جنبش سبز؛ چشم‌انداز ۹۱

مرتضی کاظمیان
مرتضی کاظمیان

سال 1391 نیز فرا رسید؛ سال جدید درحالی سر می‌رسد که 12 ماه گذشته برای سبزها و حاکمیت اقتدارگرا، به‌معنای تداوم وضع “بن‌بست” بود. بن‌بست مزبور خود را برای دو سوی چالش، در اشکال گوناگون جلوه‌گر ساخت: از ادامه‌ی سرکوب و انسداد و حبس راهبران و همراهان شناخته‌ شده‌ی جنبش تا برگزاری انتخابات مجلس نهم بدون چالش امنیتی برای حاکمیت سیاسی؛ و در روی دیگر سکه (برای سبزها) از تعقیب مطالبات جنبش توسط حامیان و همراهان جنبش سبز در سطوح و اشکال مختلف تا انتخاباتی که با قهر و عدم شرکت و تحریم اکثریت مهم و معنادار شهروندان، بار دیگر مشروعیت صاحبان قدرت را به پرسش کشید.

وضع موجود در سال آتی آیا تغییری را شاهد خواهد بود؟

سال گذشته، نگارنده در تبیین چشم‌انداز جنبش سبز در سال 90، به دو انگیزه (دلیل) و علت اشاره کرد. این مکتوب نیز در چهارچوب همان مولفه‌ها (که به‌نظر می‌رسد همچنان در وضع سیاسی-اجتماعی ایران نقشی بسیار مهم و معنادار دارند) تدوین شده است.

 

الف. دو انگیزه (دلیل)

دلیل نخست، تداوم حبس رهبران است. حاکمان اقتدارگرا با حبس رهبران جنبش سبز، بازی “برد-برد”ی را برای سبزها و “باخت-باخت”ی را برای خود رقم زده است. ادامه یافتن حبس آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی و نیز خانم زهرا رهنورد، به‌معنای افزایش عزت و محبوبیت و ارتقاء جایگاه اجتماعی ایشان خواهد بود. ضمن این‌که انگیزه‌ی اعتراض و پیگیری جدی‌تر خواست‌ها و کنش انتقادی مخالفان را تشدید کرده سبزها را با هیجان و شور بیشتر به مخالفت با خودکامگی فرامی‌خواند. علاوه بر اینها، این برخورد به‌گونه‌ای غیرمستقیم بر آتش تأسیس و تقویت “شبکه‌های اجتماعی” و تحقق “هر فرد یک جنبش” (آنچه موسوی تاکید کرده) خواهد دمید. تا رهبران جنبش سبز و زندانیان آزاده‌ی آن، در بند و حبس غیرقانونی و ظالمانه‌اند، سبزها برای پیگیری جنبش اعتراضی، انگیزه‌ی لازم را خواهند داشت.

در وضعی کاملا دگرگون، آزادی رهبران جنبش موجب تقویت روح پیروزی در سبزها و تشویق آنان به تعقیب خواست‌ها و ارتقاء و گسترش سطح مخالفت‌شان شود.

دلیل دیگر، جنبش‌های آزادی‌خواه و دموکراسی‌طلب منطقه است. به‌دشواری می‌توان در تاثیر انگیزشی تحولات اخیر منطقه بر سبزها و جنبش سبز تردید کرد. روند تحولات سیاسی در منطقه، به ضرر دیکتاتورها و نظام‌های اقتدارگرا ادامه دارد. در همین وضع، به‌ویژه می‌باید حوادث جدیدی را در ماه‌های آتی در سوریه انتظار کشید. جسارت و شجاعت و سماجت شهروندان سوری نیز در پیگیری خواست‌هایشان با وجود سرکوب ضدانسانی حکومت‌ اقتدارگرای اسد، ادامه دارد. بحرین نیز شاهد ادامه‌ی معنادار اعتراض‌هاست. این‌ رویدادها، به‌خصوص انگیزه‌ای جدی برای سبزها خواهد بود که همچنان راسخ، اعتراض و مخالفت خود با وضع موجود را پی گیرند. به‌ویژه که کنشگران مدنی حامی جنبش سبز و مخالفان سیاسی حاکمیت تمامیت‌خواه در ایران، به‌خوبی از تاثیر هرگونه تغییر وضع در سوریه بر ساختار سیاسی قدرت در ایران باخبرند. هرگونه تغییر اساسی در نظام سیاسی سوریه، به مفهوم شروع دور جدیدی از تحولات در ایران خواهد بود. سبزها ناگزیرند که خود را برای وضع فوق‌العاده و شرایط ویژه‌ی بس محتمل، فعال و آماده حفظ کنند. چنان‌که اقتدارگرایان حاکم در ایران نیز به‌خوبی از تاثیر تغییر رژیم سیاسی در سوریه بر اقتدار نامشروع خویش مطلع‌اند؛ و از همین منظر، از یک‌سو از هرگونه همکاری با سرکوبگران دمشق پرهیز نمی‌کنند، و از سوی دیگر، خود را مهیا کرده و می‌کنند.

