عجب! همین یک کلمه؛ بله! همین یک کلمه شاید واکنش مشترک بسیاری از مردم کشورمان به ابطال بخشی از آرای انتخابات ریاست جمهوری افغانستان برای کشاندن بازی به مرحله دوم و برگزاری رقابتی احتمالا سالم تر میان رئیس جمهورفعلی وکاندیدای معترضان به وضعیت اداره کشور- دست کم در پنج سال گذشته - و خواهان اصلاحات بوده باشد.
دوماه پس ازبرگزاری انتخابات ریاست جمهوری اسلامی افغانستان “کمیسیون رسیدگی به تخلفات انتخاباتی” این کشور حق را به معترضان داد و اعلام کرد که در انتخابات ریاست جمهوری به نفع حامد کرزی، رئیس جمهور کنونی تقلب شده است.
“کمیسیون مستقل انتخابات” افغانستان هم که براساس قانون این کشور وظیفه برگزاری انتخابات و اعلام فرد پیروز بر عهده آن است، بر اساس گزارش کمیسیون تخلفات اعلام کرد که کرزی با تقلب و تخلف “54.5” درصد آرا را کسب کرده و پیروزی او مورد تایید قانون نیست ؛در نتیجه انتخابات به مرحله دوم کشیده شد تا کرزی وعبدالله عبدالله نامزد معترضان به دولت کنونی درماه نوامبر درمرحله دوم انتخابات رقابت کنند.
رقابتی که البته بااعلام انصراف عبدالله عبدالله از شرکت در مرحله دوم انتخابات هرگز برگزار نشد تا همین چند روز پیش کرزی برای دوره جدید ریاست جمهوری اش بر افغانستان سوگند بخورد!
کمتر تحلیل گری را می توان یافت که پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری افغانستان این پیش بینی را کرده باشد که رئیس جمهور کنونی این کشور، آن هم فردی مانند کرزی که بنا بر حکم کنفرانس “بن” رئیس دولت انتقالی پس از طالبان بوده و از سال 2004 هم با کسب 55 درصد آرای اولین انتخابات ریاست جمهوری قدرتش را تثبیت کرده، آن هم درکشوری مانند افغانستان که سال هاست درگیر جنگ است و نسل ما و پدران ما و پدربزرگان ما روزگار آرام این کشور را ندیده و مردمانش شب و روز را در “شرایط خاص” سر می کنند، بپذیرد که نظر کمیسیون مستقل انتخابات افغانستان مبنی بر تخلف فصل الخطاب بوده و بدون کمترین تعللی قبول کند که درمیان اعتراض کاندیدای رقیب که روزگاری وزیر امور خارجه خودش بوده بر صندلی ریاست جمهوری ننشیند و بر 54.5 درصد رایی که داشته تکیه نزند.
جالب تر هم آن است که عبدالله عبدالله به این هم قانع نشد و اعلام کرد که برای حضور در دور دوم انتخابات شرایطی دارد که مهم ترین آن ها برکناری بیش از 200 نفر از برگزار کنندگان انتخابات و سه وزیر است؛ شرایطی که تامین نشد تا او در میان حیرت رسانه ها انصراف بدهد.
به دلایل شرایط خاص افغانستان حملات مداوم طالبان انتخابات اخیررا هم اضافه کنید؛ برای آنکه این بخش آخر «شرایط خاص» بهتر درک شود حملات طالبان به شعبه های رای گیری و قطع کردن انگشت برخی از رای دهندگان را به یاد بیاورید؛ انگشت های آغشته به جوهر پاک نشدن یی که سر ِ مهم وگناه نابخشودنی شرکت درفرایند دموکراتیک انتخابات را آشکار می کرد.
به هر حال کرزی از این 54.5 درصد گذشت تا سال ها با این پرسش ها مواجهه نشود که: “این 54.5 درصد رو یا الله نشونم بده ؟”، “این 54.5 درصد که می گی کو؛ دروغ گو؟”
آن زمان که محمود احمدی نژاد سه ماه بعد از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دهم که در میان اعتراض بخشی از رای دهندگان با اعلام کسب 63 درصد آرا لقب پیروز را به دست آورد، تصمیم گرفت گوشی تلفن را بردارد که به حامد کرزی به عنوان برنده انتخابات ریاست جمهوری افغانستان زنگ بزند و پیروزی تایید نشده اش را تبریک بگوید فکرش را هم نمی کرد که کرزی به این راحتی ها دست از سر این 54.5 درصد رایی که برای او به صندوق ریخته شده بردارد و لقب پیروزانتخابات را دودستی تقدیم کمیسیون مستقل انتخابات افغانستان کند.
