“نظام مقدس جمهوری اسلامی”توان کنترل قیمت مرغ بی جان را ندارد ودردقیقه ۹۰برای جهان خط و نشان می کشد. معاون مطبوعاتی دولتش که مروج هولوکاست بود جاسوس از کاردرمی آیدوهنرمندانی را به بهانه اینکه “گرفتار برخی سرویسهای جاسوسی شده”اند ممنوع الخروج می کنند.یک تروریست دیگرشان درقبرس بدام می افتد و به اسرائیل بهانه و به روزنامه های جهان فرصت می دهد تا ترم “تروریسم ایرانی” را به عناوین خود بیافزایند.
چنین است پایان تیرماه ۱۳۹۱که تباهی “نظام” تا اعماق تاریخ ایران راه بازمی کند، نادروچنگیز، -چنانکه احمدصدرحاج سید جوادی مبارزقدیمی می گوید، - پیش پایوران جمهوری اسلامی روسفیددرمی آیند. بعد ازسی وسه سال قماربااعتقادات مردم وفریادمکرر “مهدی بیا، مهدی بیا”، نجات بخش نه از چاه فریب جمکران که در دنیای مجازی وعلیه حکومتیان ظهورمی کند.
آرش که هستی درتیر نهاد و مرز ایران گسترد، کمان طنز برمی کشد وبه شکارمرغانی بر می آید که اکنون چنان توسط “القاء دشمن” وآمریکا پر بهاء شده اند که باید به قیمت جان خریدشان. گزمه و شحنه نشان دادن خوردن مرغ در تلویزیون و نوشتن از گرانی را ممنوع اعلام می کنند. “کار استکبار” که سالهای دراز هدف مبارزه بی امان است به آنجا می رسد که گردوغبارواردمی کند وسبب خشکسالی می شود. و همه اینها فرمایشات مقامات ارشد دولتی است که رئیسش تحریم ها را “ورق پاره” خوانده و فرمانده بسیجش –محمدرضانقدی نام ٬زاده عراق ومعروف به سردارشکنجه- گفته بودکه جمهوریاسلامی از تحریمها استقبال میکند٬ زیرا باعث پیشرفت کشور خواهد شد.
وحالاوزیرصنعت ومعدن همین دولت تحریمها را کمرشکن می نامد.مهدی غضنفری٬ می گوید: “دشمن دست روی شریانهای اصلی اقتصاد کشور گذاشته و دست به تحریم همه جانبه زده است”.
ظاهرا راه زیادی نمانده تاروشن شود حرف محمود بهمنی٬مدیرکل بانک مرکزی درست است که کشوربراثرتحریمها وضعیت “شعب ابی طالب” قرارداردویا فرمایش رهبر جمهوریاسلامی که “در شرایط جنگهای خیبر و بدر قرار داریم، ” و یا تفسیر فوتبالی علی سعیدی٬ نماینده ولی فقیه در سپاه: “شرایط حساسی است و در دقیقه ۹۰ به سر میبریم.ما در آستانه فتح خیمه معاویه هستیم.”
کسی می خواهد همه این قرینه سازی های صدراسلام را دوبله بفارسی کند و توضیح بدهد ازقرینه سازی اوضاع کنونی با “جنگ صفین”، یکسان نشاندن علی خامنه ای با امام اول شیعیان است و دعوت مردم به “مقاومت” برای دفاع ازرهبری که این هفته وزیر اطلاعاتش کشف کرده “دشمن” قصد دارد گرانی ها را بگردنش بیاندازد وازاو تقدس زدائی کند.
درهمین اوضاع بین شکست و پیروزی جمهوری اسلامی، خبر می رسد: “آمریکا در قطر پایگاه دفاع موشکی پیشرفته مستقرکرده است.” رادارهای مستقردراین پایگاه میتوانند موشکهای پرتابشده از غرب و شمال و جنوب ایران را با دقت بسیار بالا ردگیری کنند. مشابه این سیستم دفاع موشکی هماکنون در صحرای نقب در اسرائیل و نیز خاک ترکیه مستقر شدهاند.
یک “ لگن”-ـ به تعبیرنقدی فوق الذکر-ـ دیگر روانه خلیج فارس می شود. سردارحسین اسلامی، معاون فرمانده سپاه جمهوری اسلامی، جنس لگن رادرهمایش”فرماندهان نیروی دریایی سپاه” افشاء می کند: “آهن پاره ای بیش نیست.”
