یاد یاران

محمد صفریان
محمد صفریان

گزارش مراسم زادروز همایون کاتوزیان در دانشگاه لندن

هفتاد سالگی آقای معلم…

 

 

مراسم بزرگداشت، یا جشن تولدی غافلگیرانه…؛ دلیل، هر کدامش که باشد، باعث شده بود تا علاقه مندان بسیاری از چهارسوی شهر در دانشگاه لندن گرد هم آیند و شبی را با ذکر خاطره و نوای موسیقی سپری کنند.

 عصر روز جمعه، شانزدهم نوامبر برابر با بیست و ششم آبان ماه، مراسمی با عنوان “ زهی حیات نکو نام “، از جانب دانشجویان و مرکز مطالعات ایرانی دانشگاه مطالعات شرقی و آفریقایی لندن به پاس هفتادمین سالروز تولد دکتر محمد علی همایون کاتوزیان تدارک دیده شده بود. مراسمی که بنا به گفته ی ” فرناز قاضی زاده “ مجری برنامه، نه به رغبت استاد که به اصرار دانشجویانش تدارک دیده شده بود؛ چه به روایت مجری برنامه، استاد، آنقدرها میانه ی خوشی با مراسم بزرگداشت و جشن تولد و گردهمآیی های اینچنینی ندارد.

در این مراسم که در سالن آمفی تئاتر برونئی این دانشگاه برگزار می شد، جمعی از خاورشناسان و اساتید دانشگاه و چهره های ادبی و فرهنگی به ایراد سخن پرداختند و هر یک گویای خاطره ای از هما کاتوزیان شدند.

گشایشگر این برنامه، “دکتر حسن حکیمیان”، اقتصاددان و رئیس مرکز مطالعات ایران دانشگاه لندن بود، که پس از تشکر از حاضرین، کلامش را با ذکر فعالیت های گسترده ی دکتر کاتوزیان آغاز کرد. وی گفت که فعالیت های چند وجهی و گسترده ی هما کاتوزیان در زمینه های ادبیات و فرهنگ و تاریخ، باعث شده تا بسیاری فراموش کنند که تخصص اولیه و تحصیلات آکادمیک او در اقتصاد بوده است. وی در ادامه به دو کتاب مرجع از استاد کاتوزیان اشاره کرد و گفت کتاب های “ایدئولوژی و روش” و “ اقتصاد سیاسی ایران”، که فاصله ی زمانی مشروطیت تا انقلاب اسلامی را شامل می شود، از جمله برترین و جریان ساز ترین کتاب هایی هستند که درباره ی علم اقتصاد به نگارش در آمده اند.

وی گفت که دکتر کاتوزیان با نگارش این کتاب ها، نشان داده که به حوزه ی اقتصاد سیاسی علاقه مند است و در ادامه هم از جمله ی نخستین کسانی بوده که با مطالعه ی دقیق اقتصاد کشورهای نفتی و نحوه ی تخصیص (خرج) این درآمد در کشور، به بحث اقتصاد رانتی رسیده و از دیکتاتوری نفتی سخن گفته است.

دکتر حکیمیان در انتهای کلامش به ادامه ی زندگی حرفه ای هما کاتوزیون اشاره کرد و گفت که ایشان با تیزهوشی و درایتی که داشته اند خیلی زود به محدودیت های علم اقتصاد پی برده و به دیگر شاخه های علوم انسانی، همچون ادبیات و تاریخ روی آورده است.

سخنرانان بعدی، دکتر “استفنی کرونین” استاد ایران شناسی دانشگاه آکسفورد و دکتر “علی انصاری”، استاد تاریخ مدرن دانشگاه اسکاتلند، بودند که هر دو به کوتاهی و به زبان انگلیسی، از فعالیت های علمی و فرهنگی دکتر کاتوزیان به نیکی یاد کردند.

دکتر”عطا اله مهاجرانی”، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دوران خاتمی، دیگر سخنران این برنامه بود. وی مثال بنا به عادت، این بار هم با قرائت بیتی از ادب کلاسیک ایران، سخنش را آغاز کرد: “ سخن چون برابر شود با خرد- روان سراینده رامش برد.”  

آقای مهاجرانی، گفت که دکتر کاتوزیان در تمام مدت فعالیتش هیچگاه از عرض زندگی غافل نبوده. وی با ذکر این مقدمه، سخنانش را با نقل چند نکته از زندگی دکتر کاتوزیان نظم داد و گفت که او به عنوان یک دانشجو، همیشه نسبت برابری میان “سخن” و “خرد” در کارهای کاتوزیان دیده.

در ادامه، مجری برنامه، از “تاریخ” - دیگر تخصص دکتر کاتوزیان - یاد کرد و گفت که تاریخ را پیش از مورخین، روزنامه نگاران به صورت روزانه می نویسند. وی با این مقدمه از “مسعود بهنود” دعوت کرد تا سخنانش را آغاز کند.

بهنود در آغاز کلامش از چند وجهی بودن فعالیت های دکتر کاتوزیان گفت و زان پس، به تاریخ رسید. وی گفت که اگر از یکی دو چهره ی خاص مانند دکتر باستانی پاریزی، صرف نظر کنیم، تا همین حوالی انقلاب، کتاب های تاریخ یا چنان تاریخ باستان مشیرالدوله به زبان آکادمیک نوشته می شدند و بسیار سخت خوانده و درک می شدند و یا توسط روزنامه نگارن به نگارش در می آمدند، که شیرین و راحت بودند اما از دقت کافی برخوردار نبودند.

