از پریسا کلی و علی شاهدی هم به عنوان جان باختگان ۳۱ خرداد نام برده می شود. همچنین محمد حسین برزگر نیز گفته می شود که ۲۷ خرداد جان باخته.
کیانوش آسا، رامین رمضانی، علی حسنپور، احمد نعیم آبادی، سهراب اعرابی، داوود صدری، مصطفی غنیان، مسعود خسروی دوست محمد، حسام حنیفه، محرم چگینی، ناصر امیرنژاد، علیرضا افتخاری، محمود رئیسی نجفی، فاطمه رجب پور، سرور برومند، داوود صدری، امیرحسین طوفانپور، حسین اخترزند، مهدی کرمی و حسین طهماسبی هم از جمله جانباختگان روز ۲۵ خرداد ۸۸ هستند. تاکنون پرونده های شکایت خانواده های آنها فرجامی را که خانواده ها انتظار داشتند یعنی معرفی قاتل یا محاکمه قاتلان، نیافته است. از فهیمه سلحشور، کامبیز شعاعی، مبینا احترامی، شلر خضری، فاطمه براتی، محمد نیکزادی، ایمان نمازی، محسن ایمانی، کسری شرفی، فرزاد جشنی، مهدی ستارنسب، امیرحسین تهرانچی و حامد نورمحمدی هم به عنوان دیگر جان باختگان ۲۴ تا ۲۶ خرداد ۸۸ نام برده می شود. تاکنون اطلاعات دقیقی از آنها منتشر نشده است.
هنوز آمار دقیقی از جانباختگان این روزها در دست نیست و به دلیل فشارهای امنیتی خانواده های تعدادی از جان باختگان سکوت اختیار کرده اند.