بازجویی های دوباره
سلول های سرد

لیلا طیری
لیلا طیری

» آخرین اخبار زندانیان سیاسی و مطبوعاتی

دادگاه نمایشی محاکمه معترضان به کودتای انتخاباتی در حالی از روز گذشته مجددا آغاز شده است که گزارش ها از تشدید فشارها بر زندانیان سیاسی و مطبوعاتی حکایت دارد. فشارهایی که در راستای کشاندن بازداشت شدگان به تلویزیون و انجام اعترافات تلویزیونی صورت میگیرد.

از سوی دیگر بازداشت فعالان نیز همچنان ادامه دارد و در تازه ترین بازداشت ها، علی اشرف فتحی، نویسنده وبلاگ “تورجان” در مقابل بیت آیت الله منتظری بازداشت شده است.

 

علیرضا بهشتی: بر مواضع خود هستم

دکتر علیرضا بهشتی، مشاور ارشد میرحسین موسوی روز گذشته در تماس کوتاهی با خانواده اش، از وضعیت نامساعد جسمی خود خبر داده و به همسرش گفته است که افت فشار خون پیدا کرده و دائما به او سرم وصل می کنند.

فرزند دکتر بهشتی در پاسخ به همسرش درخصوص ادعای رسانه های حامی کودتا مبنی بر اینکه برخی از مشاوران ارشد موسوی اعترافات تکاندهنده داشته اند، گفته که کوچکترین اتهامی را نپذیرفته و تاکید کرده که بر مواضع خود باقی است.

دکتر علیرضا بهشتی از روز هفتم دیماه و در موج دستگیری های پس از عاشورای خونین تهران بازداشت شد. او که طی مدت بازداشت دچار حمله قلبی شده بود، همچنان در سلول انفرادی محبوس است.

 

افزایش فشارها بر بهزادیان نژاد

فشارها بر قربانعلی بهزادیان نژاد، رییس ستاد انتخاباتی میر حسین موسوی افزایش یافته است. این فعال سیاسی در پی بازداشت های فله ای بعد از روز عاشورا بازداشت شده است.

چند روز پیش ماموران وزارت اطلاعات بهزادیان نژاد را برای تفتیش منزلش  از زندان همراه خود برده اند. حال جسمی او در این دیدار نامساعد توصیف شده و بسیار رنگ پریده و لاغر به نظر می رسیده است.

سایت کلمه گزارش داده است که او حتی قبل از بازداشت و درهمه چند ماه گذشته تحت فشارهای شدید قرار داشته تا جایی که حتی محل کارش از پرداخت حقوق وی خودداری  می کرده است.

 

نگرانی از وضعیت عمادالدین باقی

عمادالدین باقی همچنان در سلول انفرادی بند ۲۴۰ به سر می برد وممنوع الملاقات است. وی حتی از دسترسی به قرآن کریم هم محروم است.

باقی یک روز پس از عاشورا و با حکم کلی «پیشگیری از سوء استفاده از فوت آیت الله منتظری» در منزل دستگیر شد و اتهام وی مصاحبه با آیت الله منتظری اعلام شده است که از شبکه بی بی سی پخش شد.

باقی تاکنون به صورت متناوب ۴ سال در زندان بوده که ۳ سال آن در دولت سابق و ۱ سال آن در دوره رئیس دولت فعلی بوده است. در دوره اول زندان، اتهام او مطبوعاتی بود و در دوره دوم، به علت فعالیت های مدنی در انجمن دفاع از حقوق زندانیان، که خود پایه گذار آن بود، زندانی شده است.

در دوره اخیر در سال ۸۶، باقی به علت نگهداری در شرایط نامناسب در زندان دچار عارضه ای شد که در نهایت در بیمارستان بستری گردید و باقی مانده دوره محکومیت خود را در بند عمومی گذراند. پزشکان مورد اعتماد وزارت اطلاعات نیز توصیه کرده بودند که بودن وی در محیط بسته و استرس زا خطرناک است.این در حالی است که اکنون باقی در سلول انفرادی و بدون هیچ امکاناتی نگهداری می شود. او همچنین از دیسک کمر مزمن نیز رنج می برد. خانواده باقی گفته اند دادستان تهران هفته گذشته با باقی در زندان اوین دیدار کرده اما با وجود پیگیری برای کسب اطلاع از وضعیت وی از طریق دادستان، این مقام تاکنون پاسخی به خانواده نداده و صرفا به ممنوع الملاقات بودن او تا اطلاع ثانوی اشاره کرده است.آن ها معتقدند حتی اگر باقی برای انجام آن مصاحبه متهم باشد بیش از سی و پنج روز بازجویی در سلول انفرادی با شرایط جسمانی او غیر ضروری است. باقی که بارها در سال های گذشته در دادگاه و دادسرا احضار شده و حضور به موقع داشته است می توانسته در آزادی و یا در شرایط قانونی تری به پرسش های مربوطه پاسخ دهد.

