تا انتخابات؛ مشائی برای احمدی نژاد

آرش غفوری
آرش غفوری

بلی،ما قصد اجرای مدل پوتین ـ مدودف را داریم.حرفی هست؟ این یادداشتی از وبلاگ «رئیس جمهور ایرانیان» است که از احمدی نژاد “بی صبرانه” می خواهد تا “مدودف” خود را برای ادامه ریاست جمهوری توسط آنچه که “خط اصیل انقلاب” می خواند معرفی کند؛ و البته چندان سخت هم نیست که بدانیم احمدی نژاد چه کسی را کاندیدای مطلوب خود برای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم می داند: اسفندیار رحیم مشائی، رئیس دفتر و پدر عروس خود که رابطه ای جدا نشدنی با یکدیگر دارند (این گزارش طنز را در مورد عروسی پسر احمدی نژاد با دختر مشائی بخوانید).

طی، دو و سه هفته گذشته دو خبر در مورد اسفندیار رحیم مشائی برجسته شده بود. اولی، گزارش یک نظرسنجی توسط روزنامه ایران در مورد محبوبیت ۳۵ درصدی اسفندیار رحیم مشائی در مناطق ۲۲گانه تهران بود که ۸ مرداد ۹۲ منتشر شد و بازه زمانی آن هم مربوط به هفته پایانی مهرماه ۹۱ است (روزنامه ایران البته در مرداد ماه ۹۱ هم از مشائی به عنوان محبوب ترین چهره سیاسی کشور نام برده بود؛ اینجا). مشکل این نظرسنجی اما برخلاف آنچه که برخی ادعا می کنند نه در نمونه آماری، نه خطای نمونه گیری و نه حتی احتمال اشتباه کسانی است که نمونه گیری کرده اند. اینها متغیرهایی هستند که با نتایج مشاهدات یک نظرسنجی نمی توان در مورد صحت یا عدم صحت آنها ابراز نظر کرد؛ اما آنچه که این نظرسنجی را غیرواقعی می کند ادعای تعداد آرای نمونه بین ۴۵۰۰ تا ۵۰۰۰ نمونه در سطح تهران است. فرمول تعیین نمونه در یک جمعیت آماری، برآورد مشخصی دارد و برای تهران، حجم نمونه‌ای که کل پایتخت را با درنظرگرفتن متغیرهای جنسیتی و سنی نمایندگی کند بین ۸۰۰ تا ۱۲۰۰ نمونه است. امری که در نظرسازی هایی که به نام نظرسنجی منتشر می شوند به دلیل عدم آگاهی افراد منتشرکننده خبر، در نظر گرفته نمی شوند. آنها گمان می کنند که هرچه تعداد نمونه بیشتر باشد یعنی نمونه گیری بهتری انجام شده است که نه از لحاظ زمانی، نه هزینه ها و نه حتی تکنیک های آماری توجیه ندارد. لااقل من ۲ مورد سراغ دارم که نظرسنجی های این چنینی انجام شده بودند و آنها را هم بررسی کردم (هر دو توسط سایت رجانیوز). این گزارش را بخوانید که توضیح داده ام چرا ادعای رجانیوز در مورد پیروزی ۶۳ درصد احمدی‌نژاد در انتخابات ریاست جمهوری نادرست است (نظرسنجی رجانیوز ۱ اردیبهشت ۸۸ منتشر و از پیروزی ۶۳ درصدی احمدی نژاد گفته بود). در این گزارش هم ادعای رجانیوز در مورد پیروزی جبهه پایداری در انتخابات مجلس را مورد نقد قرار دادم. این دو لینک را هم در نقد وبلاگی این نظرسنجی در وبلاگ پایگاه مقاومت بسیج امام حسین (ع) در کهکیلویه و جمعیت فدائیان اسلام بخوانید.

دومین خبر هم در مورد اعلام آمادگی مشائی برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری آینده و در جمع مازندرانی های مقیم تهران بود که مدعی می شد برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری آینده “عزم قاطع” دارد و کسی هم نمی تواند جلو کاندیداتوری وی را بگیرد. این هم احتمالا اشاره ای است به مخالفت شورای نگهبان و شخص آیت الله جنتی که گفته است صلاحیت مشائی برای انتخابات ریاست جمهوری تایید نخواهد شد (مصاحبه مصطفی پورمحمدی را با دنیای اقتصاد بخوانید). در آستانه انتخابات مجلس نهم، خبرهایی از تلاش نزدیکان احمدی نژاد برای فعالیت های انتخاباتی به گوش می رسید و حتی گفته می شد که مشائی قرار است از شهر رامسر ـ– استان مازندران ـ– کاندیدای انتخابات مجلس شود و البته برای ریاست پارلمان تلاش کند.

