لجاجب مضاعف

شهرام زارع
شهرام زارع

چندین سال است که باستان‌شناسان، موزه‌داران و سایر کارشناسان و صاحب‌نظران از وضع بحرانی میراث فرهنگی کشور شکوه سر می‌دهند و فغان بر می‌آورند تا اگر مدیران ارشد این سازمان صدای خرد شدن استخوان‌های آثار و مآثر فرهنگی و معنوی ما را نمی‌شنوند یا نمی‌خواهند بشنوند، شاید سایر مسوولان و از جمله نمایندگان ملت در مجلس شورای اسلامی این بانگ دلخراش را بشنوند و چاره‌ای برای حفاظت و صیانت از میراث فرهنگی و بشری بیندیشند؛ اما گویا نه فقط چنین نشده است بلکه شواهد حاکی از آن است که از هم اکنون باید افق‌های تیره‌تری را به انتظار بنشینیم. 
پیشتر، جمعی از دانش‌آموختگان باستان‌شناسی کشور، طی بیانیه‌ای با اشاره به این طرح ادغام هشدار دادند که “از چاله به چاه نیفتیم” و از مجلسیان درخواست کردند که “اقدامات ناآگاهانه، ناکارشناسانه و سیاسی مدیران قبلی این سازمان با رویه‌ای مشابه پاسخ داده نشود…” و یادآوری کردند که “حوزه میراث فرهنگی از تخصصی‌ترین حوزه‌های علمی در جهان است. متخصصان این حوزه نیز در ایران کم نیستند؛ متخصصانی که امروز به مشورت گرفته نمی‌شوند… . انتظار می‌رود نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی با نظر و حضور متخصصان این حوزه به بیان انتقادها و پیشنهادها برای ارتقای وضعیت بحرانی و وخیم میراث فرهنگی و معنوی کشور همت گمارند.” در این بیانیه پیشنهاد شده بود که برای پاسخگو کردن مدیران این سازمان، فراهم آوردن زمینه نظارت مجلس بر آن و همچنین برای گریز از این وضع بحرانی باید جایگاه این سازمان را به یک وزارتخانه مستقل ارتقا داد، نه آنکه با ادغامی دوباره بیش از پیش بر مشکلات آن دامن ‌زده شود. طی یکی، ‌دو هفته اخیر، نقدها و یادداشت‌هایی از این دست‌ کم منتشر نشد. بنابراین، انتظار می‌رفت حداقل این دغدغه‌ها به صورت علنی و به دعوت طراحان “طرح ادغام” در فضایی کارشناسانه و علمی شنیده می‌شد.

گویا برعکس آن عمل شده است! تصویب یک فوریتی این طرح در صحن علنی مجلس در روز 22 خرداد آشکارا نشان می‌دهد که سخنان کارشناسانه نه فقط از سوی مدیران ناکارشناس، غیرمتخصص و سیاست‌زده سازمان میراث فرهنگی شنیده نمی‌شد بلکه چنین دیدگاه‌هایی اساسا از سوی سایر مسوولان هم دیده یا شنیده نمی‌شود. تو گویی همچون مدیران پیشین این سازمان، طراحان “طرح ادغام” نیز خود را بی‌نیاز از نظرات کارشناسانه می‌بینند. حکایت عجیبی است. آدمی از خود می‌پرسد اگر مدیران ناکارشناس سازمان میراث فرهنگی و نمایندگان محترم ملت - که تخصصی در این حوزه‌ها ندارند- خودشان را قیم بی‌چون و چرای مسایل میراث فرهنگی کشور می‌دانند و حاضر به شنیدن سخن کارشناسان نیستند، چرا ده‌ها دانشگاه، موسسه و مرکز آموزش عالی اصطلاحا به آموزش و پرورش پژوهشگر، باستان‌شناس، موزه‌دار، مرمت‌گر، خط‌شناس و ده‌ها زیررشته و میان‌رشته مرتبط مشغولند؟ اگر قرار است تدبیر امور سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به دست کارشناس آی‌تی یا رسانه، ریاست موزه مادر به دست کارشناس میکروب‌شناسی و تعیین ساختار اجرایی و خط ‌مشی کلی این سازمان توسط کسانی که احتمالا کارشناس حقوق، تربیت‌بدنی، ادبیات، علوم قضایی و… هستند، انجام گیرد آیا بهتر نیست از هم اکنون رسما اعلام فرمایند که دیگر نیازی به کارشناسان، متخصصان و صاحب‌نظران در زمینه موضوعات میراث فرهنگی نیست؟ 

منبع: شرق، 23 خرداد