دلیل دست نداشتن در بحران ۸۸

حسین علیزاده
حسین علیزاده

به صراحت می‌گویم انگلیس در امور داخلی ایران سال ۲۰۰۹ (۱۳۸۸) دخالت نکرد…صادقانه می‌گویم شما «قدرتی» را برای دیپلمات‌های انگلیسی فرض کرده‌اید که هرگز در این سطح نیستند…[ریشه] آنچه را در سال ۲۰۰۹ در ایران اتفاق افتاد، باید در «داخل» ایران جستجو کرد.”

این متن مصاحبه مطبوعاتی جک استراو، سرپرست هیأت پارلمانی برتانیا در محل مجلس شورای اسلامی است که طی دعوت رسمی از سوی مجلس ایران از تاریخ ۶ تا ۱۰ ژانویه ۲۰۱۴ از تهران دیدن کرد. (مراجعه شود به مقاله: هدف سفر هیأت پارلمانی بریتانیا به تهران)

 وی در این سخنانش تصریح دارد که:

اولا آنچه از دست داشتن بریتانیا در ناآرامی های ۸۸ به کشورش نسبت داده می شود ( یعنی برونزا بودن جنبش سبز) در واقع بزرگ نمایی قدرت تاثیر گذاری این کشور است.

ثانیاً ریشه حوادث ۸۸ را باید در داخل ایران به عنوان جنبشی “درونزا” واکاوی کرد.

با این توصیف، اشاره جک استراو به بزرگ نمایی قدرت تاثیرگذاری کشورش در ایران، به کیست؟ چه کسی برای نخستین بار دست داشتن لندن در حوادث ۸۸ (فتنه ۸۸ به تعبیر حاکمیت) را به تصریح اعلام داشت؟

به دیگر سخن، پرسش این است که اگر بریتانیا دشمن جمهوری اسلامی است، چرا باید قدرت تأثیرگذاری آن را نزد ایرانیان و جهانیان، بزرگ نمایی کرد؟ مگرعقل حکم نمی کند که آدمی قدرت تاثیرگذاری دشمن خود را نزد افکار عمومی کوچک نمایی کند؟ مگر رویه و روال جمهوری اسلامی در ناکارآمد نشان دادن ترفندهای امریکا یا ناکارآمد بودن تحریم ها غیر از کوچک نمایی بوده است؟ پس انتساب ناآرامی ها به انگلیس چه وجهی داشت؟ چه کسی نخستین بار، این سناریو را مطرح ساخت؟

 

برونزا نشان دادن جنبش سبز

در یاد داریم که با آغاز جنبش سبز، دولت اوباما که مراودات محرمانه را با شخص علی خامنه ای پیش از انتخابات آغاز کرده بود، در موضعگیری علیه سرکوب مردم توسط جمهوری اسلامی تعلل به خرج داد. این تعلل موجب شده بود که مردم شعار دهند: “اوباما، یا با اونا یا با ما”.

به این ترتیب روزهای نخست اعتراضات ۸۸، خامنه ای دلیلی برای متهم کردن امریکا ( شیطان بزرگ) نداشت. ناگزیر باید متهمی می تراشید تا درونزا بودن جنبش اعتراضی مردم را سرپوش نهد.

مروری به حوادث هفته اول انتخابات، یادآور ما می شود که پس از بالا گرفتن اعتراضات خیابانی و کشته شدن عده ای، علی خامنه ای در نماز جمعه ۲۹ خرداد ۸۸ (یک هفته پس از انتخابات) انگشت اتهام را مشخصاً به “انگلیس خبیث” نشانه رفت و گفت: “من به همه‌ی این آقایان[ نامزدهای انتخابات ۸۸]…توصیه میکنم…دستهای دشمن را ببینید؛ گرگهای گرسنه‌ی کمین‌کرده را که امروز دیگر نقاب دیپلماسی را یواش یواش دارند از چهره‌هایشان برمیدارند و چهره‌ی حقیقی خودشان را نشان میدهند، ببینید؛ از اینها غفلت نکنید… دیپلمات های برجسته‌ی چند کشور غربی که تا حالا با تعارفات دیپلماتیک با ما حرف میزدند، نقاب از چهره برداشتند…دشمنی‌های خودشان با نظام اسلامی را دارند نشان میدهند؛ از همه هم خبیث‌تر دولت انگلیس”

با این مفروض که دست خارجی در اعتراضات دیده می شود، خامنه ای در همین سخنرانی فرمان سرکوب اعتراضات را صادر و تصریح کرد که “اگر نخبگان سیاسی بخواهند قانون را زیر پا بگذارند… مسئول خونها و خشونتها و هرج و مرج‌ها، آنهایند.”

