هفتهی گذشته آیتالله خامنهای از دولت خواست تا در راستای سالی که آن را “همدلی و همزبانیِ دولت و ملت” نام نهاده با مخالفانِ توافق هستهای همدلی کند؛ او در توجیه و توضیحِ این ضرورت گفته است:
“همدلی یک چیز زورکی نیست، یک چیز دستوری نیست که کسی دستور بدهد که مردم همدلی کنید، مردم هم بگویند چشم… یک عدّهای مخالفند، یک عدّهای اعتراض دارند؛ خیلی خب، مسئولین ما یک جمعی از مخالفین را، از آن افرادی را که شاخصند، دعوت کنند، حرفهای آنها را بشنوند؛ اگر نکتهای در حرفهایشان بود آن را رعایت کنند، اگر چنانچه نکتهای هم نبود، آنها را قانع کنند… به نظر من بنشینند، بشنوند، بحث کنند. حالا ممکن است بگویند آقا ما سه ماه بیشتر زمان نداریم؛ خب، حالا سه ماه بشود چهار ماه، آسمان که به زمین نمیآید؛ چه اشکالی دارد؟” (۲۰/۱/۹۴)
گویندهی سخنان فوق اما در سال ۸۸ “دستور” داد تا همه “همدلیِ زورکی” کنند! آن روزها “یک عدّهای اعتراض” داشتند؛ اما بنا نبود تا مسئولان “اگر نکتهای در حرفهایشان بود آن را رعایت کنند، اگر چنانچه نکتهای هم نبود، آنها را قانع کنند”! آن قدر عجله داشتند که رهبری همان شب اول، “رأی ۲۵میلیونیِ” نامزد بابصیرتاش را تبریک گفت و شورای نگهبان هم در حالی که صدهاهزار معترض هنوز در خیابان بودند نتایج را سرِ وقت اعلام کرد؛ بعد هم به دفتر کمیتهی صیانت آراء ریختند و مدارک اعتراض را غارت کردند؛ آن روزها کسی نگفت: “خب، حالا سه ماه بشود چهار ماه، آسمان که به زمین نمیآید؛ چه اشکالی دارد؟”
حالا ۶ بهار گذشته از آن بهارِ بیقرار و یاد باد نداها و سهرابها و یارانِ در حصر و حبسمان که نوزاد اعتراضشان زودتر از سال “همدلی” به دنیا آمد و سهمیه نداشت. در این میان اما، اگر تکلیف رهبر جمهوری اسلامی روشن است و امید صداقت و عدالتی نمیرود از او؛ رفتار معاون اول رئیس جمهور نیز در همسویی با این بیصداقتی غم انگیز است؛ معاونی که خود در میان اصلاحطلبان، نامدار است و دولت متبوعش نیز با تکیه بر جنبش سبز و آراء معترضان به انتخابات سال ۸۸ به اکثریت آراء رسیده.
هفتهی گذشته، آقای اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهور به خبرنگار ایلنا گفته بود: “ممنوعالتصویری و ممنوعالبیانیِ آقای خاتمی جزء اتفاقات لحظهای و گذاراست که به زودی حل خواهد شد”. در این هفته اما محسنی اژهای در نخستین نشست خبریاش در سال ۹۴ گفته که خیر! خبری نیست چون با آقای جهانگیری صحبت کرده و منظورش از “حل میشود” را پرسیده و از او شنیده “من در مسیر بودم. از من در این خصوص سوال شد و من گفتم انشاءالله حل میشود”.
امام علی درباره برتری أمویان بر یارانش آنها را ملامت میکرد که “آنان در باطلشان متحدند و شما در حقتان پراکنده و متفرّق!” اصحاب استبداد ولائی بر سر ادامهی رفتارِ غیراخلاقی و غیرقانونیشان ایستادهاند و دولت برای احقاق حقی که رئیس جمهور برای آن قسم خورده، چنین پراکنده و منفعل و شرمنده عمل میکند؛ انصاف حکم میکند که یا سخنان محسنی اژهای را تکذیب کند یا اگر او راست میگوید و آقای جهانگیری به همین سادگی از حرفی که به خبرنگار ایلنا زده عقب نشسته دیگر اظهار نظر نکند، یا به صراحت بگوید همانطور که در رفع حصر میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد وعدهی گزاف دادیم که “کمتر از یکسال میتوان تدبیرش کرد” برای رفع حصر رسانهای خاتمی هم کاری نمیتوانیم بکنیم.
اتفاقاً اتفاقی که برای خاتمی افتاده “لحظهای و گذرا” نیست، یک نماد و نشانهست و اگر غفلت کنیم این به قول ایشان “لحظه”، برای برخی در این مملکت، سالها طول کشیده؛ و پرسش مهمتر اینکه دولت اگر از عادیترین حقوقِ رییس جمهور و نخستوزیر و رئیس مجلس نامدارش نتواند دفاع کند چگونه قرار است مدافع حقوق مظلومانِ بینام و نشانِ ملتاش باشد؟