شادمانی برای سه رویداد ورزشی
یکم؛ ۸ آذر ۷۶ گویی خاک مرده بر تهران و شهرستان ها ریخته بودند. شهرها در سکوتی مرگبار بودند و از ترافیک سنگین تهران بطور غیر معمول خبری نبود که ناگاه موجی انسانی، گوشه گوشه شهرهای ایران را پر از شادی و شعف کرد. این موج انسان های شادمان در خارج از کشور و در هر نقطه ای که جمعی از ایرانیان وجود داشتند نیز به همین روال با رقص و شادی و پایکوبی همراه بود. علت این شادمانی همگانی چیزی بود که علاقمندان فوتبال آن را “حماسه ملبورن” نام نهادند؛ حماسه ای که منجر به پیروزی تیم فوتبال ایران در برابر استرالیا در ملبورن در بازی های پلی آف برای جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه شد.
دوم؛ ۳۰ خرداد ۷۷ میلیون ها ایرانی میخکوب در برابر صفحه تلویزیون به تماشای حساس ترین بازی سیاسی تاریخ فوتبال نشسته بودند. شهرها در سکوت محض بودند که ناگاه فوج مردمی که از پیروزی ۲ بر ۱ ایران در برابر امریکا در بازی های مقدماتی جام جهانی به وجد آمده بودند، به خیابان ها ریختند.
سوم؛ ۲۸ خرداد ۹۲ ایران در یک بازی حساس به مصاف تیم قدرتمند کره جنوبی در خاک این کشور رفته تا نتیجه تیم صعود کننده به جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل مشخص شود. نتیجه مطلوب بازی آن گاه محرز بود که شهرهای ایران غرق در شادی و خوشی مملو از انسان هایی سرمست از پیروزی شده بود: پیروزی ایران بر کره جنوبی و صعود مستقیم به جام جهانی ۲۰۱۴.
شادمانی برای یک رویداد سیاسی
شنبه ۲۵ خرداد ۹۲ شهرهای ایران که به روال معمول بودند، به ناگاه پر شدند از سیل عظیمی از مردمی که پایکوبان و رقصان و شادمان، شنیدن خبری را جشن می گرفتند. گزارش های تصویری بدانگونه بود که همه جهانیان را شگفت زده کرد. خبر بسیار کوتاه بود: برگزیده شدن حسن روحانی با ۵۱ درصد آرا و کسب ۱۸.۶۰۰.۰۰۰ رأی به عنوان رییس جمهور ایران.
روحانی برای پیروزی، فراخوان جشن و شادمانی نداد و به هیچ رو، در جمع مردم حضور نیافت که حضورش ولوله ای را دامن زده باشد. هرچه بود شادمانی “گسترده” مردم به عنوان “واکنش طبیعی” به رخداد انتخاب یک رییس جمهور بود.
رییس جمهوری با ۲۵ میلیون رأی
پاسی از نیمه شب ۲۲ خرداد ۸۸ نگذشته بود که در سرعتی حیرت انگیز، تلویزیون ایران به نقل از ستاد برگزاری انتخابات، احمدی نژاد را با احراز ۶۳ درصد آرا و ۲۵ میلیون رأی برنده انتخابات آن سال اعلام کرد.
شهر وضع عادی نداشت. نه از آن جهت که از شادمانی “گسترده” خبری نبود بلکه برای اینکه همه در بُهتی فراگیر از نتیجه انتخابات فرو رفته بودند. احمدی نژاد فراخوان برای جشن پیروزی داد و در یکی از میادین تهران با نصب “جایگاه” و سیستم صوتی، برای طرفدارانش که شاید به صد هزار نفر می رسید سخنرانی کرد. جز این نقطه پایتخت از دیگر نقاط شهر و یا دیگر شهرها گزارشی از شادمانی عمومی گزارش نشد. این در حالی بود که احمدی نژاد ۴ سال تمام، سفرهای استانی به اقصی نقاط کشور رفته وبه گفته خودش به جای جای ایران سرکشی کرده و مورد استقبال قرار گرفته بود.
