مشارکت هشتاد درصدی در انتخابات مجلس

اکبر گنجی
اکبر گنجی

یکم- قرار است انتخابات مجلس شورای اسلامی در 12 اسفند 1390 برگزار شود. با اینکه تقریباً همه ی گروه های غیر اصول گرا این انتخابات را با تعابیر گوناگون تحریم کرده اند، هنوز یک پرسش مهم وجود دارد: چه میزان از مردم در این انتخابات آرای خود را به صندوق ها خواهند ریخت؟

مخالفان  در انتخابات یکم- غیر آزاد، دوم- ناعادلانه، سوم- متقلبانه، چهارم- ناموثر شرکت نمی کنند، یعنی به جای “مشروعیت بخشی” به رژیم “ استبداد دینی ” یا “ نظام سلطانی فقیه سالار “، از  چنان رژیمی “مشروعیت زدایی” کرده و خواهند کرد. تحریم انتخابات از سوی دموکراسی خواهان معتقد به مشی مسالمت آمیز “ شرط لازم ” و بخشی از فرایند مهم “ مشروعیت زدایی ” از رژیم است. اما  عدم مشارکت مردم در پای صندوق های رأی، رکن اصلی این کنش است. پس این پرسش که چه میزان از مردم رأی خواهند داد، پرسشی کلیدی است.

دوم- آیا سلطان علی خامنه ای به دنبال برگزاری انتخاباتی با مشارکت بالای مردمی نیست؟ تا حدی که من می فهمم، او خواهان حضور حداکثر مردم در انتخابات است.

اولاً: دو مقوله ی “ مشارکت ” و “ رقابت ” را باید از یکدیگر تفکیک نمود. “رقابت” ناظر به تعداد نامزدهای متنوع و متکثر از گرایش های فکری متمایز است. اگر گرایش های متفاوت و متعارض(کمونیست ها، سوسیالیست ها،لیبرال ها، لیبرتارین ها، کامیونیتارین ها، محافظه کاران، بنیادگرایان، و…) به عنوان کاندیدا در انتخابات حضور داشته باشند، رقابت بالا خواهد بود.

به عنوان مثال، در انتخابات آمریکا هیچ گاه با “ رقابت بالا ” مواجه نبوده و نخواهیم بود، برای اینکه همیشه رقابت میان دو حزب دموکرات و جمهوری خواه صورت می گیرد که گرایش های اصلی هر دو حزب نیز تقریباً یکسان است. از سوی دیگر،انتخابات آمریکا فاقد “ مشارکت بالا ” بوده است و طی دوران پس از جنگ جهانی دوم تا سال 2000 شاهد کاهش مشارکت بوده ایم. در انتخابات پارلمان آمریکا در دهه ی 90 و 2000  میزان مشارکت هیچ گاه بالاتر از 39 درصد نبوده است. اما میزان مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری بیشتر است. با این همه،میزان مشارکت از شصت و سه و یک دهم درصد درسال 1960 به چهل و نه و یک دهم درصد در سال 1996 و پنجاه و یک و سه دهم درصد در سال 2000 کاهش یافته است. در اوایل دهه ی 1960 بیش از هفتاد درصد آمریکاییها بر این باور بودند که “شما می توانید مطمئن باشید که دولت در واشنگتن هر چه می کند همواره یا در بیشتر اوقات درست است”. این میزان در سال 2000 و 2002 به 30 درصد کاهش یافت. “شاخص قهر و انفعال سیاسی” موسسه ی هریس نیز نشان می دهد که این شاخص از متوسط 34 درصد در  دهه ی 1960 به 63 درصد در دهه ی 1990 افزایش یافته است.

