دزدگیر ۸۸، آلکاپون ۹۲

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

یک سالی از روی کار آمدن احمدی نژاد گذشته بود که من برای کاری با یکی از ناشران کتاب فارسی در آلمان دیداری داشتم. داشتم کتاب “ الفنون” را درباره احمدی نژاد منتشر می کردم. ناشر که یکی از چپ های کلاسیک سابقه دار ایرانی بود و بسیار آدم محترمی است، معتقد بود که احمدی نژاد یکی از بهترین امیدهای مردم در ایران برای کاهش فاصله طبقاتی میان مردم است. او با جدیت معتقد بود برنامه های احمدی نژاد می تواند فقر و فاصله طبقاتی در ایران را کم کند. استدلال های من در این که برنامه احمدی نژاد به زیان همان پابرهنگانی است که او دلش برای آنان می سوزد بی فایده بود. به شکلی عجیب انگار هاله نور احمدی نژاد در بقایای چپ در دل این مرد محترم اثر کرده بود. حالا آمارش را می خوانیم که به گفته مدیران اقتصادی ایران طرح همدفمندی یارانه ها ۳۱ درصد جامعه را زیر خط فقر برد و ۲۵ درصد قدرت خرید جامعه را کاهش داد. یعنی در واقع همان اتفاقی افتاد که هشتاد اقتصاد دان هشدارش را داده بودند. در واقع اتفاقی که افتاد اینقدر ساده بود که هر کسی که حداقلی از دانش اقتصاد را می دانست می توانست پیش بینی کند دادن پول نقد به مردم عملا باعث می شود آنها درست در لحظه ای که ۵۰ هزار تومان می گیرند، ارزش پول شان بلافاصله ۲۵ درصد کاهش پیدا کند. قضیه خیلی قدیمی تر از این حرف هاست. یک شارلاتان( شارلاتان فحش نیست، شارلاتان واژه فرانسه برای شعبده باز است) به دست شما یک کبوتر به قیمت ۵۰ هزار تومان می دهد که درست پنج دقیقه بعد غیب می شود. یکی از بزرگترین مشکلات ما این است که به حکومت و مردم بگوئیم بلایی که به سراقتصاد ایران آمده، اصلا چیز عجیب و غیر منتظره ای نیست. نه فقط یک گروه اقتصاد دان و میرحسین موسوی و اصلاح طلبان این موضوع را پیش بینی کردند، بلکه هیچ اقتصاد دان یا متفکر مسائل اجتماعی هرگز نگفت که طرح هدفمند یارانه موجب کمک به مردم کشور می شود. موضوع خیلی ساده بود و هست. شما یعنی آقای احمدی نژاد می خواهید محبوب باشید، تمام پولی را که باید صرف برنامه های عمرانی و بنیادین اقتصادی کنید نقدا به دست مردم می دهید تا برای خودتان رای بخرید. البته رای خریدن یک روش رایج در بسیاری از کشورهاست. ولی افرادی که رای می خرند این کار را با پول خودشان یا طرفداران شان می کنند نه با پول همان مردم. می بینید! قضیه خیلی ساده است. ما با یک احمق ساده لوح روبرو بودیم که تعداد بیشتری ساده لوح تائیدش می کردند و برای اینکه موفق شود کسانی را که احمق نبودند زندانی کرده بودند یا اجازه حرف زدن به آنها نمی دادند. قضیه روشن است؟

 

زاویه با رهبری

آدم نمی تواند یک طوری بایستد که با این رهبر معظم زاویه نداشته باشد. نه اینکه ما نمی توانیم، بلکه بزرگان حکومت و سیاست هم نمی توانند. و نه اینکه سخت است، دقیقا باید گفت ناممکن است. آدمی که صبح در سیاست راست میانه رو است، عصر در مواضع اقتصادی چپ رادیکال می شود، شب در مسائل اجتماعی و فرهنگی چپ رادیکال می شود، موجودی است که دائم جایش را عوض می کند. اصلا چطور می شود با او زاویه نداشت؟ دری نجف آبادی گفته: “زاویه داران با رهبری وارد مجلس خبرگان نخواهند شد.” توجه کنید! اصلا بحث این نیست که شما باید قانون اساسی را قبول داشته باشید، یا به اسلام اعتقاد داشته باشید، یا رجل سیاسی باشید یا مجتهد باشید. اینها هیچکدام مهم نیست. هر کسی هستید نباید با رهبری زاویه داشته باشید. آن هم رهبری که دارد نرمش قهرمانانه می کند و هر لحظه خودش زاویه اش را تغییر می دهد. به نظر می رسد علمای اسلام از حالا نگران یک ترکیب منتقد رهبر در انتخابات بعدی مجلس خبرگان هستند. نه تنها در این مورد بلکه در مورد انتخابات بعدی مجلس هم نگرانند. بیخودی نیست که ده نماینده مجلس دنبال قانونی می گردند که خاتمی به عنوان کسی که می تواند با یک جمله نتیجه انتخابات را بکلی تغییر بدهد، حق حرف زدن و نظر دادن و هیچ کاری را نداشته باشد. علی مطهری هم که این روزها هر حرفی جز در مورد حجاب می زند حرف حساب است، گفته که “ حکم ممنوع البیان بودن و ممنوع الخروج بودن و ممنوع التصویر بودن خاتمی را می دهید یک دفعه حکم ممنوع الحیات بودنش را هم بدهید.” و گفته که این احکام غیرقانونی است و حتی حبس میرحسین و کروبی هم غیرقانونی است. نمایندگان مجلس هم گفته اند که ممنوعیت بیان محمد خاتمی مصوبه شورای امنیت کشور است. واقعا اینطوری است؟ یعنی شورای امنیت کشور رئیس جمهور سابق کشور را ممنوع البیان می کند؟ البته نکته مهم این که این افراد درمجلس علاقه ای به پنهان کردن نظرشان ندارند. خیلی راحت می گویند که اگر خاتمی بیاید می تواند روی ترکیب مجلس بعدی اثر بگذارد و همین تعادل نظام را به هم می زند. پس نتیجه می گیریم که باید همگی مدد کنیم و فعالیت های پارلمانی و مبارزه پارلمانتاریستی را از همین حالا شروع کنیم.