خانواده باقی نگران سلامت جسمانی وی بوده و خواهان رعایت حداقل حقوق قانونی او مانند تماس تلفنی منظم، ملاقات وی، خروج او از سلول انفرادی و دسترسی اش به کتاب هستند. آن ها می گویند این خواسته های قانونی خود را به اطلاع دادستان تهران هم رسانده اند اما پاسخی دریافت نکرده اند.

 

تشدید فشارها بر عبدالله مومنی و شهاب الدین طباطبایی

به دنبال انتقال مسعود باستانی روزنامه نگار جوان به زندان رجایی شهر و محصور ساختن وی در سلولی با حضور ۵ قاتل سابقه دار اقدامات ایذایی دیگری نیز علیه سایر جوانان آزادیخواه در زندان اوین صورت گرفته است.به گزارش میزان، عبدالله مومنی سخنگوی سازمان ادوار تحکیم و از فعالین سابق دانشجویی که در جریان بازداشتهای بعد از انتخابات بازداشت شده بود و پس از مدتها زندان انفرادی و فشارهای روانی سرانجام به شش سال حبس محکوم شده بود در روزهای اخیر مجدداً به بند ۲۰۹ اوین انتقال یافته است.

همچنین سید شهاب الدین طباطبایی رئیس شاخه جوانان جبهه مشارکت و ستاد۸۸ جوانان در انتخابات نیز که ماه هاست در زندان به سر می برد در روزهای اخیر به کرات از بند ۲۰۹ به ۲۴۰ و بالعکس انتقال یافته است.در جریان این نقل و انتقالات کلیه لوازم شخصی و البسه ایشان توسط مسوولان زندان توقیف شده و این دو زندانی در حال حاضر در سلول های سرد اوین محبوس هستند.

توقیف لوازم شخصی زندانیان که با هزینه شخصی آنها و پس از پایان بازجویی ها و انتقال آنها به بند عمومی توسط خانواده تهیه و پس از گذر از سیستم بوروکراسی و کارشکنی های مسوولان سرانجام در اختیار زندانیان قرار گرفته بود نمایانگر دور جدیدی از اقدامات ایذایی برای محروم نمودن آنان از ابتدایی ترین حقوق در سیستم قضایی است.

این اقدامات در حالی صورت می گیرد که روز پنجشنبه مسوولان زندان اوین حتی با حکم رسمی دادستانی از ملاقات حضوری زندانیان ممانعت و صراحتا اعلام نمودند که تنها نهاد تصمیم گیرنده در مورد ملاقات زندانیان، بازجویان هستند.

 

فشار برای اعتراف تلویزیونی

مهرداد رحیمی، قائم مقام کمیته دفاع از حقوق شهروندی ستاد انتخاباتی مهدی کروبی در بیست و هفتمین روز  بازداشت خود با خانواده اش ملاقات کرد.به گزارش سحام نیوز، مهرداد در این دیدار که به صورت کابینی انجام شد اظهار داشت در هفته گذشته تحت فشار شدید بازجویانش برای انجام مصاحبه تلویزیونی قرار گرفته است و تأکید نمود که به هیچ وجهی زیر بار این خواسته غیر قانونی بازجویان نرفته و نمی رود.

خانواده مهرداد رحیمی که به شدت از برخوردهای غیر قانونی بازجویان پرونده با فرزندشان متأثر و متأسف بودند اظهار داشتند که تمام مساعی لازمه را در جهت احقاق حق مهرداد و جلوگیری از برخوردهای غیر قانونی بازجویان با او را به کار خواهند بست و دراین باره به نامه ای اشاره نمودند که اوائل هفته آینده از سوی پدر و مادر مهرداد خطاب به دادستان تهران، جعفری دولت آبادی در اعتراض به شیوه های غیر قانونی بازجویان مهرداد، بخصوص مورد اخیر فشار برای انجام مصاحبه تلویزیونی٬ نگاشته خواهد شد.