این “لگن” که ناو “یو.اس.اس آیزنهاور” باشد جای ناوهواپیمابر “آبراهام لینکلن” رامی گیرد.ناوهواپیمابر”استینز” هم راهی خاورمیانه می شود. هدف این است که آمریکا دست کم دوناوهواپیمابربطورهمزمان در آبهای منطقه داشته باشد. یکی از این دو ناو هواپیمابر به احتمال زیاد در دریای عرب و دیگری در خلیج فارس مستقر خواهند شد.
از” لگن” های آمریکائی که کاری ساخته نیست ومعاون سردار محمد علی جعفری با حمایت ازعملکرد دیپلمات های جمهوری اسلامی در مذاکرات هسته ای تکلیف اروپا را هم یکسره می کند: “تیم مسلمان متکی بر خدا انفعال کشورهای اروپایی را برانگیخته تا جایی که آنان حرفی برای گفتن و عملی برای انجام ندارند.”
و لابد آمریکائی های لگن پرور قصد کمک به کشورهای اروپایی برای خروج از انفعال دارند که خبر از رزمایش جدیدی باحضور بیست کشور درخلیج فارس می دهند. آمریکابرای کمک لجستیکی به این رزمایش، ناو “پانس” راکه مخصوص حمل و نقل آبی- خاکی است به خلیج فارس می فرستد و تعداد ناوهای مینروب خود در آبهای خلیج فارس را دوبرابر می کند و به هشت فروندمی رساند.چهار بالگرد ضد مین “سیکورسکی سیاچ-۵۳” و دستگاههای هدایتشونده زیرآبی هم به منطقه اعزام می شوند.
حضورعظیم ترین وخطرناک ترین جنگ افزارهای تاریخ در نزدیکترین فاصله به ایران نباید اصلا و ابدامانع نگرانی شود.جرج لیتل، سخنگوی وزارت دفاع آمریکا، که حتما از عربده کشی های سرداران “نظام” سخت به هراس افتاده، می گوید: “هدف از این تمرین، فرستادن پیام به ایران نیست و منظور، افزودن ظرفیت همکاری در میان کشورهای شرکتکننده در مانور است.”
اما معلوم نیست چرا روزنامه های اعتماد و کیهان ضمن انتشار گزارش و یادداشت درباره شلیک ناو آمریکایی به یک قایق تندروغیر ایرانی در خلیج فارس هر دو احتمال می دهند که این شلیک پیامی برای جمهوری اسلامی باشد.
حتی اگر “ایران هدف نیست” هم یک دروغ آشکار باشد، در این روزهای عجیب وغریب آخرتیرماه آب توی دل “نظام” تکان نمی خوردکه هیچ، پشت به پشت دوستانش برای “استکبار” شاخ و شانه هم می کشد. یکی ازاین دوستان که بعنوان خط مقدم میلیونها دلار برایش هزینه شده، سوریه است. معلوم نیست انفجار عصر چهارشنبه مقامات جمهوری اسلامی را از خواب حفظ بشار اسد بیدار کند یا نه.
خیلی خیلی ساده بمبی دردمشق منفجرمی شود. کجا؟ درساختمان امنیت ملی و در جلسهوزیر دفاع با وزراومقامهای امنیتی سوریه.چه کسی بمب رامنفجر کرده است؟ یکی از محافظان شخصی که در حلقه اطرافیان نزدیک بشار اسد، رئیس جمهور سوریه کار می کرده است. چه کسانی کشته شده اند؟ داود راجحه، وزیر دفاع سوریه، و معاون او.گزارشهای دیگر نیز از مرگ محمد ابراهیم الشعار، وزیر کشور سوریه وآصف شوکت، معاون وزیر دفاع- رئیس پیشین سازمان اطلاعات و معاون پیشین رئیس ستاد مشترک ارتش سوریه- و شوهر خواهر بشار اسد منتشر می شود.
چندساعت بعد صدای پنج انفجار دیگر در نزدیکی پادگان مقر استقرار نظامیان تحت فرمان برادر بشار اسد بگوش می رسد.
لئون پانه تا، وزیر دفاع آمریکا هشدار می دهد که کنترل اوضاع در سوریه از دست خارج می شود. وزیر دفاع آمریکا بصراحت پایان کار بشار اسد ملقب به “بچه کُش” را اعلام می دارد: “جامعه بین المللی باید نهایت فشار را بر بشار اسد وارد کند تا با اتخاذ تصمیم درست و کناره گیری راه برای انتقال مسالمت آمیز قدرت باز شود.“انگلستان و فرانسه هم واکنش مشابهی نشان می دهند.
