گپ

نویسنده
یوسف محمدی

محمد مهدی خاتمی نویسنده و کارگردان نمایش “عطسه ۲۱ دسامبر”

پیشگو نیستم

 

 

محمد مهدی خاتمی در مقام نویسنده و کارگردان نمایش “عطسه ۲۱ دسامبر” پاسخگوی سوالات خبرنگاران شده است. گزارش روز را در همین زمینه می خوانید.

 

آقای خاتمی،به عنوان نویسنده و کارگردان نمایش عطسه ۲۱ دسامبر،منهای داستان و موضوع اثر،چه نوع ترکیب بندی محتوایی ویژه ای را رویت می کنید؟

مسئله اصلی و مهمی که در این نمایش به آن اشاره شده است، وجود بعضی مسائل ناشناخته در زندگی ماست که آرامشمان را دچار مشکل می کند و باعث می شود که به فردای خود و رمز و رموز جهان پیرامونمان اشراف نداشته باشیم…

ممکن است برایمان مثالی بزنید؟

مثلا اینکه یک پیشگویی و شایعه در مورد یک خبر گاهی مواقع می تواند درست باشد که به آن خبر صادقانه اطلاق می شود و اگر آن خبر کذب باشد اسم آن را شایعه می گذاریم که گاهی مواقع این شایعات زندگی ما را دچار مشکل می کنند.


و دراینجا رسیدن شایعه به گوش زوج نمایش است که درام را آغاز می کند اما پرداخت نهایی رخ نمی دهد…

 این زوج به نام میترا و امیر، که شخصیت های محوری داستان اند، سعی می کنند با برنامه ریزی هایی که انجام می دهند از فرصت باقی مانده لذت ببرند، اما قطعا در پایان بازنده خواهند بود، زیرا اگر دنیا به پایان نرسد، آن ها دیگر هیچ چیز برایشان باقی نمانده و تمام داشته های خود را در این راه خرج کرده اند و از سوی دیگر اگر دنیا به پایان برسد هم بازنده اند، زیرا در طول حیات خود هیچ لذتی از زندگی نبرده اند.درباره نوع پرداخت اثر باید بگویم که به هرحال در واقع این نشان دهنده افراط و تفریطی است که در بین برخی از آدم ها وجود دارد.


آیا این مساله ی عمده ی اثرتان محسوب می شود؟

مسئله ای که در این نمایش مطرح می شود، توهمی است که برای این زن و شوهر، به ویژه برای زن ایجاد شده است. همچنین در برخی از صحنه های نمایش شاهد درگیری هایی میان زن و شوهریم، زیرا زن کاملا باورد دارد در ۲۱ دسامبر دنیا به پایان می رسد، ولی مرد همچنان مردد است.

به نظر می آید بازی با زمان در شکل نهایی اجرایتان می توانست راهکاری برای ارائه صحنه های جسورانه و خلاقه به دست دهد…

در این نمایش این زوج یک ماه زمان دارند تا به پایان خط برسند و این یک ماه نشانه و نمادی از زندگی صد ساله ما آدم هاست، زیرا۲۱ دسامبر روزی برای همه ما اتفاق خواهد افتاد و آنچه در نمایش مطرح می‌شود، این است که آیا ما آمادگی لازم را برای ۲۱ دسامبری که قرار است اتفاق بیفتد داریم یا خیر؟

داستان و جنس شخصیت پردازی آدم های دیگر این نمایش با روح کلی اثر تناقض دارد و با نگاهی کلی متوجه عدم یکدستی شخصیت پردازی ها می شویم…

دراین میان شخصیت های فرعی در نمایش وجود دارند که به جریان و حرکت نمایش کمک می کنند.
وی با بیان اینکه انسان امروز سرشار از تناقض هاست، یادآور شد: متاسفانه مشکلی که در میان آدم های امروز شاهدیم وجود این تناقض هاست که این تناقض ها در این زوج نیز وجود دارد.هر آدمی سعی می کند تا آخرین لحظه از مرگ فرار کند ولی هیچ کدام از ما نمی توانیم نوع و زمان مرگمان را خودمان تعیین کنیم. این یک ماه در واقع فرصتی است که در اختیارمان قرار می گیرد تا ببینیم چه اندازه برای مرگ آماده ایم.


پایان مشخصی برای نمایش در نظر نگرفته اید…آیا این هم یک نوعی شگرد در نمایشنامه محسوب می شود؟

از آنجا که نمی‌توانستم پیشگویی کنم که آیا ۲۱ دسامبر واقعا دنیا به پایان می‌رسد یا خیر تصمیم گرفتم، برخلاف اجرایی که قرار بود در جشنواره داشته باشیم، پایان نمایش را باز بگذارم و در انتهای نمایش مشخص نیست که آیا بالاخره دنیا در ۲۱ دسامبر به پایان می‌رسد یا خیر؟