اغلب شنیدهایم که «پول عامل تمام بدیهاست.» با این حال تاریخ به ما نشان داده که به همان اندازه که پول مفسده است، کلید صلح در روابط بینالمللی نیز هست. تحریمهای اخیر علیه ایران و سقوط آزاد اقتصاد، این کشور را بر سر تقاطع مهمی قرار داده است و پول در این میان تعیینکننده است.
برخورد اوباما با ایران مانند همیشه مشخص است و شامل تحریمهای اقتصادی و برنداشتن گزینه نظامی از روی میز است. در این وضعیت وخیم اقتصادی مهم است که مردم به گوشه رانده نشوند بلکه به آنها این فرصت داده شود که بخواهند رفاه اقتصادی را طلب کنند.
معمولا اقتصاد مشکلدار و غیرعملی به درگیری میانجامد و برعکس. آلمان نازی از فاجعه اقتصادی سربرآورد. تورم بعد از جنگ جهانی اول در آلمان به اندازهای بود که برای خرید سبزیجات یک فرقون مارک آلمان لازم بود. در یک زمان روزی سه بار به کارگران حقوق داده میشد که بتوانند آنرا به سرعت به همسرانشان برسانند تا قبل از سقوط بیشتر ارزشش آن را خرج کنند. مردم خواستار تغییر بودند و از هیتلر که شخصیتی پوپولیست و کاریزماتیک بود حمایت کردند.
مثالی دیگر جنگ داخلی یوگوسلاوی است که دلیل آن نه ملیگرایی یا مذهب بلکه شکست کامل اقتصاد بود. تورم لجام گسیخته، بیکاری و یک دولت شکستخورده باعث شد مردم به جان یکدیگر بیفتند و در غیاب ثروت به تنها چیزی که باقی مانده بود یعنی ملیگرایی چنگ زدند. برعکس، از لحاظ تاریخی، در عصر حاضر نیز کشورهایی که اقتصادی آزاد داشتهاند و روی تجارت متمرکز بودهاند به ندرت جنگ کردهاند و درگیری داخلی کمتری داشتهاند.
در مورد ایران وضعیت اقتصادی نشان میدهد که شهروندان متوسط رنج خواهند برد. برخلاف کره شمالی، ایران نسبت به جهان خارج منزوی نیست و نمیتوان مردم این کشور را شستشوی مغزی داد و همه تقصیرها را بر گردن غرب انداخت. این موضوع نارضایتی از دولت را افزایش میدهد. در سال 2009 ایران شاهد نخستین ناآرامیهای بهار عربی بود که تظاهرات میلیونی مردم توسط دولت سرکوب شد. نارضایتی مردم میتواند به انقلاب بزرگتری نسبت به سال 2009 بیانجامد که دولت باید از آن اجتناب کند.
اقتصاد در حال سقوط باعث میشود مردم طبقه متوسط ایران مقصر اصلی را رهبران خود بدانند. نقطه پایانی این خواهد بود که یا ایران از مواضع خود به شدت پایین بیاید یا اینکه توسط مردم خودش سقوط کند. حمله آمریکا به ایران میتواند این نتیجه را داشته باشد که حتی ایرانیان ضدحکومت نیز اختلافات خود را کنار بگذارند و به جبهه ضدآمریکایی بپیوندند. آنها فقط به این علت که از دولت خود متنفر هستند به این معنی نیست که اجازه دهند هرکسی به کشورشان حمله کند. در مورد آمریکاییهایی هم که از دولت خودشان تنفر دارند این موضوع صحت دارد.
در صورت بروز حمله نظامی مردم از دولت حمایت میکنند و هزینه جنگ را باید مالیات دهندگان آمریکا تحمل کنند. در آخر مردم ایران و هر انسانی روی زمین ترجیح میدهد پول کافی برای سیر کردن شکم خانوادهاش را داشته باشد تا یک سلاح هستهای که معلوم هم نیست درست عمل کند.
منبع: پالیسی میک - 9 مارس 2013