فاشیسم، استالینیسم،
خامنه ایسم

هوشنگ اسدی
هوشنگ اسدی

این فریاد آشنای تماشاگران تیم ملی فوتبال نیست که تنها دستاورد هفته سوم د یماه 1389 را فریاد می کند. این پیروزی “شیران سرزمین پارس” بر تیم ملی عراق است، هرچند که با پیراهن جمهوری اسلامی بدست آمده باشد.

خوب گوش کنید. نتانیاهو رئیس جمهوری اسرائیل است که به خبرنگاران رسانه های جهان می گوید: “تنها نگرانی جدی جهان این است: ایران، ایران، ایران…”

تنها مخالف جهانی این گفته فیدل کاستروست که هنوز دست خونین نظام را می فشارد.

 از الن دلون بازیگر بزرگ فرانسوی گرفته تا پائلو کوئیلو نویسنده نامدار که آثارش در ایران ممنوع شده است؛ نگران ایران و علیه نظام اند. حتی درکابل شعار “مرگ بر جمهوری اسلامی” طنین انداز می شود.

واین هفته ای است در آستانه روز تاریخی “شاه رفت” که خامنه ای می آید؛ برای چندمین بار از “مردم بیدار”ی تجلیل می کند که “توطئه عظیم” سال گذشته راخنثی کردند. طبق فرمایشات مقام رهبری: “کسانی که مردم به آنها سران فتنه می‌گویند، در واقع بازیچه طراحان اصلی بودند و دشمن آنها را به وسط صحنه هل داده بود. طراحی اصلی دشمنان، این بود که جمهوری اسلامی و حقیقت و شعار دین از جامعه ایران برچیده شود…”

و تمام هفته می توان سیمای واقعی “جمهوری اسلامی، حقیقت و شعار دین” را درآینه رویدادها و آمارها دید.

اول هفته، کشورهای منطقه روی نماینده جمهوری اسلامی را زمین می اندازند وکرسی فوتبال ایران را که روزگاری قدرت اول آسیا بود به کشور نپال واگذار می کنند. علی سعید لو از نزدیکترین یاران محمود احمدی نژاد دست خالی بر می گردد. باید یکی باشد یاد “رهبر فرزانه انقلاب” بیاندازد : “پیش از انقلاب اسلامی، کنفدراسیون فوتبال آسیا همچون کنفدراسیون های کشتی، تنیس و شمشیربازی، با ریاست ایرانی ها اداره می شدند..”

شماری از استادان باستان‌شناسی، فلسفه و تاریخ ایران تخریب “مواریث سترگ فرهنگی، ملی، اسلامی و بشری” را درنامه ای به رهبر جمهوری اسلامی یاد آوری می کنند.
جواب فوری روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی این است: “عده‌ای از نام‌آشنایان محترم فلسفه و تاریخ و باستان‌شناسی امضای خود را زیر متنی گذاشته‌اند که دیگران آن را طراحی و تدوین کرده‌اند و با مقاصدی خاص.”

سکوت آماری درباره نرخ بیکاری 200 روزه می شود.کارشناسان می گویند: “نرخ بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاهی روبه‌افزایش است. بیکاری چند میلیون نفری جوانان یک واقعیت انکارناپذیراست.”

دبیر ستاد مبارزه با قاچاق کالا وارز، میزان مشروبات الکلی را که سالانه بصورت قاچاق وارد ایران می شود ۷۳۰ میلیون دلار اعلام می کند.

معلوم نیست این مشروبات به آن بیکاری ربطی دارد یا نه. اما کلید حل مشکل دست سرهنگ علی رضا محرابی است. او استدلالی می کند که افلاطون و هگل هم درجوابش می مانند: “ مشروبات الکلی در همه پارتی‌ها وجود دارد، اما مواد مخدر در همه پارتی‌ها نیست.”

 راه حل ویژه “جمهوری اسلامی، حقیقت و شعار دین” هم ازاین استدلال مایه می گیرد و همه مشکل با دو “باید” جناب سرهنگ حل می شود: “‌هر نوع میهمانی مختلط که حدود شرعی در آن رعایت نشود، جرم است. جوانان “باید” از رفتن به این گونه میهمانی‌ها خودداری کنند. خانواده‌ها “باید” مواظب جوانانشان باشند و آنها را کنترل کنند.”