رابرت پاتنام- استاد دانشگاه هاروارد و نظریه پرداز سرمایه ی اجتماعی-  به دنبال ارائه ی تبیین این روند بوده است. او در کتاب تنهایی بولینگ بازی می کنیم  Bowling Alone  به دنبال توجیه این امر است. وی این پدیده را با کاهش سرمایه ی اجتماعی تبیین کرده و می گوید سرمایه ی اجتماعی امری است که برای دموکراسی مفید است.می گوید:“من تفاوت چندانی بین مشارکت و سرمایه ی اجتماعی قایل نیستم، چون مشارکت که به شرکت مردم در شبکه های اجتماعی مختلف اشاره دارد تنها بیان دیگری برای سرمایه ی اجتماعی است”. افزایش نابرابری های اجتماعی به کاهش سرمایه ی اجتماعی می انجامد و “در سی سال گذشته شاهد افزایش شدید نابرابری بوده ایم…و شکاف میان فقرا و ثروتمندان بیش تر شده است”. مطابق نظریه ی پاتنام ، جامعه ی مدنی سرمایه ی اجتماعی را ارتقاء داده و افزایش سرمایه ی اجتماعی، مشارکت سیاسی و حکومت خوب را تسهیل می کند.

البته جنبشی که اوباما در سال 2007 آفرید منجر به افزایش مشارکت شد و 132 میلیون و ششصد و هجده هزار و پانصد و هشتاد تن در انتخابات ریاست جمهوری سال 2008 - یعنی 56 و هشت دهم درصد واجدین شرایط - شرکت کردند.

انتخابات جمهوری اسلامی نیز هیچ گاه شاهد “ رقابت بالا ” نبوده است. فقط خودی های فعال در چارچوب نظام با یکدیگر به رقابت جدی برای تصاحب منابع کمیاب قدرت/ثروت/معرفت/منزلت می پردازند. جمهوری اسلامی به این حد از رقابت همیشه راضی بود و در هر ایستگاهی عده ای از خودی ها را از  “ کشتی نجات نظام ” پیاده کرده است. در آخرین ایستگاه سلطان علی خامنه ای “اصلاح طلبان” را از کشتی نجات نظام بیرون ریخت [۱].

منطقاً چهار صورت ممکن وجود دارد: الف- مشارکت بالا و رقابت بالا. ب- مشارکت بالا و رقابت پائین. ج- مشارکت پائین و رقابت بالا. د- مشارکت پائین و رقابت پائین. جمهوری اسلامی خواهان دومین صورت از صور ممکن است. یعنی: مشارکت بالا با رقابت محدود میان خودی های درون نظام که در انتخابات 12 اسفند فقط و فقط اصول گرایان سنتی و افراطی را در بر می گیرد[۲].

ثانیاً: آیت الله خامنه ای همیشه روی میزان مشارکت در انتخابات به عنوان یکی از شاخص های مشروعیت نظام جمهوری اسلامی تأکید کرده است. میزان بالای مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری دوم خرداد 1376 و 22 خرداد 1388 را رأی به نظام قلمداد کرد[۳].

سوم- انتخابات ریاست جمهوری 22 خرداد 1388 از نظر آماری برای سلطان علی خامنه ای دو دستاورد بزرگ در بر داشت:

اولاً: اعلام شکستن رکورد سید محمد خاتمی توسط محمود احمدی نژاد با کسب نزدیک به 25 میلیون رأی[۴].

ثانیاً: مشارکت 85 درصدی مردم در آن انتخابات با شرکت حدود 40 میلیون تن در پای صندوق های رأی.

مخالفان- اعم از سبزها و اصلاح طلبان و ساختارشکنان- گفته اند که آرای محمود احمدی نژاد واقعی نبوده و حاصل تقلب متکی بر “حکم حکومتی” آیت الله خامنه ای است. اگر این مدعا صحیح است، چرا باید مدعای حضور 85 درصدی مردم را باور کرد؟ اگر 25 میلیون رأی احمدی نژاد دروغ است، چرا حضور 40 میلیونی دروغ نباشد؟ اگر می توان ده یازده میلیون رأی به آرای احمدی نژاد اضافه کرد، چرا نتوان همین میزان به آرای شرکت کنندگان در انتخابات افزود؟ چه امری اولی را ممکن و دومی را ناممکن یا محال می سازد؟