وی گفت که از نگاه وی می بایست که در این میان معجزه ای اتفاق می افتاد تا تاریخی دقیق و شیرین نوشته و خوانده شود و این کار را اول بار دکتر کاتوزیان انجام داد.

بهنود در ادامه ی کلامش به روزگار آغار دهه ی شصت و زمان به بازار آمدن کتاب زندگی “خلیل ملکی” سرک کشید و گفت که در همان وقت، یک روز شمس آل احمد به من گفت که هفته ی بعد کتاب مهمی در خواهد آمد، بگو کجایی که کتاب را برایت بفرستم. سخنران گفت بعد متوجه شده که شمس خبر مهمی به او داده بوده و اتفاق تاثیرگذاری در عالم تاریخ نگاری ایران رخ داده است.

سخنران بعدی این مراسم، دکتر “علی فردوسی” رئیس بخش تاریخ و علوم سیاسی دانشگاه نوتردام کالیفرنیا، بود که پیام ویدئویی فرستاده بود.

دکتر فردوسی در حرف هایش یادآور روزگاری شد که دکتر کاتوزیان به عنوان استاد میهمان در دانشگاه پهلوی شیراز تدریس می کرده، سالهای پیش از انقلاب اسلامی و دوره ی بحث های آرمان گرایانه ی روشنفکری.

 وی گفت، بر خلاف درس دانشگاهی که حد و مرز دارد، جوهر حکمت بی مرز است و تنها روش دارد و آینده ی سرزمینی به وسعت و قدمت و عظمت ایران از مبحث بهره وری نیروی کار تا عرفان مولانا را در بر می گیرد. دکتر فردوسی با این اشاره، به سالهای آغاز دهه ی پنجاه برگشت و گفت که ما (حلقه ی دانشجویان نزدیک دکتر کاتوزیان) در آن سالها به خرج دکتر در رستوران هتل اینترکنتیننتال شیراز جمع می شدیم و در باره ی همه چیز صحبت می کردیم. دکتر فردوسی با ذکر این خاطره از دانش وسیع دکتر کاتوزیان از شعر کلاسیک ایران گفت و اشاره کرد که در میان آن مباحث آنچه بیشتر از همه در خاطرش مانده، هم توجه هما به شعر کلاسیک بوده.

در ادامه ی برنامه، برادران سام به اجرای زنده ی موسیقی پرداختند و از پس موسیقی هم، “امیر مصدق کاتوزیان”، از سردبیران رادیو فردا، در سخنانی کوتاه از خاطرات عمویی گفت که تا ده سالگی هرگز ندیده بودش. او گفت که در کودکی تنها می دانستم که عمویی در انگلستان دارم و هر بار که می گفتم پس این عمو چرا به ایران می آید، چیزهایی می گفتند در باره ی سیاست و مشکلات آن و من در همان عوالم این طور دستگیرم شده بود که سیاست چیزی ست که اجازه نمی دهد عموی آدم به ایران بیاید.

پس از امیر مصدق کاتوزیان، نوبت به هادی خرسندی شاعر و طنزپرداز رسید که در آغاز کلامش به عنوان پیش از دستور گفت من طبق معمول همیشه که به این سالن میایم حاضران را به میز کتاب مفصلی که در سالن انتظار هست توجه میدهم که کتاب بخرند و اگر هم خودشان از کتاب گریزانند برای هرکس که با او خرده حسابی دارند کتابی بگیرند.

هادی گفت من ارادت و علاقه و روابط جورواجوری با آقای کاتوزیان داشته ام اما هرگز دانشجوی ایشان نبوده ام. وی آنگاه به وضعیت معیشتی نابسامان دانشجویان ایرانی اشاره کرد و گفت که اگر دانشجوی استاد هم بودم، لابد الان با این وضع دلار به ایران برگشته بودم!

خرسندی به روزگار دور اشاره کرد و گفت که بیست و خردی سال پیش، برای اول بار در خارج کشور توسط دکتر کاتوزیان برای شعرخوانی دعوت شده و در دانشگاه آکسفورد برنامه داشته است.

ووقتی که کتابخانه ی دکتر کاتوزیان آتش گرفته بود، یک آگهی تسلیت به روزنامه ی کیهان لندن داده که آقای دکتر کاتوزیان، سوختن جگرگوشه گانت را به تو تسلیت می گویم.

وی در ادامه ی کلامش، به مراسم تولد دکتر کاتوزیان رسید و گفت که وقتی با من تماس گرفتند و گفتند که چنین شبی قرار است تدارک دیده شود و شما هم شعری درباره ی دکتر کاتوزیان داری؛ بیا و آن را بخوان، برای جبران همان لطف قبول کردم اما هرچه کردم آن سروده به یادم نیامد چرا که الزایمز گرفته ام!.

او این حرف را بهانه کرد تا سروده معروفش الزایمر را که نخوانده با استقبال حاضران مواجه شد به عنوان هدیه ی تولد کاتوزیان بخواند.

پس از هادی خرسندی، پیام هایی از “طارق رمضان”، “داریوش آشوری” و “محمد توکلی طرقی”، برای حاضرین پخش و قرائت شدند و در ادامه هم استاد “حسین شهیدی”، قسمت هایی از کتاب “سعدی شاعر عشق و زندگی” خواند. وی پیش تر از مرور قسمت هایی که برای خواندن انتخاب کرده بود، حاضرین را به توجه بیشینه در نثر و دقت تاریخنگاری همایون کاتوزیان دعوت کرده بود.

قسمت آخرین برنامه ی جمعه شب هم به سخنان بسیار کوتاه دکتر کاتوزیان اختصاص داشت که در آن وی تنها محبت دانشجویان، حاضرین و تدارک بینان این جشن را سپاس گفت.