وزارت علوم هم مشکل پوشش جوانان دانشجو را حل می کند؛ “موی تیغ تیغی و ناخن مصنوعی” ممنوع می شود و پوشیدن کفش زنانه با پاشنه بالای پنج سانتیمترهم از مصادیق بدحجابی بشمار می آید.

نوبت به فرمانده نیروی انتظامی می رسد که از راه اندازی “پلیس مجازی” در هفته آینده و ایجاد محدودیت های جدید برای کاربران اینترنت در ایران خبربدهد.

اسماعیل احمدی مقدم، روز روشن از “ضرورت ورود به حریم خصوصی مردم” سخن می گوید و بشارت می دهد: “این یک ضرورت است که نیروی انتظامی در این حوزه ورود و برخورد جدی داشته باشد”. و البته روی “بسیار وسیعش” هم تاکید می کند.

قاعدتا این فرماندهان هم در شمار هفت هزار نفر از فرماندهان، مدیران و افسران نیروی انتظامی بوده اند که از سراسر ایران در دوره آموزشی “جریان‌شناسی و بصیرت‌افزایی” شرکت کرده‌اند.

معلوم است که حسابی صاحب “بصیرت” شده اند و باشدت بیشتری درس های مدرسین بیت و سپاه را درجامعه پیاده می کنند تا بپای کسانی برسند که 11 سال زندان برای نسرین ستوده می برند؛ همه چهارده زندانی سیاسی را که نامه معروف به چهارده نفر را امضا کرده اند، به اتهام تبلیغ علیه نظام، به دادگاه فراخوانده اند تا محاکمه شوند. این محاکمه‌ها با تشکیل پرونده جدید برای کیوان صمیمی آغاز شده و در روزهای آینده با احضار و محاکمه میلاد اسدی، عبدالله مومنی، بهمن احمدی امویی، محسن میردامادی، محسن امین زاده، محمد داوری، امیر خسرو دلیر ثانی، محمد فرید طاهری قزوینی و علی ملیحی ادامه پیدا خواهد کرد.

در روزهای دیگر هفته “جمهوری اسلامی، حقیقت و شعار دین” شاهد یکی دو یکی دو اتفاق بی ارزش دیگر هم هست.

ازکلاهبرداری‌های چند ده میلیاردی در وزارت نفت، بانک ملی و سازمان بهینه‌سازی مصرف سوخت، خبر می رسد.کسانی که نامشان هم معلوم نیست، مختصرا مبلغ چهار میلیارد و ۸۱۳ میلیون و ۶۲۱ هزار و ۱۷۷ تومان را بالا کشیده اند.

شاید آنها هم مانند معاون رئیس جمهور که محمد رضا رحیمی باشد، مبلغ یاد شده را با اجازه “آقا” صرف انتخابات کرده اند. حالا باید دید در متن نزاع گرگها علت چیست که

احمد توکلی، نماینده اصولگرای تهران و رئیس مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی، از مطالعه پرونده رحیمی توسط “سه قاضی عالی رتبه و باسابقه” و نتیجه آن خبر داده است: “این سه قاضی به اتفاق توجه اتهام را به معاون رئیس جمهور قطعی می‌دانند.”

خبر تکراری و بی اهمیت “واردات انبوه شکر و نابودی مزارع چغندر و نیشکر داخلی” بار دیگر به روز می شو دو این بار با جزئیات آماری بیشتر.

 

 روزهای اخر هفته مامورین امنیتی، بدون هراس از چیزی و همینطوری برای خالی نبودن عریضه، گورستانی را در کرج محاصره کرده اند تا جنازه پیرمرد 83 ساله ای به نام محسن پزشکپورکه عملا هیچ تاثیری در سیاست ندارد؛ شبانه و مخفیانه دفن شود. حتما خبر ندارند “یک حادثه تکراری” دیگری در راه است.

بله، یک هواپیمای مسافر بری دیگر سقوط می کند و این بار در ارومیه و جوری که سبب شکرگزاری وزیر راه و ترابری می شود. ایشان می فرماید: “الحمدالله تلفات کم است.”

