بازداشت ساجده کیانوش راد و همسرش، همزمان با اقدام ایوب قنبرپوریان به خودکشی از مهم ترین خبرهای روز گذشته بود. همزمان خانواده های نازنین خسروانی، فاطمه رهنما و حامد روحی نژاد در گفتگو با “روز” از آخرین وضعیت این زندانیان سیاسی و مطبوعاتی سخن گفته و نسبت به وضعیت آنها ابراز نگرانی کرده اند.
بی خبری کشنده است
نازنین خسروانی، روزنامه نگاری است که از 12آبان تاکنون در بند 209 زندان اوین و در سلول انفرادی به سر می برد و به گفته خانواده اش تاکنون تنها یک تماس تلفنی کوتاه با خانواده اش داشته است.
اعظم افشاریان، مادر این روزنامه نگار در گفتگو با “روز” می گوید: غیر از تماس تلفنی که چند روز بعد از بازداشت نازنین با ما گرفت هیچ خبری از او نداریم و این بی خبری به شدت مرا نسبت به وضعیت سلامتی دخترم نگران کرده است.
خانم افشاریان می افزاید: بی خبری واقعا کشنده است و مرا از پا در می آورد و من تنها امیدوارم که قدرت نازنین به او کمک کند و طاقت بیاورد.
مادر نازنین خسروانی که روز گذشته از دادستان تهران خواستار دیدار با دخترش شده است می گوید: همه امیدم را بسته ام به روز دوشنبه که جوابی بگیرم چون روز شنبه که به دادستانی رفته بودم تعدادی از مادران زندانیان سیاسی هم حضور داشتند و گویا از قبل به آنها گفته شده بود که بچه هایشان عید غدیر آزاد می شوند و این اتفاق صورت نگرفت، همه گریان و ناراحت بودند و سر و صدا زیاد شد بعد خبر دادند آقای دادستان گفته بنشینید شما را خواهد دید. ما هم به اتفاق این مادران از ساعت 8 و نیم صبح تا 2 ظهر نشستیم و خبری نشد در نهایت رفتیم پیش معاون دادستان که گفت مساله به او ربطی ندارد و در نهایت از همه خواست درخواست هایشان را بنویسند و قول داد شخصا به دست دادستان برساند. ما هم درخواست ها را نوشتیم و بعد به من گفت که روز دوشنبه بیا تا جواب بگیری. من هم میروم و تمام امیدم به این است که امروز جوابی به من بدهند.
خانم افشاریان می افزاید: در درخواست نوشتم که حداقل یک ملاقات 5 دقیقه ای به من بدهید تا بتوانم دخترم را ببینم و نسبت به سلامت او مطمئن شوم و امیدوارم دادستان مرا به حضور بپذیرد و بتوانم صحبت کنم و بپرسم که اصلا به چه اتهامی دختر مرا بازداشت کرده اند؟ متاسفانه همه سوال هایم تاکنون بی جواب مانده و هر روز از صبح تا ساعت 2 در مراجع دادگستری و دادستانی می گذرد و از 2 به بعد هم چشم به تلفن میدوزم تا بلکه نازنین تماسی بگیرد.
نازنین خسروانی، روزنامه نگار روزنامه های اصلاح طلب از جمله نوروز، یاس نو، بهار، شرق، دوران امروز و کارگزاران و… بوده و به گفته خانواده اش از بیش از یک سال پیش فعالیت مطبوعاتی نداشته است.
درخواست عفو برای گناه ناکرده
خانواده فاطمه رهنما، زندانی سیاسی که به ده سال حبس در تبعید محکوم شده و اکنون در زندان سپیدار اهواز به سر می برد نیز در گفتگو با “روز” از آخرین وضعیت این زندانی سیاسی سخن گفته اند.
فاطمه رهنما به گفته خانواده اش، 6 تیر سال گذشته بازداشت شد و تاکنون امکان استفاده از مرخصی را نداشته است. رسانه های حکومتی از جمله خبرگزاری ایرنا و روزنامه های ایران و جوان از خانم رهنما به عنوان معشوقه شاپور کاظمی، برادر زهرا رهنورد یاد کردند. اماخانواده خانم رهنما که 18 تیرماه در مصاحبه با “روز” اعلام کردند فاطمه رهنما، همسر شرعی و رسمی آقای کاظمی بوده و قربانی سناریویی شده که برای میرحسین موسوی برنامه ریزی شده است
به گفته آنها، امنیتی ها خانم رهنما را به دلیل سابقه محکومیت سیاسی اش در دهه 60 طعمه ای برای تخریب و پرونده سازی علیه میرحسین موسوی و زهرا رهنورد قرار داده اند.
