1- “تعیین مدتی ازابتدای امری عظیم و مشهورتا ظهورامردوم که دنباله آن می باشد”. یکی از تعریف های معروف تاریخ است. مثلا نام گذاری یکی ازدوره های ماقبل تاریخ به نام عصرحجر و تدوام آن تا ظهورامردوم یعنی عصر فلزات. یا نام گذاری دوره های تاریخی به دوره قرون قدیم، قرون وسطی، قرون جدید و معاصر.
2- در شرایطی که اصلاح طلبان و بخش گسترده ای ازمردم به اعتراض خود نسبت به نتیجه اعلام شده انتخابات ریاست جمهوری دهم و شرایط کنونی کشورادامه می دهند و تمام توان جناح محافظه کار برمواجه با این شرایط و دفاع ازنتیجه اعلام شده انتخابات متمرکز شده محمود احمدی نژاد تصمیم گرفت پیش ازانجام تشریفات معمول و برگزاری مراسم های تحلیف وتنفیذ، تعدادی از اعضای کابینه اش در سطح معاونان رامعرفی کند؛ تا هم اهمیت میزان اعتراض ها به اعلام رییس جمهوری خود را ناچیز نشان دهد وهم شرایط موجود کشور را به شدت آرام ؛تا به هر نحوی که شده خود را ازاین خوان بگذراند.
البته شاید اواین شرایط را هم برای اضافه کردن افراد مورد نظرش به کابینه که احتمال می داد مقاومت های درمقابل حضورآنان صورت گیرد مناسب دیده و فکرش را هم نمی کرده که مخالفت با تصمیمش تا این حد عمق بگیرد.
با انتصاب اسفندیار رحیم مشایی به سمت معاون اولی نه تنها آرام بودن فضای کشوربه جامعه القا نشد که جبهه جدیدی این باردرجریان محافظه کاربرضد احمدی نژاد گشوده شد. اواز یکسو خود را با اعتراض ها ی مردمی درمورد نتیجه اعلام شده انتخابات مواجه می دید وازسوی دیگربا محافظه کاران متنفذ درحکومت. می توان گفت ازقضا سکنجبین انتصاب رحیم مشایی و سایرمعاونان در جهت آرام نشان دادن شرایط کشور برای احمدی نژاد صفرا فزود.
هرچند که احمدی نژاد می دانست تعداد زیادی از محافضه کاران با انتصاب مشایی موافق نخواهند بود اما پیش بینی نمی کرد آنان به این وسعت و عمق به پی گیری عدم موافقت با انتصاب رحیمی مشایی بپردازند و حتی سطح اعتراض ها را به رهبری بکشانند. تلاش مشاوران احمدی نژاد با زیاده خواه اعلام کردن منتقدان انتصاب مشایی مشایی نیزدرهمین راستا بود.
مقاومت احمدی نژاد درمقابل خواست محافظه کارانی که به شدت ازاودر مواجه با اصلاح طلبان حمایت می کنند مبنی بر برکناری سریع مشایی و از همه مهم تر فاصله ای 7 روزه از زمان دستورکتبی رهبری واعلام به مصلحت نبودن معاون اولی مشایی تا اجابت این دستور توسط احمدی نژاد درجناح محافظه کاران را باید یک امر نه کم نظیرکه بی نظیر دانست.
البته احمدی نژاد در 4 سال دولت نهم نشان داده که به هر میزان افرادی که کمترین اختلاف نظری با او دارند را به راحتی از گردونه حذف می کند به همان میزان ازمشاوران و افراد حلقه اصلی خود حمایت می نماید؛حمایت از دکترعوضعلی کردان در جریان وزیر کشور شدن با مدرک تقلبی، حمایت ازرحیمی معاون حقوقی ریاست جمهوری بعد از جریان تلاش برای رشوه دادن 5 میلیونی توسط یکی از نمایندگان دولت در مجلس به برخی از نمایندگان مجلس و…. >
عدم اجابت سریع دستور رهبری از سوی مقام های کشوردرهرسطحی پدیده ایست که درجبهه محافظه کاران به هیچ عنوان تحمل نمی شود با این حال احمدی نژاد و تعدادی از مشاورانش تا آخرین لحظه های اجابت دستورعزل مشایی تلاش کردند او را در این سمت حفظ کنند.
3- تمکین به دستورعزل مشایی پس از 7 روز و انتصاب او به سمت مشاور و رییس دفتر درکمترازیک روزنشان می دهد که احمدی نژاد به هیچ قیمتی حاظر به تحمل دوری مشایی نیست و به همین دلیل او را نرفته باز گرداند.
با بررسی ماجراهای اتفاق افتاده از زمان انتصاب مشایی تاعزل او باید گفت که امری عظیم دراردوگاه محافظه کاران رخ داده و عصر جدیدی برپا شده است؛عصر اسفندیار رحیم مشایی. عصری که در آن 7 روزتا اجابت دستور مقام رهبری ازجانب کسی که از تریبون نماز جمعه درمورد او اعلام شده از نظر فکری به مقام رهبری نزدیک تراز سایرین است فاصله افتاده؛ عصری که در آن وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی دراعتراض به عزل با فشار مشایی در فاصله 8 روز مانده تا پایان کار کابینه نهم عزل می شود.
باید دید کدام امرعظیم ثانویه این عصر را پایان می دهد؛ عصر اسفندیار رحیم مشایی.