برنامه احمدی نژاد و طرفدارانش در انتخابات مجلس، البته در ظاهر موفقیت آمیز نبود؛ گرفتن تایید صلاحیت مشائی و پیروزی نزدیک به ۱۵۰ نفر از طرفداران احمدی‌نژاد، چندان آسان به نظر نمی‌رسید و دولتی‌ها هم ترجیح دادند به جای آنکه انرژی خود را معطوف به انتخابات مجلس نمایند، دو سال دیگر صبر کنند و فقط روی گرفتن تایید صلاحیت مشائی در انتخابات ریاست جمهوری –ـ که از جنبه‌هایی آسان‌تر هم هست ـ– سرمایه گذاری کنند. ضمن آنکه آنچه را که احمدی نژادیون در انتخابات مجلس نتوانستند به دست بیاورند، جبهه پایداری که ترکیبی از نزدیک‌ترین افراد به احمدی‌نژاد در ۷سال گذشته است با دوشقه کردن جریان اصول گرا بدست آورد. اهمیت جبهه پایداری برای احمدی نژاد در این است که آنها هیچ گاه با اصول گرایان سنتی ـ– طیف لاریجانی و باهنر ـ– به ائتلاف نمی رسند و اگر قرار بر انتخاب کردن باشد حتما احمدی نژاد – ـ و حتی مشائی –ـ را بر لاریجانی و نمایندگان نزدیک به الیگارشی جریان راست از قبیل قالیباف و محسن رضایی ترجیح می دهند و این موضوع هم در ادبیات جریان مشائی ـ– روزنامه ایران، به عنوان جریان اصلی رسانه ای ـ- و هم در ادبیات جبهه پایداری –ـ وب سایت رجانیوز به عنوان منبع اصلی جنگ روانی ـ– به وضوح مشخص است. در همین صحبت هایی هم که از قول مشائی منتشر شده، هدف اصلی حمله به شخص باقر قالیباف است.

مشائی البته آنچه را که به نقل از وی منتشر شده است رد کرد اما حضور افرادی در آن جلسه از قبیل علی اکبر طاهایی، استاندار مازندران، انتشار وسیع این اخبار در وب سایت های نزدیک به تمام جریان های سیاسی و مطرح شدن مشائی برای کاندیداتوری، که هزینه رد صلاحیت وی را افزایش می دهد و البته احتمالا با واکنش غیر قابل پیش بینی احمدی نژاد هم رو به رو خواهد گردید، در نهایت چندان به ضرر وی تمام نخواهد شد.

بحث کاندیداتوری مشائی برای انتخابات ریاست سال ۱۳۹۲ پس از اعلام پیروزی احمدی‌نژاد در سال ۱۳۸۸ آغاز شده بود. احمدی نژاد هم با اعلام انتخاب مشائی به معاونت اولی خود پس از پیروزی، قصد داشت این پیام را به سیاسی ها ـ– و البته جامعه ـ– بدهد که آنچه به نقل از وی در مورد تکرار پروژه پوتین ـ–مدودف گفته شده است چندان بیراه نیست. هرچند با دخالت آیت الله خامنه ای، مشائی نتوانست پست معاونت اولی دولت دوم احمدی نژاد را بدست آورد، اما با انتخاب وی به عنوان رئیس دفتر رئیس جمهور و دادن اختیارات بیشمار به او موجب شد که بحث مشائی به عنوان یک کاندیدای بالقوه برای ریاست جمهوری یازدهم مطرح باشد. به طوریکه پس از ایجاد صفحه ای در فیس بوک با عنوان کمپین دعوت از مهندس مشائی برای انتخابات ریاست جمهوری، این خبر ابتدا در پایگاه خبری صراط نیوز و سپس در بسیاری از پایگاه های خبری منتشر شد (اینجا، اینجا، اینجا، اینجا). طرفداران مشائی البته در فیس بوک صفحات دیگری هم دارند: اسفندیار رحیم مشائی و مشائی. هرچند مشکل صفحات فیس بوکی طرفدار مشائی، کمبود محتوا در آن است. اگرچه خبرهای روز مرتبط با مشائی از قبیل حکم دادگاه در مورد شکایت وی از مداحان ـ– حدادیان و منصور ارضی ـ– در این صفحات منتشر می شود اما من لااقل چیزی پیدا نکردم که این صفحات به صورت برنامه ریزی شده به تشکیل گروه های “باز” (Open Groups) و ایجاد فضای گفت و گو با مخاطبان دست بزنند. درست برخلاف صفحات طرفدار قالیباف و حتی محسن رضایی که یک فضای تعاملی در آنها برقرار است.