و ناهید رهنما اکنون درباره آخرین وضعیت خواهرش میگوید: از یک ماه و نیم پیش که فاطمه را به زندان سپیدار اهواز بردند همچنان همان وضعیت را دارد و هیچ تغییری در وضعیت او حاصل نشده است تنها تلفن هایش نسبت به زندان اوین کمتر شده و او یک روز در میان به مدت سه دقیقه زنگ میزند. البته مددکاری زندان هم با او مساعدت کرده و شماره تلفن زندان را به ما داده اند و هرگاه زنگ بزنیم او را صدا میکنند تا بتوانیم صحبت کنیم.
وی می افزاید: در این مدت یکبار برادرم به اهواز رفته و با فاطمه ملاقات کرده است و با اینکه هفته ای یکبار ملاقات است اما برای ما امکان رفت و آمد به اهواز وجود ندارد. من ساکن اصفهان هستم و پدر و مادرم در تهران زندگی میکنند و مادرم روی ویلچر است و بردن او و پدرم به اهواز خیلی سخت است. هنوز هم که به آنها به دلیل شرایط خاص شان، جرات نکرده ایم بگوییم فاطمه را به اهواز بدره اند. آن ها گمان می کنند وی در زندان اوین است اما ناچاریم کم کم حقیقت را به آن ها بگوییم چون مادرم به شدت بی تابی میکند و باید هر طور شده او را با کمک برادرم به اهواز ببریم تا حداقل بتواند فاطمه را ببیند.
خانم رهنما با اشاره به اینکه خواهرش از 6 تیر سال گذشته تا کنون حتی یک روز هم مرخصی از زندان نداشته می گوید: وکیل خواهرم در حال حاضر آقای علیزاده طباطبایی است که پی گیری میکند و بارها برای مرخصی خواهرم اقدام کرده تا حداقل در دوران مرخصی بتواند به درمان خود بپردازد اما متاسفانه دادستان تهران گفته است که مرخصی خواهرم در دست وزارت اطلاعات است و تا آنها موافقت نکنند کاری نمی توان کرد. از طرفی درخواست عفو کرده ایم و این خیلی تلخ است که به دلیل بیماری خواهرم برای جرمی که مرتکب نشده درخواست عفو کردیم به قول آقای قربانی، وکیل اول خواهرم، فاطمه باید به خاطر کار نکرده درخواست عفو کند و باور کنید اگر بیماری او نبود ما اصلا درخواست عفو هم نمی کردیم اما او دارد در زندان از بین می رود.
خانم رهنما توضیح می دهد: در زندان اهواز گفته اند که خواهرم اگر بخواهد هفته ای یکبار می تواند تحت معاینه قرار بگیرد اما این معاینه ساده و معمولی که دردی از او دوا نمیکند. فاطمه در تهران پیش سه دکتر اعصاب و روان که پزشکان معتبری هم هستند پرونده پزشکی دارد و سالهاست که به دلیل افسردگی تحت درمان است. یک تومور در سینه اش است که باید سه ماه تا 6 ماه یکبار توسط پزشک بررسی شود که یکباره این تومور به شکل بدخیم در نیاید. در رحم خواهرم هم توده میوم هست که باید تحت نظر پزشک باشد و او باید آزاد باشد تا بتواند مورد مداوا قرار بگیرد. اما نه مرخصی می دهند و نه با عفو موافقت می کنند و خواهر من که هیچ گناهی مرتکب نشده در زندان دارد از بین می رود.