چهارم- مخالفان قصد دارند تا با تحریم یک پارچه ی انتخابات میزان مشارکت مردم را به شدت کاهش بخشند. آیا برای سلطان علی خامنه ای قابل قبول است که مشارکت 85 درصدی به مشارکت زیر پنجاه درصدی( مثلاً 35 تا 45 درصد) مبدل شود؟ آیا اعلان حضور کمتر از پنجاه درصد مردم در انتخاباتی که توسط همه ی گروه ها- خصوصاً اصلاح طلبان- تحریم گردیده ، برای رژیم جمهوری اسلامی و سلطان علی خامنه ای شکستی خفت بار به شمار نمی رود؟

آیت الله خامنه ای اصلاح طلبان و سبزها را گروهی “فتنه” گر مزدور آمریکا، بریتانیا و اسرائیل قلمداد کرده که هیچ گونه پایگاهی در میان مردم نداشته و مردم با حضور چهل میلیونی خود در روز 9 دی ماه 1388 طومار آنها را برای همیشه بستند[۵]. حال چگونه می تواند اجازه دهد تا مخالفان با آمار نشان دهند که مردم به فرمان زندانیان دلیر و شجاعی که سلطان علی خامنه ای آنان را در زندان ها به اسارت گرفته است، در انتخابات شرکت نکرده و نظام جمهوری اسلامی فاقد مشروعیت است؟ آیت الله خامنه ای به خوبی به رابطه ی مشروعیت نظام و مشارکت مردم در انتخابات آگاه است. این رابطه را شخص او تئوریزه کرده است[۶].

پنجم- میزان مشارکت مردمی قطعاً می بایست بالای 50 درصد باشد. چه می توان کرد؟

اولاً: سلطان علی خامنه ای بزودی با تبلیغ این نکته که دشمن(آمریکا، بریتانیا و اسرائیل) به دنبال تحریم انتخابات و محروم کردن مردم از حق شرکت در انتخابات است، شرکت در انتخابات را به تکلیفی شرعی و سیاسی علیه دشمنان تبدیل خواهد کرد. خدا کند که دولت های غربی و دولت اسرائیل درباره ی انتخابات هیچ گونه موضع تحریمی اتخاذ ننمایند تا این حربه از دست او خارج گردد.

ثانیاً: سلطان علی خامنه ای به خوبی به اثر جدی بودن رقابت بر روی میزان مشارکت مردم آگاه است. در انتخابات ریاست جمهوری 22 خرداد 88 با برپایی مناظره های تلویزیونی و چراغ سبز نشان دادن به محمود احمدی نژاد برای افشاگری علیه رقبایش، جامعه را به نحوی قطبی کرد و بر میزان مشارکت افزود. اینک نیز اصول گرایان سنتی و افراطی به طور جدی بر سر منابع کمیاب قدرت/ثروت/معرفت/منزلت در حال جنگ اند. اگر این جنگ در شکل افشاگری های علیه یکدیگر در انتخابات آینده تجلی یابد، جامعه ی کاملاً آماده ی برای قطبی شدن را به شرکت در انتخابات تحریک خواهد کرد.

ثالثاً: اگر “ حفظ نظام از اوجب واجبات است ” که هست ،

و

اگر برای “ حفظ نظام می توان کلیه ی احکام اولیه ی اسلام(عبادی و غیر عبادی) را تعطیل کرد ” که می توان،

و

اگر “ دروغ گویی و جاسوسی و شرب خمر برای حفظ نظام واجب شرعی است ” که هست،

چرا اعلام حضور شصت یا هفتاد یا هشتاد درصد مردم در انتخابات واجب شرعی نباشد؟ اعلان این نتیجه با کدام اصل از اصول مقبول آیت الله خامنه ای تعارض دارد[۷].