 

ب. دو علت

مستقل از دو دلیل پیش گفته، جنبش سبز به دو علت مهم، می‌تواند سیر خود را به گونه‌ای بسط یابنده‌ ادامه دهد.

علت نخست، تحولات اقتصادی_اجتماعی ایران؛

به‌نظر می‌رسد حذف یارانه‌ها و پیامدهای اقتصادی و اجتماعی آن، در کنار ناکارآمدی و بی‌کفایتی دولت کودتا، بر شمار ناراضیان اقتصادی وضع موجود افزوده و خواهد افزود. این ناراضیان اقتصادی به‌گونه‌ای اجتناب‌ناپذیر به مخالفان سیاسی وضع موجود مبدل خواهند شد. مشارکت حداکثر 40 درصدی شهروندان در انتخابات (به گزارش شاهدان و ناظران محلی و ارزیابی‌های کارشناسانه)، افزون بر تعمیق شکاف ملت-دولت در ایران و تداوم بحران مشروعیت نظام اقتدارگرا، جلوه‌ای از سوگیری معنادار لایه‌های اجتماعی نابرخوردار نسبت به حاکمیت اقتدارگرا و سرکوبگر است.

تحریم‌های اقتصادی و تشدید تنگناها و فشارها علیه موسسات معظم و نهادهای اصلی مالی و پولی و تجاری جمهوری اسلامی، تاثیرات تصاعدی در این عرصه به‌جا خواهد گذاشت. تاثیرلت اقتصادی و اجتماعی تحریم‌ها در سال 91 بیشتر و عمیق‌تر آشکار خواهد شد. تورم ناشی از رکود، کاهش ارزش ریال در برابر ارزهای خارجی، و توقف فزاینده‌ی تولید و چرخ صنعت در کشور، آثار غیرقابل کتمانی در این عرصه به‌جای خواهد گذاشت.

گسترش لشکر بیکاران، در کنار افزایش محسوس گرانی و تورم، امکانی بالقوه برای بسط جنبش سبز و یارگیری اجتماعی آن از اقشار نابرخوردار و معترضان اقتصادی اوضاع بحرانی کشور است.

علت دیگر، فشارهای جهانی علیه جمهوری اسلامی؛

شواهد متعدد و گوناگون در هفته‌های اخیر وجود دارد که نشان می‌دهد با کمال تاسف، تداوم ماجراجویی‌های هسته‌ای صاحبان اقتدارگرای حکومت در ایران، و سوگیری خصمانه و منازعه جویانه‌‌ی غرب علیه جمهوری اسلامی، روزهای سخت و پرخطری را برای ایران ترسیم کرده و می‌کند. به‌ویژه که متاسفانه تمامیت‌خواهان حاکم در جمهوری اسلامی، هیچ نشانه‌ای از عقلانیت و تدبیر، و رعایت و ترجیح منافع ملی، بروز نمی‌دهند.

در جدیدترین خبر و شاهد، هیلاری کلینتون، وزیر امورخارجه‌ آمریکا، از سرگئی لاورف، همتای روسی خود، خواسته این نکته را به مسئولان جمهوری اسلامی یادآور شود که گفتگوهای ماه آتی (آوریل) میان تهران و گروه کشورهای موسوم به گروه (۱+۵)، “آخرین فرصت” برای جلوگیری از جنگ است.

این مطلب را روزنامه روسی “کومرسانت” روز چهارشنبه 24 اسفندماه خود به نقل از منابع دیپلماتیک بلندپایه فاش کرده است. کلینتون و لاورف 22 اسفند در حاشیۀ نشست شورای امنیت سازمان ملل متحد برای رسیدگی به اوضاع بحرانی سوریه با یکدیگر دیدار و گفت‌وگو کرده بودند.

قابل انتظار است که تغییر اوضاع در سوریه، فشارهای غریب و متفاوتی را متوجه ایران خواهد ساخت. بیهوده نیست که اقتدارگرایان در تهران برای همراهی با دمشق از هیچ مساعدتی دریغ نمی‌کنند.