به گفته خانم رهنما، مسولین قضایی در پاسخ به پی گیری های خانواده او گفته اند حکم قطعی صادر شده و هیچ کاری نمی توان کرد: ما حتی با بیت رهبری نیز مکاتبه کردیم پدرم نامه نوشت که توضیح داد که او و مادرم در چه شرایطی هستند و از طرفی فاطمه بی گناه است و اتهامات بی اساس بوده بعد با مشورت آقای علیزاده طباطبایی درخواست کردیم که رئیس قوه قضائیه هر کسی را که صلاح میداند تعیین کند تا او پرونده خواهرم را بخواند و ببیند که چه خبر است و خاوهر من هیچ ارتباطی با منافقین نداشته اما از بیت رهبری پاسخ دادند که این مساله هیچ ربطی به ما ندارد و از قوه قضائیه پی گیری کنید و ما دخالت نمیکنیم. آدرسی هم دادند و گفتند آنجا بروید که مربوط به آقای حاجی علی، رئیس هیات عفو است برادرم رفت و او نیز گفت که ربطی به ما ندارد و ما درخواست کتبی قبول نمیکنیم و از این حرفها.
خواهر فاطمه رهنما می افزاید: در اصل هر جا می رویم می گویند حکم صادر شده و هیچ کاری نمی توان کرد هیچ توجهی هم نمیکنند که این حکم در چه شرایطی و به اساس چه مستنداتی صادر شده، اصلا هیچ مدرک و استنادی در پرونده وجود نداشت و چگونه یک قاضی بدون دلیل و مدرک حکم صادر میکند؟ در نهایت هم می گویند باید حداقل یک سوم از محکومیت را بگذراند و بعد ببینیم آیا مشمول عفو می شود یا نه. یعنی خواهر من که 10 سال محکومیت دارد باید سه سال و 4 ماه در زندان بماند تا بعد تازه تشخیص دهند که مشمول عفو می شود یا نه.
خانم رهنما درباره وضعیت روحی خواهرش می گوید: فاطمه که خیلی نا امید است. مدام می گوید ناامید هستم و اگر کاری کردهب ودم دلم نمی سوخت و می گفتم بابا من یک کاری کرده ام و دارم هزینه اش را میدهم اما من کاری نکرده ام چرا باید 10 سال زندان را تحمل کنم؟ در اصل فاطمه نمیتواند خود را قانع کندو مدام می گوید چرا من اینجا هستم؟
وی در پایان تصریح میکند: خواهر من الان زندان است برای اینکه کسی خوشش بیاید یا کسی لجش بگیرد یا اینکه حال کسی را بگیرند؟ چرا؟ او را قربانی چه میکنند؟ آیا انصاف است؟
برای درمان نیز مرخصی نمی دهند
حامد روحی نژاد، دیگر زندانی سیاسی است که به حبس در تبعید محکوم شده و در حالیکه به بیماری “ام اس” مبتلاست در زندان زنجان به سر می برد.
او دانشجوی رشته فلسفه دانشگاه شهید بهشتی است که به ده سال حبس در زندان زنجان محکوم شده و از 43 ماه قبل از زندان اوین به زندان زنجان منتقل شده و تاکنون اجازه مرخصی به او داده نشده است.
محمد رضا روحی نژاد، پدر این زندانی سیاسی در گفتگو با “روز” در خصوص آخرین وضعیت فرزندش میگوید: حامد را از انفرادی به بند عمومی منتقل کرده اند و وضعیتش مثل سابق است. او بیمار است و متاسفانه آمپول ها دیگر جواب نمیدهد و ما بعد زا 4 ماه توانستیم هفته گذشته در زندان زنجان با او ملاقات حضوری داشته باشیم.
وی می افزاید: حامد هم از نظر روحی و هم از نظر جسمی به شدت به هم ریخته است. بیماری “ام اس” او را از پا در آورده و هر جا می رویم و پی گیری میکنیم که حداقل به او مرخصی بدهند تا تحت درمان قرار بگیرد اما هیچ کسی توجهی نمیکند و به تمام درخواست هایمان برای مرخصی حامد جواب رد داده اند.
پدر حامد روحی نژاد با اشاره به اینکه قاضی پرونده پسرش اجازه مرخصی به او نمیدهد می گوید: پزشکی قانونی هم بیماری پسرم را تایید کرده اما قاضی پرونده اش با مرخصی مخالفت میکند و ما سه هفته پیش در خواست دادیم که حداقل حامد را به خاطر مریضی اش به زندان تهران منتقل کنند و منتظر هستیم ببینیم چه جوابی میدهند.