ششم- سلطان علی خامنه ای مدعی است که همه ی امور در جمهوری اسلامی دائماً رو به پیشرفت و صعود داشته است. حال او چگونه می تواند حضور 85 درصدی مردم را به کمتر از 50 درصد تقلیل دهد؟ در شرایط کنونی و پس از سرکوب های انتخابات 1388 وی به شدت نیازمند مشارکت بالای مردم در انتخابات است. اگر زندانی کردن و کشتن افراد بی گناه از نظر اخلاقی و شرعی بلا اشکال است، اعلان حضور مشارکت انبوه مردم در انتخابات که هیچ گونه مشکل اخلاقی و شرعی ندارد. سلطان علی خامنه ای در دیدار با چند تن از مسئولان اصلی انتخابات- مثلاً/احتمالاً - به آنها خواهد گفت:” انشاء الله به لطف الهی و عنایات حضرت ولی عصر در این دوره بیش از 75 درصد مردم در انتخابات شرکت خواهند کرد “. مسئولان نظام هم که به خوبی واقفند که خدا و امام زمان این چنین در انتخابات مجلس ایفای نقش نمی کنند، به جای خدا و امام زمان آرای مردم را به بیش از 75 درصد افزایش خواهند داد.

هفتم- فرض کنید معجزه ای رخ دهد و واقعاً هفتاد تا هشتاد درصد مردم در انتخابات 12 اسفند 1390 شرکت کنند و رژیم هم همین آمار واقعی را اعلام نماید. چه کسی باور خواهد کرد؟ همه ی مخالفان آن را دورغ و تقلب قلمداد خواهد کرد. این مسأله و مشکل رژیم های دیکتاتوری است که حتی اگر در مواردی راست بگویند، باز هم مخالفان باور نخواهند کرد و آن سخن راست را دروغ جلوه خواهند داد. به عنوان مثال پس از کشتار 16 شهریور میدان ژاله توسط نظامیان شاه، رژیم آمار تعداد کشته شدگان را تقریباً نزدیک به واقعیت اعلام کرد، اما همه ی مخالفان آن را 20 برابر افزایش دادند. قبل از انقلاب کنفدراسیون این مدعا را برساخت که “ شاه یکصد هزار زندانی سیاسی دارد “. اگر یکی از مخالفان آن رژیم این میزان را کمتر اعلام می کرد، به طور قطع ” ساواکی “ قلمداد می شد.

بدین ترتیب هیچ آماری از انتخابات آینده مورد تأیید مخالفان رژیم جمهوری اسلامی نخواهد بود مگر آنکه میزان آن زیر 50 درصد باشد. این وضعیتی است که سلطان علی خامنه ای با زمامداری مطابق میل خودسرانه پدید آورده است. مخالفان هم مدعی می شوند که این رژیم از رژیم های شاه، صدام حسین، سرهنگ قذافی، ژنرال فرانکو و ژنرال پینوشته بدتر است. سلطان علی خامنه ای انتخابات مجلس آینده را پیشاپیش باخته است. مخالفان فقط انتخابات را تحریم نکرده اند، هر نوع آمار بالای پنجاه درصد مشارکت را هم پیشاپیش دروغ و تقلب به شمار آورده اند.

پاورقی:

1  سلطان علی خامنه ای در دیدار 6/12/1388 با اعضای مجلس خبرگان رهبری درباره ی پیاده کردن سبزها و اصلاح طلبان از کشتی نجات نظام گفت:

“کسانی که آن انتخابات عظیم چهل میلیونیِ مایه‌ی افتخار را زیر سؤال می برند، یک نقطه‌ی قوّت را برای نظام می خواهند تبدیل کنند به یک نقطه‌ی ضعف، اینها در واقع دارند خودشان، خودشان را از این کشتی نجات - که نظام اسلامی است - بیرون می‌اندازند؛ والّا هیچ کس نمی خواهد کسی را از کشتی نجات بیرون بیندازد “.