 

سندسازی برای برونزا بودن جنبش سبز

اعتراض سه نامزد از چهار نامزد انتخابات ۸۸ به تقلب در انتخابات، راهپیمایی میلیونی مردم معترض به نتایج انتخابات و از همه بدتر کشته شدن شماری از مردم در همان روزهای نخست، که نشان از “درونزا” بودن جنبش سبز داشت، ضربه بزرگی به حیثیت و مشروعیت نظام جمهوری اسلامی بود.

“برونزا” نشان دادن اعتراضات مردم، راز بزرگ نمایی دستان خارجی در حوادث ۸۸ است که این سناریو را فقط و فقط رهبر می توانست مقبولیت بخشد. پس از سخنرانی او، تدریجاً دستگاه سندسازی جمهوری اسلامی به کار افتاد. برخی از این اقدامات عبارت بودند از:

 

برای مثال وی در بخشی از اعترافات! خود می گوید که: “تماس ها و ملاقات های ما با مرتبطین در رستوران ها و کافی شاپ ها صورت می گرفت و تلاش می شد این ملاقات ها در مکانی غیر از سفارت انجام شود. سفارت هزینه آن را پرداخت می کرد و آنها را مهمان سفارت می دانست و بعداً مطالب و گفتگوها به اطلاع مقامات سفارت می رسید.”

آیا می توان ملاقات اعضای یک سفارت خارجی در اماکن عمومی با افراد شناخته شده را هرگز به پای جاسوسی نوشت؟

 

در حالیکه برای چندین دهه، رادیوی بخش فارسی بی بی سی برای ایران برنامه پخش می کرد، این کتاب می خواهد القا کند که راه اندازی تلویزیون فارسی بی بی سی شش ماه پیش از انتخابات، “حرکت تاثیرگذار” در حوادث سال ۸۸ بوده است. حال چرا، این تاثیرگذاری را تلویزیون بخش فارسی صدای امریکا که سال های سال برای ایران برنامه پخش می کند، نمی توانسته داشته باشد، جای پرسش است.

همچنان که جای پرسش است که اگر سفیر جدید بریتانیا مشکوک به خرابکاری در ایران بود، چرا هرگز به عنوان “عنصرنامطلوب” از ایران اخراج نشد؟

گفتنی است که ریاست مرکز اسناد انقلاب را روح الله حسینیان برعهده دارد. او اردیبهشت ۱۳۸۶ مشاور سیاسی و امنیتی احمدی نژاد (برنده انتخابات جنجالی ۸۸) شد. وی در جریان وقایع بعد از انتخابات ریاست جمهوری، تدوین کننده اصلی طرحی در مجلس بود که به موجب آن محاربان (یعنی معترضانی که وی محارب می خواند) ظرف پنج روز اعدام شوند. حسینیان یکی از مخالفان سفر استراو به تهران بود و تهدید کرده بود در صورت ورود او به مجلس با گوجه یا تخم مرغ از او استقبال خواهد کرد.

 

در این روایت، یک جاسوس ایرانی‌تبار ازسرویس جاسوسی بریتانیا (نه امریکا تا عیناً روایت خامنه ای باشد) مأمور می‌شود به ایران بیاید تا پیامدهای انتخابات ریاست جمهوری دهم ایران را راه انداخته و مدیریت کند.

جاسوس که در وقایع ۱۸ تیر ۱۳۷۸ (حمله به کوی دانشگاه تهران) نیز دست داشته، با تغییر قیافه به ایران می‌آید. انتخابات برگزار شده و نتیجه‌اعلام می شود. در این هنگام جاسوس در یک خانه تیمی (مرکب از یک سلطنت‌طلب پیر ثروتمند و همسرش، دو زن عضو سازمان مجاهدین خلق و یک هم‌جنسگرای متخصص کارهای رایانه‌ای) پیامی را از خارج می‌گیرد و موجبات شورش مردم را با رمز “تقلب بزرگ” در انتخابات فراهم می آورد.

 

نتیجه:

اگر روایت رهبر جمهوری اسلامی مبنی بر دست داشتن بریتانیا در اعتراضات ۸۸ درست می بود، حال که بریتانیا افزون بر خرابکاری در آن سال، تحریم بانک مرکزی ایران (شریان حیاتی اقتصاد ایران) را از تصویب اتحادیه اروپا گذرانده است، دعوت از هیات پارلمانی بریتانیا توسط مجلس و روال عادی سازی روابط دیپلماتیک چه معنایی دارد؟

جز این است که مجلس شورای اسلامی نیز روایت علی خامنه ای در نقش بریتانیا در حوادث ۸۸ را باور ندارد؟ براستی در درونزا بودن جنبش سبز، آیا هیچ اندرزی درست تر از سخن جک استراو می توان یافت که توصیه کرده “ریشه آنچه را در سال ۲۰۰۹ در ایران اتفاق افتاد، باید در «داخل» ایران جستجو کرد”.