نه تنها در تهران شادمانی عمومی، به جز همان یک میدان، دیده نشد که برعکس مردم معترض به نتایج انتخابات، تجمعات اعتراض آمیزی را به منظور اعلام “تقلب” ترتیب دادند. این اعتراض ها تدریجاً به دیگر شهرهای کشور از قبیل شیراز، اصفهان، تبریز، ارومیه، زاهدان، اهواز، رشت، کرمان و مشهد نیز گسترش یافت.
ابعاد اعتراض به نتایج اعلام شده گسترده بود و ۳ تن از دیگر نامزدهای این انتخابات (موسوی، کروبی و رضایی) هم همگی مدعی تقلب در انتخابات شدند. میر حسین موسوی نتیجه انتخابات را “شعبده بازی دست اندرکاران انتخابات و صدا و سیما” نامید.
تنها در عرص سه روز، نه این بار ابعاد شادی و شادمانی بلکه ابعاد “اعتراضات” چنان گسترده شده که در نتیجه آن راهپیمایی ۲۵ خرداد موسوم به «راهپیمایی سکوت» در پایتخت شکل گرفت که به رغم فشار و تهدیداتی که منجر به کشته شدن تعدادی از مردم شد، به گفته محمدباقر قالیباف، شهردار تهران، حدود ۳ میلیون نفر از میدان توپخانه تا میدان آزادی را پر کرده بودند.
مقایسه ای ساده
اینک، ۸ سال ریاست زیانبار احمدی نژاد بر کشور به پایان رسیده است؛ زیانی که حتی وزیران او و حامیان رهبر و اصولگرایان هوادار او نیز ابایی از بیان آن ندارند. اما هنوز کمیته حقیقت یابی تشکیل نشده تا ادعای تقلب گسترده در انتخابات ۸۸ را بررسی کند. رهبر جمهوری اسلامی، اما، در نماز جمعه ۲۹ خرداد ۸۸ (یک هفته پس از انتخابات) امکان تقلب در نظام جمهوری اسلامی را از اساس منتفی دانست.
اینک پرسشی ساده در غیاب رهبران جنبش ۸۸ که برای بیش از ۲ سال در حصر خانگی هستند، خودنمایی می کند و آن اینکه:
چگونه است که مردم در یک واقعه ورزشی (چنانکه مثال آورده شد)، چنان در سرتاسر کشور به صورت “غیر تصنعی” و “غیر سازمان داده شده” به جشن و پایکوبی می پردازند ولی در انتخابات ۸۸ چنین نکردند؟
چگونه است که در پی انتخابات ۹۲ مردم باز به صورت “طبیعی” به ابراز شادی و شادمانی می پردازند ولی در ۸۸ جز یک نقطه از شهر که تجمع دولتی سازمان داده شد، سرتاسر کشور غرق در بُهت و حیرت بود؟
این پرسش زمانی تردید به پیروزی احمدی نژاد در سال ۸۸ را دامن می زند که به یاد آوریم:
احمدی نژاد با ۷ میلیون رای بیش از روحانی و احراز ۶۳ درصد پیروز انتخابات اعلام شد و روحانی با ۵۱ درصد.
احمدی نژاد فراخوان برای جشن پیروزی داد و روحانی خیر.
احمدی نژاد در فراز جایگاهی در جمع هوادارانش حضور یافت (که خود باید بر گرد آمدن طرفدارانش تاثیرگذار باشد) ولی روحانی از این اقدام خودداری کرد.
آیا به راستی نمی توان شادی و شادمانی هایی طبیعی از نوع ۲۵ خرداد ۹۲ (اعلام پیروزی روحانی) و ۲۸ خرداد ۹۲ (صعود تیم ملی به جام جهانی) را دلیل تقلب ۸۸ دانست؟