حق هم دارند. “بصیرت” گردانندگان جمهوری اسلامی بجائی رسیده که کاهش آمار کشته شدگان در حوادث هوائی به یکصد نفرپیشرفت محسوب می شود.

و تازه دو روز بعد است که خبر درز می کند: “جایگزین کردن هواپیماهای فرسوده تر از نوع بویینگ ام دی با توپولف ها دلیل اصلی حادثه بوده است. همین بوئینگ ۷۲۷ که ۷۳ خانواده ایرانی را در ارومیه داغدار کرد، حدود ۴ هفته پیش برای ششمین بار اورهال (تعمیر اساسی) شده بود اما با وجود رفت و آمدهای مکررش برای تعمیر، از رده خارج نشد تا سقوط کند.”

و ظاهرا باید درانتظار سقوط های سریالی بوئنیگ بود.

و هنوز فعالیت اهل “بصیرت” ادامه دارد. کاری می کنند که هیتلر و استالین هم به عقلشان نمی رسید. فهرست ناشران ونویسندگان برانداز اعلام می شود.بایدها و نبایدهای صدا وسیمای اسلامی به رشته تحریر درمی اید تاسردار ضرغامی هم به راه راست هدایت شود.

و خانم ها، آقایان! کار به جایی می رسد که حسن روحانی می گوید: “نخبگان به دلیل فضای هجمه و تهمت سکوت کرده‌اند…”

معلوم نیست او از آخرین رکورهای جهانی جمهوری اسلامی با خبر شده است یانه. آماری است که “ جمهوری اسلامی و حقیقت و شعار دین” باید به آن فخرکند:

خودکشی زنان : رتبه سوم - اعدام: رتبهٔ دوم بعد ا چین و به نسبت جمعیت رتبه اول. شمار اعدام ها در ایران طی سه هفته گذشته به ۴۰ نفر رسید -

مهاجرت نخبگان از میان 91 کشور : رتبه اول؛ - خطرناک ترین کشور برای وبلاگ نویسان : رتبه سوم جهان؛ - آزادی مطبوعات : رتبه ۱۷۲ از ۱۷۵کشور؛ - زمینه فساد دولتی : رتبه 88-؛ ارزش گذرنامه ایرانی: قعر جدول جهانی؛ اعتبار- تامین سلامت مردم: رتبه 123؛ - نرخ تورم در میان 225 کشور: رتبه 219-؛ جاذبه های تجاری : انتهای جدول وماقبل انگولا….

 

اول هفته به نپال باختن، آخر هفته به انگولارسیدن تنها وتنها از “ جمهوری اسلامی و حقیقت و شعار دین” ساخته است؛ نظامی که ازهرچیز کم بیاورد، درمسائل امنیتی جبران می کند.

وزیر اطلاعات تربیت شده در موسسه مصباح یزدی، در جریان نمایش تلویزیونی اعتراف عامل ترور دانشمند اتمی ایران “علیمحمدی” حرفی می زند که خوراک دوستان طنزنویس ما می شود تا “سوراخ امنیتی” او را به سوژه خنده هفته تبدیل کنند.

حیدرمصلحی فرمایش فرموده اند: “فتنه ۸۸ یک حفره اطلاعاتی بود که برای دشمنان امید ایجاد کرده که به خیال خام خود می‌توانند از این فرصت جهت ضربه زدن به نظام اسلامی استفاده کنند که قطعا باید سران فتنه پاسخگوی این مسئله باشند.”

و درحالیکه نیروی شبکه مجازی صرف یافتن سوراخ مربوطه شده است، وزیر نابغه مدعی می شود که سربازان امام زمان تشکیلات امنیتی ایران در تشکیلات امنیتی اسرائیل “موساد” نفوذ کرده اند و کشف شبکه ترور دانشمند اتمی جمهوری اسلامی حاصل این نفوذ است!