اینکه احمدی نژاد با چه انگیزه یی در آن زمان و با آن شرایط ودرحالی که تجدید ریاست جمهوری کرزی نه به دار بوده و نه بار و بخشی از مردم افغانستان به آن 54.5 درصد به صورت جدی اعتراض داشته اند، به او تبریک گفته خیلی نیاز به توضیح ندارد چه آنکه توضیح واضحات خیلی به کار ما و شما نمی آید اما نکته قابل توجه آن است که این تصمیم احمدی نژاد و این تماس، درآن زمان خیلی با انتقاد افکار عمومی مواجه نشد.
نمی دانم البته این بی توجهی باید به حساب معطوف بودن توجه ها به مسائل مهم ترداخلی که بعد از انتخابات پیش آمده بود، گذاشته شود یا مهم نبودن افغانستان و تحولاتش برای مردم ایران و یاعدم لحاظ کم ترین احتمالی برای پیش آمدن چنین شرایطی و قطعی دانستن اینکه کرزی ازخرمراد این 54.5درصد کوتاه بیا نیست که نیست و مرغ او را یک پا دانستن؛ چه آنکه اگرغیرازاین بود حتما افکارعمومی و رسانه ها به صورت جدی محمود احمدی نژاد را مورد سوال قرار می دادند که اگر کمیسیون مستقل انتخابات افغانستان با معترضان هم نوا شد وازتخلف های رئیس جمهور وقت نگذشت و انتخابات به مرحله بعدی رفت و شرایط به گونه یی رقم خورد که فرد دیگری غیر از کرزی- مثلا همین کاندیدای معترضان یعنی عبدالله عبدالله - رای آورد آن وقت تکلیف روابط ایران با رئیس جمهور جدید افغانستان که در زمان مبارزه های انتخاباتی رقیبش از سوی احمدی نژاد مورد تفقد قرار گرفته و تبریکی زود هنگام والبته نا هنگام دریافت کرده چه خواهد شد.
به هر حال این سوال آن موقع و آن گونه که باید از سوی افکار عمومی مطرح نشد تا پس از دو مرحله یی شدن انتخابات ریاست جمهوری افغانستان با صدایی بلندتربه گوش برسد؛ عواقب احتمالیش را هم لابد احمدی نژاد پاسخ می داد.
ازیک دهه پیش که حکومت طالبان بساطش را جمع کرد تا به صورت همان گروه غیرمتمرکز و زیرزمینی با برافروختن آتش تعصب وانفجارکمربند انتحاری خود نمایی کند یک باور عمومی میان مردم کشورمان که به جرات باید گفت پس از مردم افغانستان قربانی شماره دو جنگ، بی نظمی وعدم استقرار دولت و استمرار شرایط خاص در این کشور هستند شکل گرفته است وهر گاه که پس از شنیدن خبر یک پیشرفت آن چنانی در فلان کشور این حس بر ما غلبه می کند که ازغافله ترقی جامانده ایم آن باور به سراغمان می آید: “حالا ببینید اگرتا چند سال دیگرهمین افغانستان هم سری تو سرها در نیاورد و…”
حالا با گذشتن حامد کرزی از 54.5 درصد رای که حتما او حق خود می دانسته و حتی با لحاظ کردن انصراف عبد الله عبد الله از مرحله دوم انتخابات کشور باید گفت که بله! افغانستان هم سری تو سرها درآورده و تحقق آن باور کنایه آمیزعمومی را ملموس تردرک می کنیم؛ حتی اگر کرزی با این شرایط دوباره رئیس جمهور شده باشد؛ یادمان هم نرود که افغانستان سال هاست در “شرایط خاص” روزگار می گذراند.
این جاست که درستی واکنش مردم به کشیدن شدن انتخابات افغانستان به مرحله دومی که هرگز برگزار نشد خود نمایی می کند؛عجب!