کنفوسیوس: وقتی نمی توانید دماغ خودتان را بالا بکشید، حتما به فکر تغییر ساختار باشید.
سه ساعت جیغ زدم، نه خبری از کنفوسیوس شد که توضیح بدهید این حرف های یعنی چه، نه خبری از لیاخوف شد که لااقل یک جواب محکم را در وسط بهارستان در کند. در عوض…..
لاریجانی گفت: اصلاح ساختار نظام کار مجلس نیست.
نگاهش کردم و گفتم: خیلی ممنون، لطفا بفرمائید حفظ منافع کشور طبق قانون اساسی کار مجلس هست یا نه؟
گفت: سیاست خارجی کشور یکی از حوزه هایی است که رهبری نظام در مورد آن تصمیم می گیرد.
گفتم: بسیار خوب، سیاست خارجی هم هیچ، آیا اگر رئیس جمهور در اجرای وظایف خودش کفایت سیاسی نداشته باشد، آیا وظیفه مجلس نیست او را برکنار کند؟
نگاهی به من کرد و به آرامی گفت: برادر من! طبق گفته رهبری ما فعلا نباید رئیس جمهور را مورد سووال قرار بدهیم، ما در این مورد پیرو رهبری هستیم.
گفتم: بسیار خوب، رئیس جمهور هم هیچ، اگر وزیر آموزش و پرورش کاری کند که در عرض سه ماه ده مدرسه با مشکل مواجه شود، یک نماینده، نه 228 نماینده که صبح تا شب مواظب ناموس فلسطین هستند، فقط یک نماینده نباید به وزیری که مواظب بچه مردم نیست، مورد سووال قرار بدهد؟
با همان چشم های عسلی خوشگلش به من نگاه کرد و گفت: آقای محترم! ما فعلا بنا نداریم وزرای دولت احمدی نژاد را برکنار کنیم یا مورد سووال قرار بدهیم، مجلس در این مورد پیرو رهبری است.
گفتم: حالا بچه های مردم هیچ، سیب زمینی کاران کشور از دولت شکایت کردند که دولت برای انتخابات از آنها سیب زمینی گرفته و پولش را هنوز نداده، آیا مجلس به شکایت سیب زمینی کاران کشور نمی تواند رسیدگی کند؟
به من خیره شد و گفت: آقای محترم! سیب زمینی یعنی انتخابات، انتخابات یعنی رئیس جمهور، رئیس جمهور فعلا نمی تواند برکنار شود، چون رهبری معتقد است رئیس جمهور فعلا تا زمانی که هست باید باشد، سیب زمینی کار مجلس نیست، کارهای دیگر را ما انجام می دهیم.
گفتم: بسیار خوب، سیب زمینی هم جزو اصول اساسی نظام، بازنشستگان کشور فعلا مشکل جدی دارند و همان رئیس جمهور که مجلس و رهبر مخالف او هستند اما هر دو اصرار می کنند که باقی بماند، دستور داده به مشکل شان رسیدگی شود، ولی وزیر رفاه از رسیدگی به دستور رئیس جمهور خودداری کرده، آیا مجلس وظیفه ندارد به مسائل بازنشستگان رسیدگی کند؟
با تسبیح اش بازی کرد و بعد از اینکه یک دور همه ائمه طاهرین را سوار تاب کرد و چرخاند، گفت: ما خودمان می دانیم بازنشستگان مشکل دارند، اتفاقا دوست داریم که وزیر رفاه را هم بگذاریم کنار، رئیس جمهور هم راضی است، پسر وزیر رفاه هم زنگ زده و گفته پدرم را بگذارید کنار، ولی ما اگر به وزیر رفاه دست بزنیم، کار ما مخالفت با قوه مجریه است، مخالفت با قوه مجریه هم حتی اگر خود رئیس جمهور هم موافق باشد، با نظر رهبر موافق نیست، مساله بازنشستگان کار مجلس نیست، ما کارهای دیگر را انجام می دهیم.
گفتم: خیلی خوب، قبول! اصلا قوه مجریه را بی خیال. شما قانون انتخابات را تصویب کردید، رئیس جمهور هم با آن مخالفت کرده، شما نمی خواهید جواب رئیس جمهور را بدهید؟
سرشانه هایش را صاف کرد و گفت: اتفاقا ما در این مورد قصد جدی داریم که از قانون مورد تصویب مجلس دفاع کنیم( بعد شانه هایش را پائین انداخت و گفت) ولی چون ممکن است این کار ما به باعث شود که بعضی افراد فکر کنند که ما قصد درگیر شدن با قوه مجریه را داریم و به همین دلیل وحدت از بین برود، این موضوع مخالف نظر رهبری است و به همین دلیل تصویب قانون انتخابات کار مجلس نیست.
گفتم: اصلا قانون و این چیزها را بی خیال، دیروز برای زهرا خانم دختر آقای مطهری نماینده مجلس یک خواستگار آمده که خیلی هم پسر خوبی است، شما یک سفارش بکنید که آقای مطهری اجازه بدهید که این خواستگار با دختر ایشان که همدیگر را هم دوست دارند، ازدواج کند.
آقای لاریجانی برو بر به من نگاه کرده و گفت: آقای محترم! شما چرا فکر شان مجلس را نمی کنید؟ این آقا یاسر که خواستگار زهرا خانم دختر آقای مطهری است، از مخالفان دولت است، سه هفته پیش خواب دیده بود که رئیس جمهور داشته از خیابان رد می شده، رفته زیر ماشین رهبری، ما سه روز با آقای مطهری حرف زدیم که به دخترش بگوید که فعلا بی خیال این داماد بشود و بعد از تمام شدن دوره مجلس بیاید خواستگاری، شما چرا نمی فهمید، مجلس فقط باید وظایف خودش را انجام بدهد.
گفتم: مثلا چی؟
گفت: مثلا، …..
( نیم ساعت منتظر ماندم)
گفت: ببینید، مجلس باید……
( یک ساعت منتظر ماندم)
گفت: از نظر ما……
( یک دفعه تلفن زنگ زد، گوشی را برداشت و گفت): چشم، حتما، باید، مطمئنا
بعد بدون اینکه یک کلمه جواب بدهد، دستی تکان داد و رفت. الآن یک ساعت است هر چه تلفن مسکو را می گیرم، این لیاخوف درد گرم خورده پیدایش نمی شود که حداقل یک دستور بدهیم توپخانه اش را امتحان کند، حالا شلیک نکرد هم مهم نیست.