قانع، خوشبین و امیدوار ... مثل من!

ناصـر کـرمی
ناصـر کـرمی

زنگ زده است از یکی از روزنامه‌ها و می‌پرسد نظرت درباره این کسی که امروز منصوب شده است به عنوان معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی و گردشگری چیست؟ دو روز خوزستان بوده‌ام و تازه از راه رسیده‌ام و به اندازه این دو روز هم از عالم بی‌خبرم. می‌گویم مگر بالاخره نجفی معاون جدید گردشگری را منصوب کرد؟ می‌گوید بله، کسی به نام رحمانی موحد، شما می‌شناسیدش؟ می‌گویم نه. قبلا کجا بوده؟ می‌گوید از وزارت خارجه آمده، قبلا سفیر ایران در نیوزیلند بوده. حالا بگو نظرت چیست؟ می‌گویم باید تحقیق کنم. اصلا اسم این آدم قبلا به گوشم نخورده. می‌گوید پس آدمی است بی‌ربط به گردشگری و نظر منفی دارید درباره او. کمی تامل می‌کنم و می‌گویم نه اتفاقا. خوشبینم و این را انتصاب مثبتی می‌بینم. با تعجب می‌گوید اما شما که گفتید نمی‌شناسیدش؟ می‌گویم بله، نمی‌شناسمش. اما اینکه از وزارت خارجه آمده و قبلا ساکن کشور زیبایی مثل نیوزیلند بوده خودش نکته مثبتی است. چون دست کم یک بار فرودگاه بین‌المللی امام خمینی را قبلا دیده، قبلا حتما سوار هواپیما شده، سفر خارج هم رفته، یللی‌تللی‌هایش توی خارج را هم احتمالا انجام داده، الان دیگر عقده خارج ندارد. توی این حوزه هفته‌یی یکی، دو بار امکان سفر به خارج به وجود می‌آید. احتمالا نمی‌خواهد همه‌اش را خودش برود. قاعدتا این کشورهای دور و بر و آسیای میانه و قفقاز را لااقل می‌دهد دیگر مدیران و کارشناسانش بروند و خودش هرازچندگاهی توی دفترش می‌ماند و وقت خواهد داشت برای خواندن چند طرح یا امضای چند نامه. می‌گوید فقط به همین خاطر شما خوش‌بینید؟ می‌گویم مگر دلیل کمی است؟ می‌دانی مدیری که قبلا هواپیما سوار شده و فرودگاه امام را دیده باشد خودش چه دستاورد بزرگی است؟ می‌گوید واقعا؟ می‌گویم واقعا. می‌گوید همین را بنویسم؟ می‌گویم پس من داشتم گل لگد می‌کردم؟ می‌گفتم که بنویسی.

منبع: روزنامه اعتماد