گذرنامه پرستو فروهر در بدو ورود به ایران در فرودگاه امام توقیف شد و براساس احضاریه ای که به او ابلاغ کرده اند 7 آذر ماه باید به دستگاه امنیتی مراجعه کند.
خانم فروهر که سال گذشته نیز گدرنامه اش توسط ماموران توقیف شده بود به “روز” می گوید: در فرودگاه گدرنامه ام را گرفتند و احضاریه ای تحویل ام داده و گفتند که برای پی گیری گذرنامه ام 7 آذر ماه به دستگاه های امنیتی و قضایی مراجعه کنم.
پرستو فروهر، هنرمند ایرانی ساکن آلمان و فرزند داریوش و پروانه فروهر است. او هرسال در سالگرد قتل والدین اش به ایران سفر میکند تا مراسم بزرگداشت آنها را که از قربانیان قتل های زنجیره ای بودند، در منزل شخصی شان برگزار کند؛ منزلی که به گفته پرستو همچنان خون خشکیده داریوش و پروانه فروهر برروی فرش آن نقش بسته واو هنوز صدای نعره های پروانه فروهر را هنگام تحمل ضربات چاقو از جای جای این خانه می شنود.
فرزند داریوش و پروانه فروهر به “روز” می گوید: هر سال از قبل ابلاغ میکردند که حق برگزاری مراسم نداریم حتی در منزل شخصی مان نیز برگزاری هر گونه مراسمی را ممنوع میکردند امسال و تا این لحظه هنوز چنین ابلاغی صورت نگرفته و من آمده ام و امیدوار هستم بتوانم مراسم بزرگداشت پدر و مادرم را که حق من است برگزار کنم.
خانم فروهر پیش از سفر به ایران در صفحه فیس بوک خود اعلام کرده بود:باید سالروز قتل پدرومادرم را در خانهشان به سر کنم٬ اگرچه در طی هشت سال گذشته برگزاری مراسم بزرگداشت بر ما بستگان آن دو عزیز ممنوع بوده است.
ممنوعیتی که با حضور سنگین نیروهای انتظامی و امنیتی و تحمیل شرایط قرنطینه بر خانه پدرومادرم اعمال شده است. انزوای تحمیلی٬ محاصره و قطع ارتباط آن خانه با دنیای اطراف در روز سالگرد و نیز دریافت بیقدرتی خویش در این چنبره به دشواری قابل تحمل است. اما کنه این تقابل بر سر حق یادآوری و حافظه هست که من همچنان بر آن ایستادگی خواهم کرد.
او که هر سال در آذر ماه به ایران سفر می کند در ابتدا مراسم بزرگداشت پدر و مادرش را در خانقاه صفی علیشاه، در نزدکی منزل والدین اش برگزار میکرد، اما برخوردهای دستگاه امنیتی و ممانعت از برگزاری مراسم در این خانقاه موجب شد، خانم فروهر مراسم را در مسجد فخر برگزار نماید. در سال 83 این مراسم در حسینیه ارشاد برگزار شد اما ناصر میناچی، مدیر مجموعه حسینیه ارشاد، از سوی دستگاه امنیتی تهدید شد که حق برگزاری این مراسم در این مکان را ندارد.
از سال 83 به بعد، هرگز اجازه برگزاری مراسم بزرگداشت قربانیان قتل های زنجیره ای در اماکن عمومی داده نشد و پرستو فروهر تصمیم گرفت مراسم بزرگداشت والدین خود را در منزل آنها برگزار کند. اما ماموران امنیتی هر ساله با مسدود کردن راههای منتهی به منزل فروهر ها از حضور مردم در این مراسم جلوگیری به عمل می آورند و در سال 85 تعدادی از مردم را که خواهان حضور در مراسم فروهر ها بوده اند را بازداشت کردند.
طی سالهای اخیر علاوه بر مسدود کردن راههای منتهی به خانه فروهرها، ماموران امنیتی با احضار و تهدید برخی فعالان و نزدیکان خانواده فروهر، آنها را از برگزاری هر گونه مراسم حتی در منزل شخصی فروهرها منع کرده بودند. انتشار هرگونه آگهی تسلیت درخصوص قربانیا قتل های زنجیره ای در روزنامه ها ممنوع شده بود و به گفته پرستو فروهر هرگونه ارتباطی با خانه پدر و مادر او در سالروز قتل شان غیر ممکن می شد.
پرستو فروهر این نوع ممنوعیت ها را نیز نوعی آئین بزرگداشت برای پدر و مادرش میداند. او پیشتر به “روز” گفته بود: من فکر میکنم این هم نوعی مراسم است؛ ممنوعیت یک بزرگداشت، خودش حضور انسان هایی را میرساند که میخواهند در این بزرگداشت باشند. اگر هر دو سر کوچه را می بندند و ماموران می ایستند، اگر مردمی می آیند و اجازه ورود به خانه را پیدا نمی کنند، اگر من و معدود افراد خانواده ام در آن خانه محبوس می مانیم، کم کم می شود به این هم نوعی آئین بزرگداشت گفت؛ آئینی که هر سال تکرار می شود و اعتراض ها را به نوعی نمایان میکند. نشستن درون خانه در جمع بسیار کوچک قوم و خویش، بزرگداشت پدر و مادر من است.
قتل های زنجیره ای نامی است که رسانه ها بر قتل روشنفکران و دگر اندیشان از سوی ماموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در پاییز 77 نهاده اند؛ قتل هایی که با قتل داریوش و پروانه فروهر خبرساز شد و پس از آن با محمد مختاری و محمد جعفر پوینده، ازاعضای کانون نویسندگان ایران ادامه یافت که ابتدا ناپدید شدند و سپس پیکر بی جان آنها پیدا شد.
حذف روشنفکران و دگر اندیشان به صورت قتل و ترور فیزیکی از سوی دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی از سالها قبل از سال 77 آغاز شده بود، اما حکومت در نهایت مسولیت تنها قتل 4 نفر را بر عهده گرفت و تلاش کرد پرونده قتل های زنجیره ای را در قتل پروانه و داریوش فروهر، محمد مختاری و محمد جعفر پوینده، خلاصه کند. هرچند که این قتل ها را به “عوامل خودسر در وزارت اطلاعات” نسبت داد.
قتل محمد شریف، نویسنده ومترجم و از اعضای دفتر تدوین مجموعه آثار دکتر شریعتی که 9 آذر 77 ناپدید و جسد او در 16 آذر همان سال در پزشکی قانونی پیدا شد و همچنین پیروز دوانی که سوم شهریور همان سال مفقود شده و هیچ جسدی از او پیدا نشد از سوی جمهوری اسلامی، جزو پرونده قتل های زنجیره ای محسوب نشد. هر چند که روزنامه نگاران و افکار عمومی ایران از شریف و دوانی به همراه، احمد امیرعلایی، نویسنده و مترجم؛ غفار حسینی، مترجم؛ حسین برازنده، ابراهیم زالزاده، ناشر؛ احمد تفضلی، منوچهر صانعی، حمید حاجیزاده و پسر ده ساله اش “کارون”، کاظم سامی، هایک هوسپیان مهر، فریدون فرخزاد و معصومه مصدق، نوه دکتر مصدق و دهها روشنفکر و منتقد سیاسی دیگر به عنوان قربانیان قتل های زنجیره ای یاد می کنند، اما تاکنون حکومت مسئولیت هیچ یک از این قتل ها را بر عهده نگرفته است.