این ویدئو را ببینید، در مورد برنامه مشائی در اثرگذاری بر فضای رسانه ای از طریق تشکیل روزنامه ها و سایت های مختلف است. اگرچه این برنامه ها که از 2 سال پیش تاکنون ساخته و پخش می شوند، به صورت عینی موفقیت آمیز نبوده اند و بسیاری از سایت های نزدیک به مشائی حتی فیلتر می شوند (محرمانه آن لاین، تماشانیوز). اما وجود و بروز آنها نشانگر این است که تیم طرفدار مشائی، اگر بخواهد می تواند منابع مالی لازم جهت تولید محتوای رسانه ای را فراهم کند. از جمله وب لاگ های تبلیغاتی حامی مشائی می توان به پایگاه حامیان مهندس اسفندیار رحیم مشائی اشاره کرد که در سال 89 و برای فعالیت در انتخابات مجلس ایجاد شده بود که اکنون دیگر چندان فعال نیست. اما وبلاگ دیگری با عنوان مهندس مشائی، این روزها خبرهای مرتبط با او را خوب پوشش می دهد. از میان لینک های این وبلاگ، گذری بر اندیشه های مهندس مشائی و تحلیلی را که در مورد “مکتب ایران” منتشر شده است بخوانید. همچنین این یکی، در مکتب انسان کامل. از جمله سایر وبلاگ های حامی مشائی هم می توان به عمار انحرافی ها، محب الاولیا(اشاره به مشائی)، رئیس جمهور ایرانیان و انعکاس اشاره کرد که در هر کدام از آنها خط رسانه ای مبنی بر حمایت از مشائی که دنباله رو راه احمدی نژاد است مشاهده می شود. این یادداشت را هم بخوانیدکه در تحلیل انتساب سخنان جعلی به مشایی در مورد کاندیداتوری وی در انتخابات ریاست جمهوری نوشته شده است.

اسفندیار رحیم مشائی در ادبیات مخالفان محمود احمدی نژاد در جناح راست سنتی به عنوان نماد جریان انحرافی نامیده می شود و اگرچه آنها از اواسط دولت اول احمدی نژاد، بنای آغاز مخالفت با وی را گذاشتند اما، هیچ گاه به اندازه 2 سال اخیر، قافیه را برای وی تنگ نکرده بودند. بخش مهمی از این سخت گیری و مخالفت با مشائی، بر می گردد به احتمال کاندیداتوری وی در انتخابات ریاست جمهوری که ریاست دولت توسط او برای جناح راست سنتی غیرقابل تحمل است. جناح راست در عین حال می داند که رد صلاحیت مشائی چندان کم هزینه نخواهد بود؛ ضمن آنکه آنها با توجه به غیرقابل پیش بینی بودن احمدی نژاد از هرگونه واکنش احتمالی او نسبت به رد صلاحیت مشائی هم نگران هستند. شاید به همین دلیل هم هست که در یکی از موارد پیشنهادی اصلاح قانون انتخابات در مجلس، شرط داشتن فوق لیسانس برای کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری در نظر گرفته شده است، تا مشائی را که لیسانس مهندسی دارد از حضور در انتخابات باز دارند. دیدگاه های مشائی در مورد مکتب ایران (که رقیب مکتب اسلام نامیده می شود)، تاکید مشائی بر جنبه های تمدنی باستانی در ایران و همچنین عدم طرح هیچ گونه بحثی در مورد آنچه که پس از سال ۸۸ در توصیف مخالفان به عنوان جریان فتنه به کار برده شد، از جمله تلاش های مشائی برای رای آوری در طبقه متوسط تلقی می شود که با همگامی در رای طبقات محروم احمدی نژاد، ریاست جمهوری وی را از منظر محتمل می کند. هرچند وضعیت امروز نابسامان اقتصادی امروز در کشور و وجود کاندیداهای دیگر که به صورت حداقلی در میان طبقه متوسط محبوب تر هستند –ـ از جمله قالیباف ـ– و البته مخالفت الیگارشی حاکمیت در ایران ـ– و در راس آن آیت الله خامنه ای ـ– مسیر ریاست جمهوری را برای وی خیلی سخت خواهد کرد. هرچند که ریاست جمهوری مشائی (یا یکی دیگر از حواریون احمدی نژاد مانند هاشمی ثمره)، آخرین تلاش احمدی نژاد برای حضور در صحنه سیاست در ایران خواهد بود؛بازی که برای احمدی نژاد، بازی مرگ و زندگی است.