هرفرد عاقلی می تواند رفتن بشار اسد را ببیند. تنها “نظام” است که تحت زعامت رهبر “فرزانه” دودستی به تخت لرزان قدرت دیکتاتور دمشق چسبیده است. وزیر خارجه اش علی اکبر صالحی از “استراتژی ایران برای سوریه” خبر می دهد، رویای میانجی گری بین دولت بشار اسد و نیروهای مخالف می بیند وازآمادگی تهران برای میزبانی نشست معارضین و دولت سوریه خبر می دهد تا “موضوع سوریه به صورت سوری ـ سوری حل شود.”
روسیه و چین دوستان مشترک تهران-ـ دمشق هنوز در باره سوریه حرفی نزده اند. اما از دوست جان جانی”نظام” که چین باشدخبرهای داغی درتهران منتشر میشود؛ دستاندرکاران بهداشت و درمان در ایران میگویند: “داروها و تجهیزات پزشکی تولید چین که از راه قاچاق یا حتی از مسیرهای عادی وارد کشور میشود سلامت بخش بزرگی از مردم را با خطر روبهرو کرده است. شرکتهایی چینی که مواد اولیه دارو به ایران وارد میکنند دست به تقلب زده و به جای مواد اولیه که آزمایش شده، مواد دیگری را جایگزین میکنند.”
صادق خرازی سفیر سابق جمهوری اسلامی در فرانسه حرفی می زند که فردای رابطه ایران ـ– روسیه را از حالا روشن می کند: “روسیه در منطقه دارای تضاد منافع با ایران است و ضربههایی که روسیه به ایران زده، از آمریکا بسیار بیشتر است. روسیه نمیتواند برای ایران یک متحد استراتژیک باشد و سیاستگذاران باید بدانند که اگر هم آمریکا به غنیسازی اورانیوم راضی شود، مسکو با این کار موافق نخواهد بود.”
فردائی که روس ها ازهمین حالا نگرانش هستند.آلکسی پوشکوف رئیس کمیسیون خارجی مجلس روسیه می گوید: “هدف غرب از تحریم های یک جانبه علیه ایران تغییر رژیم حاکم بر این کشور، به شیوه ای غیر نظامی است.”
روزهائی است که مرسی رئیس جمهور جدید مصر با کت و شلوار شیک وکراوات روبروی هیلاری کلینتون وزیر خارجه امریکا که برای دیدار وی به مصر رفته است می نشیند و خندان خندان به حرف هایش گوش می دهد: “مصر باید نسبت به قرارداد صلح با اسرائیل پایبند باقی بماند.” وزیر خارجه جدید مصر نیز بلافاصله بر این پایبندی صحه می گذارد: “تا زمانی که تل آویو به پیمان «کمپ دیوید» متعهد باشد، دولت جدید مصر نیز به این توافق پایبند خواهد بود.”
درخت هولوکاستی که محمد علی رامین کاشت و محمود احمدی نژاد آبش داد، تازه دارد میوه های آبدار می دهد. پروفسورمحسن مسرت استاد دانشگاه در آلمان، مقاله ای می نویسدکه بسرعت مطبوعات بزرگ دنیارا درمی نوردد و می توان در این عنوان خلاصه اش کرد: “بازی مشترک ناتو، امریکاواسرائیل: راه دشوار حمله اتمی به ایران را احمدی نژادبرای اسرائیل هموارکرد.” وخطوط اصلی اش را در این سطور فشرد: “براساس مطالب رسانهها و تحلیلگران طرفدار غرب، موجودیت اسرائیل مورد تهدید همسایگان این کشور و ایران قرار دارد و به همین دلیل کشورهای غربی و به ویژه آلمان خود را موظف میبینند از قربانیان جنایتهای نازیها در برابر یک کشتار جمعی دیگر محافظت کنند. احمدی نژاد رئیس جمهور ایران با انکار هولوکاوست و بیانات عوامفریبانه خود سهم زیادی درتثبیت این دیدگاه ادا کرد.دراسرائیل، امریکا، آلمان و کشورهای دیگر غربی تحریمهای فزاینده علیه ایران در درجهی اول با این استدلال توجیه میشوند که هدف برنامهی اتمی ایران نابودی اسرائیل است. نتانیاهو حتی خود را از لحاظ اخلاقی محق میبیند که به صراحت ایران را تهدید به جنگ پیشگیرانه کند ودر اجرای آن حتی به تنهایی وارد عمل شود.”