 

وضعیت نگران کننده مریم ضیا

مریم ضیاء از فعالان حقوق کودک در وضعیت نا مناسبی بسر می برد.بنابر گزارشات دریافتی، یکی از زندانیان تازه آزاد شده با بیان این مطلب اظهار داشته است که شرایط مریم ضیاء نسبت به هفته اول بازداشت بسیار تغییر کرده و فشارها بر وی شدت یافته است.

به گزارش وبلاگ تا آزادی زندانیان سبز، اتهام تفهیم شده به ضیاء در مراحل اولیه بازجویی، همکاری با منافقین اعلام شده است.گفتنی است که این فعال زندانی تنها در هفته  اول بازداشت امکان تماس با خانوده خود را یافته و در طول مدتی که از بازداشت وی می گذرد، خانواده اش به هیچ وجه امکان ملاقات با وی را نداشته اند.

مریم ضیاء فعال حقوق کودک و مدیر جمعیت تلاش برای جهانی شایسته کودک است که در روز دهم دی ماه در منزل خود بازداشت و به اوین منتقل شد.

 

نامه روزنامه نگاران

جمعی از روزنامه نگاران کشور با ارسال نامه ای سرگشاده به مسئولان نظام و کسانی که آنها را “عقلای قوم و دلسوزان نظام” می دانند، خواستار آزادی همکاران دربندشان و بازگشایی دفتر انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران شدند.

متن این نامه، به شرح زیراست :

این روزها سخن از اعتدال و میانه روی زیاد گفته می شود و بارها از تریبون های رسمی عنوان شده است که حاکمیت انتقاد و اعتراض قانونی را به رسمیت می شناسد.اگر بنا باشد انتقاد و اعتراض قانونی به رسمیت شناخته شود، بدون شک یکی از بهترین و قانونمندترین شکل آن مطبوعات هستند که می توانند با طرح مطالبات قانونی و انتقادات بحق جامعه، فضای عمومی را به سمت اعتدال، آرامش، امید و اعتماد سوق دهند. بدیهی است اگر این مجاری قانونی بسته شود و یا روزنامه نگاران با محدودیت های گزاف روبرو گردند، رفتارهای ناهنجار مورد توجه قرارگرفته و جامعه از مسیر طبیعی و قانونی خود فاصله می گیرد.مسئولانی که میانه روی و اعتدال را چاره گشای بحران فعلی می دانند، توجه دارند در شرایطی که تنها نهاد صنفی قانونی حامی خانواده مطبوعات مدتهاست بدون ارائه هرگونه حکم و توجیه قضایی پلمب شده است، و تعدادی از اعضای هیأت مدیره و روزنامه نگاران عضو انجمن بازهم بدون ارائه حکم و مستند قانونی در بازداشت به سر می برند، جامعه مطبوعاتی چگونه می تواند طرح مباحثی چون لزوم اعتدال و قانونگرایی را جدی بگیرد؟وقتی آنها که زیر ذره بین هزاران چشم اهل قلم، به دفاع از حقوق صنفی و قانونی این قشر مشغول بودند بازداشت می شوند، چگونه می توان به مردم قبولاند که اعتدال تنها راه رهایی از بحران فعلی است؟ما جمعی ازاعضای خانواده مطبوعاتی که همواره ملاحظاتی فراتر از چارچوب های قانونی را در نظر داریم، از مقامات قضایی خواستار فک پلمپ انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران و آزادی اعضای زندانی هیأت مدیره زحمتکش آن و دیگر روزنامه نگاران بازداشت شده هستیم.

 

نامه مادران

مادران روزبه کریمی و فروغ میرزایی، روزنامه نگار و وکیل دادگستری با گذشت یک ماه از بازداشت فرزندانشان در نامه ای خطاب به رییس قوه قضاییه خواستار آزادی آنها شدند.

در نامه این دو مادر خطاب به رییس قوه قضاییه آمده است:هنوز زمان چندانی از فرمایشات حضرتعالی در مراسم معارفه تان به عنوان “رئیس قوه قضائیه” در ضرورت حفظ و رعایت حقوق شهروندی نگذشته است، هنوز غروب بر آن صبحی که از تلاش مجدانه در تحقق راستین حقوق الناس در کسوت قضا دم زدید نگذشته است و هنوز گرد نسیان و فراموشی بر حافظه ای که از شما کوتاه کردن دست متجاوزین به امنیت و آسایش مردم را به یاد دارد ننشسته است. این یاد و خاطره از شما از یک سو و بی لطفی دیگر دست اندرکاران امر قضا از سوی دیگر باعث شد تا مستقیماً مزاحم شما شویم، شاید راه نجات دو مادر رنجوری که چشمشان به امید بازگشت و دیدار عزیزانشان بر در زندان اوین سوسو میزند در دستان شما باشد.