فیدل کاسترو هم براین کشف صحه می گذارد و ابرازاطمینان می کند که موساد اسرائیل و تشکیلات جاسوسی آمریکا و بریتانیا عامل “کشتار” دانشمندان هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران در یک سال اخیر بوده‌اند.
 شگفتا کاسترو! پیرمرد نمی داند که جمهوری اسلامی درمتن بازی جدیدش که معطوف به مذاکرات استانبول است، مهره اسرائیل را بحرکت در اورده است. و درست در همین روزها جوانکی که به همه چیز می برد جز مامور اسرائیل بودن و ترور کردن، “دستگیر” می شود. دو دقیقه بعد دست به “اعتراف ” می زند و ده دقیقه بعد در تلویزیون همان حرف ها ی روزنامه ضد ملی کیهان را مثل بلبل تکرار می کند.

پیشتر، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران از تولید سوخت هسته‌ای ۲۰ درصد غنی‌شده در ایران و تزریق آن به رآکتور تحقیقاتی تهران در نیمه نخست سال آینده خورشیدی خبر داده بود.

حالا، سرپرست وزارت امور خارجه ایران می گوید که جمهوری اسلامی در مذاکرات استانبول درباره «پرونده هسته‌ای» این کشور صحبت نخواهد کرد.

 این قبیل پاس های حرفه ای کوتاه کافی است، تا تند روهای آنسوی آبها آبشار دلخواهشان رابزنند.

فارین پالیسی می نویسد: “ایران برای غرب یک تهدید تروریستی به شمار می‌رود.”

کنگره آمریکا از پنتاگون می خواهد برای رویارویی با برنامه تولید تسلیحات غیرمتعارف و هسته ای ایران، یک “طرح استراتژیک بین المللی” تدارک ببیند و نمایندگان را در جریان آن قرار دهد.

هلاری کلینتون که در منطقه است، باز تاکید می کند: “فشار بر ایران ادامه خواهد یافت.مطالبه ما از اعراب هم همین است.”

 هنوز ساعتی از اعلام نظر سرپرست وزارت خارجه نگذشته است که وزرای حزب اله استعفا می کنند و دولت وحدت ملی لبنان سقوط می کند. بهانه وزرای حزب اله سخنان سعد حریری در باره دادگاه بین المللی رسیدگی به قتل پدرش است. خبرهای پیشین از یافتن رد پای خامنه ای ـ– حزب اله لبنان در ترور رفیق حریری حکایت داشت.

اظهار نگرانی رضا تقی زاده بی دلیل نیست: “به نتیجه نرسیدن احتمالی مذاکرات اتمی بین ایران و گروه ۱+۵، که قرار است طی روزهای ۲۱ و ۲۲ ژانویه در استانبول برگزار شود، دولت ایران را به اتخاذ سیاست های تلافی جویانه وادار ساخته و می تواند به تشدید بحران امنیت در منطقه منجر شود.”

هفته سوم دی ماه به آخرمی رسد.

کروبی می گوید: “ما هرگز نباید از ورود به سرنوشت اجتماعی خود قطع امید و از حق خود چشم‌پوشی کنیم.”

محمدخاتمی حرف درستی می زند: “در جریان یک انتخاب آزاد معلوم می شود مردم چه کسی را می خواهند.”

ابوالفضل قدیانی، عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در راه بازگشت به زندان حرفش این است: “تا زمانی که سکان رهبری به دست آقای خامنه‌ای است، برگزاری انتخابات آزاد در ایران دور از دسترس است.”

همه راهها به رهبر “جمهوری اسلامی و حقیقت و شعار دین” می رسد. همه شواهد، قرائن و اطلاعات موجود -که مجید محمدی بخش عمده آن را جمع بندی می کند -حکایت از حرکت پرشتاب جمهوری اسلامی به سوی حکومتی توتالیتر دارد که دکترین آنرا سیدعلی حسینی خامنه ای اجرائی کرده است.

میر حسین موسوی که با گام های بلند همراه جنبش می آید، هفته را باسخنان درخشان خود می بندد. او جمهوری اسلامی را با سیستم استالینی مقایسه می کند.

استالینیسم و فاشیسم معروفترین حکومت های توتالتیر قرن بیستم اند. یکی بنام ملت دیگری بنام تاریخ. گفتی حکومت توتالیتر بنام مذهب در قرن بیست و یکم متولد خواهد شد و تاریخ آن را با عنوان خامنه ایسم خواهد شناخت.

 واگر آن دو حکومت توتالیتر ماندند، این یکی هم خواهد ماند….