این اوضاع خارجی دردقیقه ۹۰ ودرآستانه فتح خیمه معاویه.اوضاع داخلی رااکبر هاشمی رفسنجانی، در دو کلمه خلاصه می کند: “تأسفبار.” اودر دیدار با روحانیون و مسئولان و فعالان سیاسی در قزوین حرفش را می زند: “آنچه بیش از مشکلات اقتصادی، مردم و بخصوص جوانان را آزار میدهد، تشدید آلودگی جامعه به دروغ، تهمت، فساد و تبعیض است.”
ودر نبرد خونین بین گرگها یک مورد فساد مالی دیگر رو می شود که “۴ برابر پرونده اختلاس سه هزار میلیاردی است ومحمود احمدی نژاد نیزدراین پرونده نقش دارد.” پاسخی است به افشاگری اطرافیان احمدی نژاد درباره پرونده زمین خواری برادران لاریجانی، و متهم: “محمد زنوزی مطلق مدیرعامل ایران خودروی تبریز، شرکت فولاد آذربایجان، سهام دار بانک گردشگری و صاحب باشگاه تراکتورسازی تبریز.”
اراضی ملی هم بعنوان “یک وجب خاک میهن” نصیب محمد جواد لاریجانی شده و حالابرادرش صادق لاریجانی بدنبال چند شکایت، پیگیر زمینخواری اوست.
جنگ بالا می گیرد. “گنده لات متوهم” از روزنامه ایران سردر می آورد وتلاش کیهان و حزب الله برای شکار “شغال ” شدت می گیرد. و “شغال”- علی اکبر جوانفر- از برنامه قتل خودتوسط دوحسین - شریعتمداری و الله کرم- خبر می دهد.
معلوم نیست وقتی دو حسین در کنار سعید امامی سیاهه قربانیان قتل های زنجیره ای راتهیه می کردند، علی اکبر جوانفکر کجابود، اما سرنخ هارا که بگیرید همه به یک جا می رسد.از محمد علی رامین به هولوکاست، وازجوادلاریجانی به سازماندهی “فتیله های انفجاری” که یکیشان لیلا روحانی، یکی از سه مامور عملیات تروریستی در تایلند که توانست بگریزد، این هفته بعنوان “اندیشمند” در برابر خامنه ای سخنرانی می کند. حسین شریعتمداری و حسین اله اکرم هم در فرماندهی سرکوب قرار می گیرند.
این مشت نمونه خروارمصداق تندروهائی باشند که هاشمی رفسنجانی رویشان انگشت می گذارد یانه، سر نخشان به بیت می رسد وخط و ربطشان به افراطی که خوراک آمریکا واسرائیل برای حمله نظامی به ایران است.
تازه ترینش در آخرین ساعات چهارشنبه.بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل به فاصله اندکی پس از حادثه انفجار در اتوبوس حامل جوانان اسرائیلی در بلغارستان، ایران را متهم می کند و می گوید که “همه شواهد” دلالت بر دخالت ایران در این انفجار دارد.
روزهای آخر تیر ماه است. چوبه های دار تازه در خوزستان بر پا می شود. احمد صدر حاج سیدجوادی ازابرقدرتی که در آستانه برچیدن خیمه معاویه است، می پرسد: “این چه امنیتی است که با خارج شدن یک بچه ۱۲ ساله از کشور به خطر می افتد یا با خارج شدن پیرمرد ۹۶ ساله ای که در خانه خود نیز قدرت جابجا شدن و تحرک ندارد؟”
همکار ما صادق کبودوند، در اعتصاب غذاست و حتی دیگر نیرو ندارد، چیزی بپرسد. او هم مانند پیرمرد دلاورنگران “گسترش خرافات، نادیده گرفتن منافع ملی و نقض فراگیر حقوق انسانی و سیاسی ملت ایران” و تام تام جنگی است که دیگر بار برآستانه ایستاده است.
لئون پانتا، وزیر دفاع ایالات متحده، در کنفرانس خبری پنتاگون درباره سوریه، دمشق را به تهران پیوند می زند: “اگر ایران بخواهد کشتیرانی در خلیج فارس را مختل کند، با شکست مواجه خواهد شد. ایرانیها باید بفهمند که ایالات متحده و جامعه جهانی ایران یا عواملش را مسئول ایجاد وقفه در کشتیرانی در آن منطقه خواهند دانست.”
هشدار از این صریحتر نمی شود: “ایالات متحده کاملا برای همه احتمالات آماده است. ما بر روی تواناییهایمان سرمایهگذاری کردیم تا اطمینان دهیم که تلاش ایران برای متوقف کردن کشتیرانی در خلیج فارس، از سوی ما با شکست مواجه خواهد شد.”
هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا، باز تکرار می کند: “واشینگتن همه قدرتش را به کار خواهد گرفت تا مانع دستیابی ایران به سلاح هسته ای شود.” و از آخرین فرصت ها می گوید: “رهبران ایران هنوز فرصت اتخاذ تصمیم درست را دارند.”
و این رهبران جز یک تن نیست: سیدعلی حسینی خامنه. سایت دیگربان در گزارش خبری فشرده خود، از آخرین دیدگاه رهبر جمهوری اسلامی اطلاعاتی بدست می دهد: “یدالله جوانی٬ مشاور عالی نماینده ولی فقیه در سپاه با «خاص» توصیف کردن شرایط «ایران» از اختلاف علی خامنهای با برخی مقامهای بلندپایه جمهوری اسلامی در نحوه برخورد با آمریکا خبر داد.جوانی روز سهشنبه -۲۷ تیر- در جریان سخنرانی در جمع گروهی از سپاهیان استان یزد گفت که علی خامنهای طرفدار «مبارزه قاطع با آمریکا» است و به «کوتاه نیامدن در برابر دشمنان» اعتقاددارد. به گفته خامنه ای اگر مردم از این دیدگاه پیروی کنند نظام «در مقابل دشمنان» پیروز خواهد شد. دیدگاه دومی هم در جمهوری اسلامی وجود دارد که از سوی «مسئولین و افراد سرشناس در کشور» مطرح میشود و مورد انتقاد آقای خامنهای است. طرفداران این دیدگاه خواستار «کوتاه آمدن در مقابل فشار ابرقدرتها و برقراری رابطه با آمریکا» هستند.”
چه خواهد شد؟ سقوط بشار اسد، رهبر جمهوری اسلامی را از جهان اوهام به واقعیت بر خواهد گرداند؟ شهامت نوشیدن جام زهر را خواهد داشت و یا ایران را به جهنم جنگ خواهد سوخت؟
تیرماه تمام می شود. مردم با پرچم های سوریه در خیابان های دمشق بحرکت در آمده اند. جوانان وطن آرزوهای خود را بر متن مجازی فریاد می کنند. دیکتاتوردمشق سه راه بیشتر ندارد: جهنم، تهران، مسکو.
چه بسا صبح فردا که “نگاه هفته” منتشر شود، بشاراسد دریکی ازاین سه جاباشد. و ما، همراه مردم سوریه دست افشان و پایکوبان دمشق تا تهران را دیوانه وار خواهیم رفت و برهمه دیوارها و درخت هاشعر آزادی را خواهیم نوشت که پل الوار سرود و سرود همه عاشقان آزادی شد:
روی دفترچه های مدرسه ام
روی میز، روی درخت ها
روی شن، روی برف
نام تو را می نویسم
روی همه صفحه های خوانده شده
روی همه صفحه های سپید
روی سنگ، خون، کاغذ یا خاکستر
نام تو را می نویسم
روی صورت های طلایی
روی سلاح جنگجویان
روی تاج پادشاهان
نام تو را می نویسم
روی جنگل و صحرا
روی آشیانه ها
روی انعکاس کودکی ام
نام تو را می نویسم
روی آبی های کهنه
روی برکه های آفتاب خورده
روی دریاچه های مهتاب زده
نام تو را می نویسم
روی سرزمین ها، روی افق
روی بال پرنده ها
و روی کنگره سایه ها
نام تو را می نویسم
روی حباب ابرها
روی مشقت طوفان ها
روی باران
نام تو را می نویسم
روی چراغی که روشن می شود
روی چراغی که خاموش می شود
روی خانه ای که از نو ساخته می شود
نام تو را می نویسم
روی میوه ای که دو نیم می شود
روی آینه و روی اتاقم
روی تختخواب و روی قفسه خالی
نام تو را می نویسم
روی تخته ی در
روی اشیای آشنا
روی موج آتش مقدس
نام تو را می نویسم
روی جسمانیت موزون
روی صورت دوستان
روی دستی که دراز می شود
نام تو را می نویسم
روی پنجره ی شگفتی ها
روی لب های محتاط
روی سکوت
نام تو را می نویسم
روی سرپناه ویران شده
روی دیوارهای خستگی
نام تو را می نویسم
روی غیبت ناخواسته
روی تنهایی عریان
روی گام های مرگ
نام تو را می نویسم
روی سلامتی دوباره
روی خطری که محو می شود
روی امیدی که از خاطره رهاست
نام تو را می نویسم
و با قدرت واژه ای
دوباره
زندگی ام را از سر می گیرم
زاده شدم
که تو را بشناسم
نامت را صدا کنم: آزادی!