۲ سلطان علی خامنه ای در نماز جمعه ی 29 خرداد 1388 به رقابت میان خودی های معتقد به نظام در انتخابات اشاره کرد و گفت:

“این چهار نفری که وارد عرصه‌ی این انتخابات جدی شدند، همه‌شان جزو عناصر نظام و متعلق به نظام بودند و هستند . یکی از اینها رئیس جمهور کشور ماست؛ رئیس جمهور خدوم، پرکار، زحمتکش، مورد اعتماد. یکی از آنها نخست‌وزیرِ هشت سال در دوران ریاست جمهوری خود بنده است. یکی از آنها فرمانده‌ی سپاه در سالهای متمادی و یکی از فرماندهان اصلی دوران دفاع مقدس بوده است. یکی از آنها دو دوره رئیس قوه‌ی مقننه‌ی کشور بوده است؛ رئیس مجلس شورای اسلامی بوده است. اینها عناصر نظامند؛ اینها همه‌شان متعلق به نظامند . البته اختلاف‌نظر دارند، اختلاف برنامه دارند، در جهتگیری‌های گوناگون سیاسی با هم تفاوتهای متعددی دارند؛ اما همه‌شان مال نظامند؛ چهار نفر از عناصر نظامند. این رقابت درون نظام تعریف شد؛ نه رقابت بین درون نظام و بیرون نظام ، که رادیوی صهیونیستی و رادیوی آمریکا و رادیوی انگلیس خبیث و دیگران هی می خواهند این را دامن بزنند. نخیر، رقابتی بود در درون نظام و بین عناصر وابسته‌ی به نظام؛ متعلق به نظام ، و همه‌شان هم با این سوابق. همه‌شان را من از نزدیک می شناسم، افکارشان را می دانم، سلائقشان را می دانم، خصوصیات رفتاریشان را می دانم، با همه‌شان از نزدیک من کار کردم”.

۳- به عنوان نمونه سلطان علی خامنه ای در نماز جمعه ی 29 خرداد 1388 گفت:

“انتخابات 22 خرداد[88] یک نمایش عظیمی بود از احساس مسئولیت ملت ما برای سرنوشت کشور؛ نمایش عظیمی بود از روح مشارکت‌جوی مردم در اداره‌ی کشورشان؛ نمایش عظیمی بود از دلبستگی مردم به نظامشان . حقیقتاً مشابه این حرکتی که در کشور انجام گرفت، من امروز در دنیا و در این دموکراسی‌های گوناگون - چه دموکراسی‌های ظاهری و دروغین و چه دموکراسی‌هائی که واقعاً به آراء مردم مراجعه می کنند - نظیرش را سراغ ندارم…مشارکت حدود 85 درصد؛ چهل میلیون تقریباً جمعیت…یک تعهد جمعی برای حفظ کشورشان، برای حفظ نظامشان …یک جشن تاریخی بود. در سی سالگی انقلاب این جور مردم بیایند نسبت به این نظام و این انقلاب و آن امام بزرگوار اظهار وفاداری کنند …این انتخابات، مردمسالاری دینی را به رخ همه‌ی مردم عالم کشید. همه‌ی کسانی که بدخواه نظام جمهوری اسلامی هستند، دیدند مردمسالاری دینی یعنی چه”.

۴ سلطان علی خامنه ای در دیدار  2/7/1388 با اعضای مجلس خبرگان رهبری به این موضوع اشاره کرد و گفت:

“حضور هشتاد و پنج درصدی مردم، یک چیز امید بخشی است، یک چیز مهمی است؛ همانطور که عرض کردیم، سی سال بعد از یک انقلاب، مردم کشور بیایند به نظام برآمده‌‌ی این انقلاب یک چنین آراء وسیعی را تقدیم بکنند، این جز اعتماد به این نظام و دل بستن به این نظام، معنای دیگری ندارد؛ و این اتفاق افتاد . یا رئیس جمهوری را با این رأی بالا انتخاب بکنند، این یک چیز بی‌‌سابقه است “.

