این روزها ضریح جدید امام حسین، شهر به شهر گردانده می شود و صدا و سیمای جمهوری اسلامی نیز پوشش گسترده ای به این رویداد داده است. از قم شروع شد سپس به تهران، ساوه، اراک، بروجرد، خرمآباد، اندیمشک، دزفول، شوشتر، اهواز، رفت و قرار است به آبادان و خرمشهر هم برود و سپس وارد مرزهای عراق شود.
صداوسیما و ارگان های دولتی و شهری نیز با تبلیغات گسترده مردم را دعوت می کنند تا به زیارت این ضریح تازه نائل شوند و سپس این حضور گسترده را به پای علاقه مردم به نظام اسلامی می گذارند. خبرگزاری فارس روز گذشته در خبری از دیدار دو نیم میلیونی خوزستانی از ضریح تازه خبر داده بود و اینکه کاروانهایی از سراسر شهرهای خوزستان به سمت اهواز حرکت کرده بودند تا بتوانند ضریح را زیارت کنند.
در اینکه بسیاری از مردم ایران دیندار هستند شکی نیست، همانگونه که شکی نیست بسیاری از دین داران ایرانی، حکومت مسلط را نه جمهوری می دانند و نه اسلامی.
اما نکته جالب، تاکید مکرر بر این موضوع است که در ساخت ضریح تازه امام حسین، ۱۱۸ کیلوگرم طلا و بیش از ۴۵۰۰ کیلوگرم نقره به کار رفته است. این خبرها در رسانههای داخلی به گونهای بازتاب داده میشود که گویی مصرف زیاد طلا در ضریح تازه، نکتهای مثبت است که موجب ارتقای جایگاه این ضریح و در نتیجه عزیزتر و گرامیتر شدن آن در میان مومنین می شود.
بگذریم از اینکه به یمن جمهوری اسلامی و گسترش خرافات، وزن و جایگاه ائمه نیز به نسبت بارگاه و درگاه و مطلا بودن ضریح آنهاست و اینکه در حرکتی خلاف جهت تاریخ، هر چه در روایات ائمه بر ساده زیستی و دوری از زراندوزی تاکید شده است، مقبره های آنها را به گونه ای ساختند که یادآور درگاه پادشاهان افسانه ای باشد و از این طریق بر فاصله معنوی مومنین و پیشوایان مذهبی شان هر چه توانستند افزودند.
اما به راستی در کشوری که فقر و گرسنگی دامن میلیون ها تن را گرفته چه نیازی است که ضریح امام حسین به ۱۱۸ کیلوگرم طلا آغشته شود؟ باید از متولیان مذهبی کشور پرسش شود که به فرض جایگاه حضرت فاطمه که مقبره و بارگاهی ندارد در میان شیعیان کم رنگ شده و از یاد رفته که با طلا اندود کردن و ساختن حرم های آنچنانی برای امام حسین موجب افزایش توجه مومنین به امام سوم خود شوند؟ در کجای روایات اسلامی آمده است که حرم پیشوایان دینی خود را همچون بت خانه هندوها از سیم و زر پر کنید؟
چگونه طبقه روحانیون ساکن در قم که به خوبی اطلاع دارند صدها زن و دختر در اطراف حرم حضرت معصومه، برای به دست آوردن مقداری پول تن فروشی می کنند، حاضر می شوند تا اینگونه چشم بر حقایق ببندند و چنین هزینه های هنگفتی را صرفا جهت طلایی کردن ضریح امامان شیعه هزینه کنند؟ مگر قرار نبود چراغی که به خانه روا باشد به مسجد نرود؟ مگر در روایت هایی که هر صبح و شام بر منابر و صدا و سیما و جراید نقل می شود نیامده است که امام علی خود به نان جو قناعت می کرد و آنچه را داشت با مسکینان و فقرا تقسیم می کرد؟ چگونه است که اکنون از جیب و شکم فقرا زده می شود تا حرم ائمه طلایی شود؟
چند شب پیش مستندی پخش شد درباره “کولی بر” ها؛ مرز نشینانی که تمام سهمشان از تاریخ نفت ایران زمین، چند لیتر نفتی است که باید به دوش بکشند و هزار خطر را به جان بخرند تا چند اسکناسی به دست بیاورند و بتوانند مخارج دوا و دکتر خود را بپردازند. زنان بیمارو کودکان نابالغی که هنوز استخوان سفت نکرده در سرمای سیاه زمستان کمر زیر مشقت زندگی برده اند. روستانشینانی با لباسهای مندرس، تن هایی مریض، روح هایی شکسته و سرکوب شده که جرمشان به دنیا آمدن در کشوری است که دولتمردانش هنری جز فروش نفت و خرید باطوم و سالوس گری نمی دانند.
در میناب خانه ها و مدارس هنوز کپری است و در آذرباییجان غربی، همین چند روز پیش آتش گرفتن بخاری مدرسه چهره بیش از سی دختر خردسال و معصوم را برای همیشه سوزاند و “گرگر” آنقدر در روستاهای کهگیلویه و بویراحمد قطع انگشت کرد، تا شمارشان به هفتاد رسید و سپس دولت حاضر شد بالاخره پلی بسازد. فقر و سیاه روزیی که در سراسر کشور، حتی اتوبان های بزرگ شهر تهران می توان دید. در چشم کودکی که گل می فروشد، شیشه ماشین می شوید و یا فال حفظ می فروشد.
به راستی روحانیون برجسته شیعه چطور می توانند در کنار خبر سوختن فرزندان خردسال و بی پناه و قطع انگشتان روستائیان و در برابر اینهمه درد و مصیبتی که به خاطر بی درایتی همین طبقه حاکم روحانی بر مردم روا داشته شده است، چشم ببندند و با افتخار وزن طلاهای ضریح امام حسین را دهها کیلو اعلام کنند؟ به راستی این چه افتخاری است؟ چه رضایتی است و با کدام پشتوانه عقلی و دینی؟