کف خواست ها در روند مردم سالاری

آرش حسینی پژوه
آرش حسینی پژوه

» نگاهی به مواضع سید محمد خاتمی

سید محمد خاتمی در جلسه ای که با اقلیت مجلس داشت به نکاتی اشاره کرد که یکی از این نکات اعلام کف خواست اصلاح طلبان بود.

برای واکاوی صحبت های رئیس دولت اصلاحات باید به چند نکته اشاره کرد که مهم ترین آن تاکید بر “کف” خواست هاست. آزادی زندانیان سیاسی، اجرای قانون و تضمین انتخابات آزاد به عنوان کف خواست ها معرفی شده در حالی که معتقدم، میشود با پردازش به همین سه نکته به بیش از کف خواست ها هم رسید.

در این یک سال و چند ماهی که از کودتای انتخاباتی و حوادث پیرامون آن گذشته، فعالین اجتماعی، سیاسی و عامه توده های مردم فشار های سنگینی را تحمل کرده اند، از دستگیری ها و بازداشت های فرا قانونی تا تجاوز و شهادت جوان ها، از کهریزک تا خیابان های تهران، نمیتوان منکر هزینه سنگینی شد که در یک سال گذشته ملت ایران متحمل شده است. اما برای تعیین استراتژی و گشودن راهی برای فردا باید به فردا نگاه کرد و به پیش رو. بسیاری از نیروهای سیاسی ایران سالهای سال، زمانی که میتوانست برای ارائه راه کار و تئوری جدید هزینه شود را هزینه گذشته کردند و هنوز هم در ادبیاتشان به جای روزنه راهی برای فردا، مدام بغضی ست که از دیروز سخن میراند.

تبدیل انرژی امید بخش رو به فردا به خشم و انتقام، فکر را از بدنه هر جنبشی میتواند جدا کند. زمانی که فکر از بدنه جنبش فاصله بگیرد تحلیل ها به تخلیه روانی و راه کار ها به راهی برای فرو نشستن بغض تبدیل میشود. اگر ملت ما که بیش از یک قرن است در پی رسیدن به حق حاکمیت تلاش می کند، نگاهش را به سوی فردا متمرکز کند، میتواند فورانی از ایده و فکر نو برای پیشبرد اهداف ترسیم کند. برای رسیدن به هدف، برای پاسداشت خون شهدا و برای به ثمر نشستن هزینه هایی که ملت داده اند باید به فردا نگریست و برای ساخت فردا چاره ای کرد، بی شک دادگاهی امرین و قتل قاتلین تنها هوده اش آرامشی کوتاه است که نه خون ها را به ثمر میرساند و نه سختی ها را. سخن مادر سهراب اعرابی میتواند خاتمه خوبی برای این بحث باشد.

اما کف خواست ها؛ روند رشد دموکراسی همواره دستخوش نبرد با استبداد و خود کامگی بوده است. دموکراسی با میزان آزادی های فردی تعریف می شود اما با محدود شدن این آزادی ها به پایان نمیرسد. روند دموکراسی میتواند گاهی به سوی خود کامگان و گاهی به سوی حق حاکمیت ملت چرخش داشته باشد.دموکراسی تا زمانی امید به تنفس اش هست که تمام این تحولات به فرایند رسیدن به حق حاکمیت ملی یاری دهد؛ اعلام کف خواست هایی که عموما در شروع حکومت های دموکراتیک سقف بوده و رفته رفته خواست های دیگر جامعه به آن تزریق شده، در این وهله زمانی می تواند راه گشا باشد. تاکید بر برگزاری انتخابات آزاد که در سخنان خاتمی موج میزد نقطه ابتدایی و انتهایی دموکراسی و حق حاکمیت ملت است، تاکید بر آزادی انتخابات نه تنها در حوزه مجلس و قانون گذاری که در تمامی حوزه های انتخابی مورد نظر خاتمی و مورد اشاره بحث ماست. دموکراسی میزان پایبندی حاکمیت به قانون و حقوق شهروندی در چهارچوب قانون است، حال اگر قانونی نتواند خواست جامعه را بسط دهد محکوم به اصلاح است؛ نکته ای که خاتمی هم به آن اشاره کرد و نقد بر قانون را در چهارچوب همان حق شهروندی که قانون در نظر گرفته است با تاکید قانونی خواند. 

خواسته دیگر که در صف خواست های حداقلی عنوان شده از سوی خاتمی قرار دارد آزادی زندانیان سیاسی و ایجاد فضای آزاد برای احزاب و گروه هاست؛ خواستی که میتواند روند دموکراسی را تضمین کند و کفه سنگین ترازو را به سمت ملت پایین بکشد؛ خواستی که تا زمانی که محقق نشده است اصل آزادی انتخاب هم میسر نخواهد بود و همواره با چالش روبرو خواهد شد. آزادی احزاب میتواند رنگین کمانی از انتخاب برای توده تشکیل دهد و تضمین کننده سلامت روند مردم سالاری باشد.

خواسته ای که بیش از دو خواست دیگر مورد نقد منتقدان است، خواست پای بندی به قانون اساسی و اجرای همه جانبه آن است، باید توجه داشت که به همان میزان که نواقص قانون اساسی انکار نا پذیر است، اصل های قابل تامل که در راه رسیدن به مردم سالاری میتواند همراه باشد و یا در هر حاکمیت دموکرات دیگری اصل هست هم نباید از نظر دور داشته شود.

باید به این نکته توجه کرد که دو خواست اول که در بالا به آن اشاره شد نیاز مند اجرایی شدن قانون است؛ به عبارت دیگر همین قانون اساسی که نقد به آن وارد است خود میتواند جایگاهی باشد برای نیل به اهدافی که در روند دموکراسی نیاز است. باید بیشتر توجه کرد و عنایت داشت که اجرای همه جانبه قانون اساسی بیش از آنکه مضر باشد مفید است و میتواند خود کامگان را به عقب براند.

در آخر نکته ای که باید به آن اشاره شود، توجه به حداقلی ها و حداکثری هاست. مشخصا برای رسیدن به جامعه آرمانی نیاز به اهداف بلند تر هست، مشخصا خواست های کلان تری هم در سطح جامعه وجود دارد، اما باید به قابل لمس بودن و وجود راه کار برای رسیدن به خواست ها هم توجه داشت. نمیتوان و نباید به یک باره خواستار رسیدن به جامعه ای آرمانی بود، این مهم نه از نظرتئوری های جامعه شناسی و نه از نگاه تئوری های معقول سیاسی امکان پذیر نیست و تنها هوده آن جابه جایی قدرت و گذر از استبداد به استبداد است.