 

جنبش سبز؛ بازخوانی راهبرد و بازنگری سازماندهی

در وضع پیش گفته، و با توجه به روند فزاینده‌ی منازعه میان تهران و غرب، به نظر می‌رسد روزهای نه چندان سهل و آسانی پیش روی ایران و ایرانیان باشد. در این وضع، می‌توان کنار نشست و ناظر بی‌طرف تحولات ساختاری و سخت‌افزای در ساخت قدرت بود. می‌توان مأیوسانه و از سر تداوم سرکوب و اختناق و انسداد سیاسی حاکم و برخوردهای غیرعقلانی حاکمان کناره گرفت، یا حتی مبنا و دلایل شکل‌گیری جنبش سبز را از یاد برد. و در مقابل، می‌توان با تاکید بر مولفه‌های همچنان پابرجایی که جنبش سبز بر آنها مبتنی شده و مقوّم این جنبش اعتراضی هستند و آن را پویا و زنده متبلور می‌کنند، به‌گونه‌ی “کنشگر (فاعل/کارگزار)ی فعال و خلاق و موثر” در متن وضع موجود و ساختارهای فعال و اثرگذار، اقدام کرد.

در حالت اخیر –که نگارنده به جدّ باورمند بدان است و به ضرورت راهبردی و اثرگذار آن به‌ویژه در “نقطه عطف” تحولات و وضع خطیر عقیده دارد- کنشگران حامی و همراه جنبش سبز گریزی ندارند جز بازخوانی راهبرد جنبش سبز به‌مثابه‌ی جنبشی اجتماعی. از این منظر، جنبش سبز به سیاست‌ورزی در صحنه عمومی مبتنی بر حضور فعال همراهان در اشکال گوناگون (از اعتراض خیابانی گرفته تا مقاومت مدنی) در کنار آگاهی‌بخشی باور دارد. شکل‌گیری این نیروی اجتماعی، و زنده و فعال داشتن آن، می‌تواند جنبش سبز را به‌مثابه‌ی اصلی‌ترین و محوری‌ترین و موثرترین جنبش اجتماعی قادر به تغییر وضع موجود، درنهایت چونان مهمترین امکان “تغییر” به حاکمیت اقتدارگرا تحمیل کند.

هم‌زمان، این جنبش سبز است که می‌تواند هر تهدید خاجی را با حضور فعال و معنادار خود در متن تحولات سیاسی-اجتماعی ایران، به حاشیه برد. به بیان دیگر، از زاویه‌ی جنگ ستیزی و پیشگیری از مخاطرات غیر قابل برآورد جنگ، سبزها/ جنبش سبز می‌توانند در صورت حضور موثر نقش منحصر به فردی ایفا کنند و عمیقا منافع ملی را مورد مراقبت و پاسداری قرار دهند.

این همه، نیازمند بازنگری جدی سازماندهی و عزم همراهان جنبش برای اقدام گروهی در اشکال گوناگون، با رعایت همه‌ی ملاحظات امنیتی و برآوردهای دقیق از “هزینه-فایده”ی هر کنش فردی و گروهی است. در این راستا، تأسیس و تقویت و گسترش شبکه‌های اجتماعی (نه فقط در فضای مجازی که در عرصه‌ی عمومی و متن زندگی واقعی)، غیرقابل اجتناب است. هرگونه غفلت و سهل‌انگاری و تسلیم شدن به وضع موجود، یا حتی بسنده کردن به شبکه‌های مجازی، به‌معنای غفلت از امکان و ضرورتی است که حیات جنبش سبز را در وجه سلبی و ایجابی، از خود متاثر می‌سازد.

همه‌ی اینها، متوقف بر خواست و اراده‌ی سبزها برای تغییر است. بدون عزم و اراده و امید سبزها -به‌مثابه‌ی کارگزاران موثر در متن ساختارها- اتفاق معناداری در سال جدید به‌وقوع نخواهد پیوست.

کم‌رنگ شدن راهبرد موسوی و کروبی در وجه مقاومت و ایستادگی در برابر تمامیت‌خواهی با تکیه بر نیروی اجتماعی و خواست و اراده‌ی تغییر، مساوی است با برجسته شدن راهبردهای مبتنی بر “چانه‌زنی و مذاکره بدون نیروی اجتماعی موثر”.

نقطه عزیمت سبزها، “خویشتن خودآگاه” آنان است. اگر سبزها در کنار سفره‌ی هفت‌سین سال جدید خویش یاد و خاطره‌ی ندا و هاله، و سهراب و صابر و دیگر شهدای جنبش سبز را زنده نگه دارند، و تذکرهای موسوی و کروبی و همراهی رهنورد و زندانیان سیاسی دیگر را بازخوانی کنند، فراموش نکنند آنچه را که بر سر انتخابات ریاست جمهوری دهم آمد و توسط کودتاچیان، در تمام 33 ماه اخیر تعقیب شد، و آن‌گاه با تمام وجود “تحویل حال خویش” را آرزو کنند، می‌توانند سالی فراموش ناشدنی بیافرینند. چنان‌که حضرت شمس فرمود: “مبارک شمایید؛ ایام از شما مبارک می‌شوند.”