۵ طرفداران سلطان علی خامنه ای گفته اند که در تظاهرات 9 دی 1388 چهل میلیون نفر در سراسر کشور عیله سبزها تظاهرات کردند. خود سلطان از “ چند ده میلیون ” نفر سخن گفته است. وی در سخنرانی 19 دی 1388 در این خصوص گفته است:

“بزرگترین ثروت برای یک نظام همین است که مردم پشت سرش باشند. آمدند به اصطلاح خواستند این حرکت مردمی را خراب کنند؛ گفتند راهپیمائی حکومتی! بی عقلها نفهمیدند که با این حرف دارند حکومت را تعریف می کنند؛ دارند از حکومت تمجید می کنند. این چه حکومتی است که در ظرف دو روز - روز عاشورا (یکشنبه) آن خباثتها را راه انداختند، روز چهارشنبه این حرکت عظیم راه افتاد – می تواند یک چنین بسیج عظیم ملی را در سرتاسر کشور بکند؟ امروز کدام کشور دیگر، کدام حکومت دیگر چنین قدرتی دارد؟ قوی‌‌‌‌ترین حکومتهای دنیا و ثروتمندترینشان اگر همه ی تلاششان را هم بکنند، نمی توانند ظرف دو روز، صد هزار نفر آدم را بیاورند توی خیابانهای شهرشان یا کشورشان. چند ده میلیون انسان در سرتاسر کشور بیایند ! اگر به دستور حکومت آمده باشند، این خیلی حکومت مقتدری است؛ پس خیلی حکومت قوی‌‌‌‌ای است که اینجور امکان بسیج را دارد”.

۶ سلطان علی خامنه ای در نماز جمعه ی 29 خرداد 88 گفت:

“اگر مردم در کشور به آینده امیدوار نباشند، در انتخابات شرکت نمی کنند؛ اگر به نظام خودشان اعتماد نداشته باشند، در انتخابات شرکت نمی کنند؛ اگر احساس آزادی نکنند، به انتخابات روی خوش نشان نمی دهند. اعتماد به نظام جمهوری اسلامی در این انتخابات آشکار شد…دشمنان ملت ایران می دانند که وقتی اعتماد وجود نداشت، مشارکت ضعیف خواهد شد؛ وقتی مشارکت و حضور در صحنه ضعیف شد، مشروعیت نظام دچار تزلزل خواهد شد ؛ آنها این را می خواهند؛ هدف دشمن این است. می خواهند اعتماد را بگیرند تا مشارکت را بگیرند، تا مشروعیت را از جمهوری اسلامی بگیرند “.

۷- سلطان علی خامنه ای در دیدار 6/12/1388 با اعضای مجلس خبرگان رهبری به ضرورت حفظ نظام و رابطه ی آن با انتخابات اشاره کرد و گفت:

“اساس این است که انسان بتواند نظام را حفظ کند. چالش اصلی نظام اسلامی از روز اول تا امروز این بوده است؛ یعنی حفظ نظام اسلامی و حفظ این اساس و حفظ آن مرزها و شاخصهائی که این نظام را از بقیه‌ی نظامهای دنیا جدا می کند… خوب، ما بایستی به تحکیم و حفظ نظام اهتمام بورزیم. پایه‌های نظام، مشخص و معلوم است؛ همه باید بر اساس آن حرکت کنند؛ در جهت تحکیم این پایه‌ها بایستی تلاش کنند، حرکت کنند، اقدام کنند، ابتکار کنند. یکی از مسائل، همین مسئله‌ی نقش مردم و حضور مردم است - این خیلی چیز بااهمیتی است - که یکی از مظاهر عمده‌ی آن، انتخابات است…حضور این مردم برکاتی دارد. یکی از برکاتش همین است که وقتی دشمنان نگاه می کنند و می‌بینند که مردم پشت سر نظام هستند، احساس می کنند که نمی شود با این نظام معارضه کرد؛ چون با یک ملت نمی شود معارضه کرد. یک رژیم را با انواع و اقسام تضییقات، فشار اقتصادی، تبلیغات گوناگون و جنگ روانی می شود تضعیف کرد یا ساقط کرد؛ اما وقتی ریشه‌ها مردم هستند و این نظام و مسئولین نظام به مردم متصل هستند، دیگر کار دشمن مشکل می شود؛ همچنان که مشکل هم شده و ملاحظه می کنید… روی مسئله‌ی اصلی نظام و نقشه‌ی نظام و کلیت نظام هیچ اهمالی را نباید روا بداریم”.