به گفته آقای روحی نژاد، فرزندش در نامه ای به دیوان عالی کشور خلاصه مسائلی که سر او آمده را نوشته: نامه نوشته به دیوان عالی کشور و هر چه سرش آورده اند را به خلاصه نوشته و درخواست کرده رسیدگی کنند اما مسولین زندان زنجان اجازه ندادند نامه حامد بیرون بیاید و منتشر شود اگر آن نامه بیرون بیاید خیلی چیزها روشن خواهد شد.
پدر حامد روحی نژاد می افزاید: تمام ناراحتی من مریضی پسرم است و برای همین درخواست عفو نیز کرده ام تا حداقل او را زنده از زندان بیرون بیاورم و تحت مداوا قرار بگیرد. باور کنید اگر مریض نبود حتی اعتراض هم نیمکردم اما اورا غیر منطقی محکوم کرده اند و با آن حال در زندان نگهداشته اند بدون حتی یک روز مرخصی و کدام منطقی قبول میکند بچه مریضی را اینگونه رفتار کنند و حتی اجازه ندهند برای درمان هم که شده به مرخصی بیاید؟ حامد حتی دفع ادرار هم نمی تواند بکند. دفع مدفوع مشکل دارد. بینایی اش مختل شده، بیماری روی کبد، معده، روده و کلیه هایش نیز تاثیر گذاشته و نمیدانم این دردها را به که باید بگویم اینجا که کسی گوش نمیکند.
ادامه بازداشت ها و خودکشی یک زندانی سیاسی
ساجده کیانوش راد، فرزند محمد کیانوش راد، نماینده مجلس ششم و عضو جبهه مشارکت است که روز گذشته در پی حضور ماموران امنیتی در منزلش بازداشت شد. ماموران امنیتی بهروز شاهرخ نیا، همسر خانم کیانوش راد را نیز بازداشت کرده اند.
تفتیش منزل و بازداشت این زوج در حالی صورت گرفته که براساس گزارش وب سایت های اصلاح طلب، در پی این اقدام، همسر محمد کیانوش راد دچار حمله قلبی و مشکل تنفسی شده و به بیمارستان منتقل شده است.
همزمان وب سایت کلمه ازاقدام به خودکشی ایوب قنبرپوریان یکی از زندانیان گمنام حوادث پس از انتخابات خبر داده است. براساس این گزارش این زندانی سیاسی در حالی به کمک هم بندانش و مراجعه سریع به بیمارستان از مرگ حتمی نجات یافته که اولین بار نیست که در زندان اوین اقدام به خودکشی می کند. وی در ماههای اخیر چندین بار دست به خودکشی زده که هر بار با تلاش هم بندان و پزشکان اوین از مرگ حتمی نجات یافته است.
ایوب قنبرپوریان، ۲۰ ساله و اهل یکی از روستاهای کوهدشت لرستان است که در تهران به عنوان کارگر ساختمان مشغول به کار بوده است. او در یکی از تظاهرات های مسالمت آمیز مردم در اعتراض به نتیجه انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ شرکت داشته و به همین دلیل بازداشت و روانه زندان شده است.
او که بیش از یک سال است زندانی است تنها چند بار توانسته با خانواده و بستگان خود ملاقات کند، چرا که خانواده اش در شهرستان زندگی می کنند و به خاطر مشکلات شدید مالی به سختی امکان سفر به تهران را پیدا می کنند. قنبرپوریان به دلیل از دست دادن پدرش، سرپرست خانواده بوده و در تمام ماه های گذشته، خانواده او با مشکلات مالی فراوان دست به گریبان بوده اند.
او پس از ماه ها بلاتکلیفی و زندانی بودن در بند ۳۵۰ و ۲۰۹ به پنج سال حبس تعزیری محکوم شد ه است.
وی هم اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین به همراه بسیاری دیگر زندانیان سیاسی به سر می برد. خانواده قنبر پوریان و هم بندی های او نسبت به وضعیت جسمی و روحی او به شدت اظهار نگرانی می کنند تا جایی که هر روز چند نفر از زندانیان سیاسی این بند مسئولیت مراقبت از او را در زندان به عهده می گیرند.