 

زبان هیروگلیف

گاهی در این حکومت ظفرنمون جمهوری اسلامی رهبران کشور یا رهبران دینی انگار برای همدیگر مورس می زنند و قسطی به هم بد و بیراه می گویند، یکی می خواهد به مهدی هاشمی یا مجتبی خامنه ای بدوبیراه بگوید می گوید “آقازاده” ها بعد هم آقازاده یک هفته بعد با همان آقا می روند مجلس ختم مادر یک آقایی که “جریان انحرافی” است و در آنجا سخنرانی که وابسته به جریان “ورشکسته تندرو” است، چهار تا بدوبیراه بار “خواص بی بصیرت” می کند که همان پائین توی جلسه نشسته اند. دو روز قبل حجت الاسلام مصباح یزدی گفت: “کسانی در نظام خود را به چند سکه فروخته اند.” که ظاهرا و باطنا منظورش هاشمی رفسنجانی است. هاشمی رفسنجانی هم یک روز بعد گفته “ جدید الاسلام ها” که باطنا و ظاهرا منظورش مصباح یزدی است. البته خودشان می فهمند که منظور چیست، مردم هم می فهمند، ولی به هر حال کتبی و شفاهی شان زمین تا آسمان فاصله دارد. نه اینکه بگویم سگ زرد برادر شغال است، به هر حال سگ زرد کلا یک نوع جانور است که با شغال فرق دارد، ولی به هر حال زبان مخفی انگار یکی از بخش های اصلی گفتگو در این مملکت است.

 

فصل وادادگی

نمی دانم چرا هر وقت تصویر محمد علی رامین را می بینم یاد موهای بور خواننده های زن ترکیه مثل آژداپکان یا سیبل جان یا ابرو گوندش می افتم، انگار زنی که تا پیاز موهایش مشکی است، رنگ به این قشنگی را رها کرده و رنگ موی ان هشت استعمال کرده که سه روز بعد از استفاده رنگ مشکی زیرش در می آید و معلوم می شود اصل طرف چیست. البته هیچ اشکالی ندارد که هر آدمی موهایش را هر رنگی بکند، فقط باید مواظب باشد که وقتی موهای زیر درآمد چاره ای برای این دوگانگی درونی بکند. بخصوص اگر فصل وادادگی اش باشد. برادر رامین از دوستان احمدی نژاد و از چهره های نچسب جناح تندرو که هر چه فکر می کنی نمی فهمی این موجود وسط این همه سیاستمدار چه می کند، گفته: « در فصل وادادگی و انفعال حاکم بر فضای عمومی به نظر می‌رسد بزرگ‌ترین اولویت اصولگرایان و هر کس که معتقد به ارزش‌های اصیل اسلامی و آرمان‌های انقلاب اسلامی است، زنده نگه داشتن معیار‌ها و موازین جهان‌شمول اسلامی است.» ضمن تائید نظر این برادر موقشنگ شبه محترم واقعا پیشنهاد می کنم این نمایندگان مجلس هم که الآن چند ماه است دارند جلز و ولز می کنند و به فکر سرنگونی دولت روحانی هستند، دودستی به اصول و موازین جهان شمول اسلامی بچسبند و این بیضه اسلام را ول نکنند. بیخودی سنگ پرت نکنید. اصل قضیه را بچسبید مشکل حل می شود.

 

پنج معاون مسئله دار

مجلس و وزیر علوم فعلا با هم درگیر هستند. مجلس گیر سه پیچ داد که وزیر علوم را بشدت و قاطعانه استیضاح می کند. زهره طبیب زاده هم گفت که: “وزارت اطلاعات پنج معاون وزارت علوم را تائید نکردند.” گلی به جمال وزیر علوم یعنی آقا رضای فرجی دانا همکلاسی خودمان که توانسته پنج تا معاون انتخاب کند که همه شان از نظر وزارت اطلاعات مسئله دار هستند. حالا بگذریم از وزارت اطلاعات روحانی که معاون کابینه را مسئله دار می داند. فکر کنم تا یکی دو روز دیگر علوی وزیر اطلاعات اظهارات زهره خانم را تکذیب خواهد کرد. ظاهرا دیروز وزیر علوم گفته قانونی عمل خواهم کرد و مجلس هم استیضاح را فعلا بی خیال شده. این دولت اتفاقا هر چه وقت کشی کند و کارش را پیش ببرد تندروها و جریان محافظه کار روز به روز ضعیف تر می شوند. از طرفی و کاملا بی ربط به این خبر 82 روزنامه نگار طی بیانیه ای به ادامه بازداشت سراج الدین میردامادی اعتراض کردند.