این نامه می افزاید: غروب شنبه ۱۲ دیماه بود، آن زمان که خود را برای نماز مغرب و عشاء آماده میکردیم که زنگ تلفن خانه‌مان به صدا در آمد. آن سو صدای لرزان فروغ مان بود که ما را از بازداشت ناگهانی خود و “روزبه” مان خبر میداد. تماس اگرچه کوتاه بود اما، غم و اندوه آن به اندازه تمامی روزهای بازداشت فرزندانمان، ما را مبهوت و رنجور کرده است. سراسیمه خود را از شهرستان به تهران رساندیم تا منزلی را ببینیم که تا دیروز مأمن فرزندانمان بود و از آن روز محنت کده ای که به دست ماموران و به دستور یکی از قضات زیر مجموعه دستگاه شما در جستجوی آلات و ادوات جرم به هم زدن “امنیت و آسایش” بدل به ویرانه ای شده بود. از آشپزخانه تا کمد لباسهای شخصی، همه و همه را گشته بودند. نگشته بودند آوار کرده بودند.

در این نامه آمده است: از فردای همان روز در جستجوی خبری از فرزندانمان به تمام تهران سر زدیم. از دادگاه انقلابی که ما را به زندان اوین حواله میداد و از زندان اوینی که ما را به پلیس امنیت گسیل میداشت و پلیسی که پاسخ این همه جستجو را در دادگاه انقلاب میدانست! رفت و آمدهای مکرر و البته بی نتیجه ای که اینک ما را مطمئن ساخته است که حتی ماموران شما در مشایعت زندانیان این همه راه را در تمامی مدت زمامداری شما نپیموده اند. حال اگر فرزندان شما را این گونه بازداشت میکردند و پس از ۳۰ روز خبری از آن ها نمیشنیدید، چه میکردید؟ آیا بازهم مدعی بودید که قوه قضا دست اندرکار رعایت قانون و به جا آوردن عدالت است؟مگر میشود از رعایت قانون دم زد و دادگاه انقلاب به عنوان یکی از ارکان قوه تحت امر شما پس از گذشت یک ماه از بازداشت فرزندانمان مدعی باشد که هنوز پرونده ای برای آنها تشکیل نشده است؟ مگر میشود متهم را بدون پرونده اتهامی در بازداشت نگاه داشت؟! مگر قانون که قوه قضائیه برای اجرای آن تشکیل شده تاکید نکرده است که باید ظرف ۲۴ ساعت دلیل اتهام به متهم تفهیم شود؟ مگر میشود از رعایت حقوق شهروندی دم زد، آن زمان که ماموران شب هنگام و با تمسک به راه و روشهایی که به کار دستگیری مجرمان حرفه ای میخورد به درب منزلی مراجعه تا زن و شوهری را بازداشت کنند که یکیشان روزنامه نگار و دیگری وکیل دادگستری است؟ مگر میشود داد رعایت حقوق الناس داشت و به مدت یک ماه اجازه ملاقات مادرانی خسته دل و رنجور را با فرزندان دربندشان نداد؟ مگر میشود از رعایت امنیت و آسایش مردم سخن راند آن زمان که با بازداشت ناگهانی و بدون دلیل فرزندانشان همه آسایش و آرامششان گرفته میشود؟

مادران روزبه کریمی و فروغ میرزایی در پایان نامه خود آورده اند: اینک پس از تمامی پیگیریها و مراجعات مکرر به نهادهای گوناگون به خوبی یافته ایم که مس‍‍وولی را نمیتوان برای پاسخگویی حتی به این سوال کوتاه که “حال فرزندانمان چه طور است” پیدا کرد. چگونه و بر اساس کدام رویه شرعی، قانونی و اخلاقی رنج ۳۰ روز بی خبری مطلق مادرانی از دختر و پسرشان را بر ما روا میدارید؟ لابد دیده اید که دل مادر چگونه در هوای شنیدن خبری از فرزند گم گمشته اش پرپر میزند. برای نظامی که با انقلابی مردمی بنا شده است نازیبنده آن است که مادرانی خسته و دل شکسته رنج و آه دل خویش را به خدای خویش حوالت دهند. اکنون نیز به شما متوسل شدیم تا مگر آزادی فرزندانی که سرمایه تمامی عمرمان هستند را از شما طلب کنیم. این آخرین راه حل دنیوی ماست، دل مادرانی که چشم انتظار دیدار دوباره عزیزانشان هستند، رنجورتر نکنید.