چهره های خسته، هاج و واج، متعجب و البته ناشناس؛این وجه اشتراک تقریبا تمام افراد گم نام حاضر در دادگاه “حدود100” نفره معترضان بازداشت شده انتخابات ریاست جمهوری دهم بود که حدود دو هفته از برگزاری و البته پخش اولین جلسه آن می گذرد.
در این مدت تفسیر ها و تحلیل های بسیاری راجع به این دادگاه ویژه و کم نظیر نوشته شده که تقریبا بیشتر آن ها حول باور ناپذیری یا باور پذیری اعتراف های بیان شده.افراد معروف این دادگاه، درستی یا نادرستی شرایط گرفته شدن این اقرارها، ایراد ها و دفاع های حقوقی وحتی سیاسی ورمز گشایی ازمسولان عالی رتبه ای که در دادگاه به نوعی مستقیم یا غیر مستقیم خطاب قرار گرفته اند، بوده است.
آنان که کنش و واکنش های سیاسی را از نزدیک وبه دقت رصد می کنند هم شاید به اندازه انگشتان دو دست نتوانستند چهرهای حاضر در این دادگاه را شناسایی کنند؛چه آنکه تعداد زیادی از این حدود 100 نفر را افرادی گمنام تشکیل می دادند.کسانی که احتمالا دراعتراض های خیابانی به نتیجه اعلام شده انتخابات ریاست جمهوری دهم دستگیر شده و یا عضو ستاد اصلاح طلبان بوده اند.
با وجود آنکه اکثریت مطلق معترضانی که در این دادگاه ویژه درجایگاه متهم نشانده شده بودند را همین افراد ناشناس تشکیل می دادند اما در تحلیل و تفسیرهای یک هفته گذشته یا توجه چندانی به آنان نشد و یا خیلی کم مورد توجه واقع شدند.
البته شاید هم طبیعی باشد در دادگاهی که تعدادی از مبارزان زمان انقلاب که نقش زیادی دراستقرارنظام جمهوری اسلامی داشته اند و سالها پست های کلیدی در نظام داشته اند به عنوان متهم حاضر هستند و اتهام های مستقیم یاغیر مستقیم بنیادینی - در حد خیانت - متوجه تعدادی از سران عالی رتبه سابق وفعلی می شود، مجالی برای توجه به این افراد باقی نماند.
این ناشناسان در میان افرادی مشهوری نشسته بودند یا بهتر است بگویم افراد مشهوری در بین آنان پخش شده بودند که تا دیروز مواضعشان را از طریق رسانه ها می شنیدند و یا در همایش های گوناگون پای صحبت آنان می نشستند.
اما این بار نه همایشی به معنای متداول برپا بود و نه آنان برای شنیدن مواضع سیاسی جریانی با پای خود پای صحبت کسی نشسته بودند. دادگاهی خاص در شرایطی خاص برپا شده و افراد مشهوری به هر دلیل در حال قرائت سخنرانی گونه کیفرخواستی علیه خود بودند.
اگر تا دیروز امید افراد غیر مشهور حاضر در این دادگاه برای پیشبرد تغییر های سیاسی مورد نظرشان همین افراد سرشناس محسوب می شدند امروز اما شاهد حمله سنگین بعضی از آنان به خود بودند و سرنوشتشان به نوعی با آنان هم جهت شده بود.
معمولا انسان های عادی وقتی در کنار افراد سرشناس قرار می گیرند سعی می کنند امضایی بگیرند، عکس یادگاری ای بیندازند ویا اینکه آشنایی ایجاد کنند و با توجه به جنس آن فرد مشهور، به نوعی برای ثبت و ضبط آن دیدار تلاش نمایند.
دراین دادگاه البته هم عکس یادگاری گرفته شد و هم شاید آشنایی نا محسوسی برقرار گردید و کل آن هم ضبط والبته ثبت شد؛تا شاید روزگاری راجع به چند و چون آن ملاقات دیدگاه هایشان را با یک دیگر تبادل کنند.
“هاج و واج” و “متعجب”، توصیف مناسبی برای افراد گمنام این دادگاه است؛ البته جز برای آن کسی که نماینده مدعی العموم در زمان خواندن کیفر خواست، از او به عنوان یک جاسوس در درون زندان که جزییات انقلاب مخملین را گزارش کرده و نمی تواند به دلایل امنیتی نامش را ببرد، یاد کرد.
آن جاسوس هم البته توصیف خودش را دارد؛ کسی که درعکس یادگاری دادگاهی با افراد مشهورهست اما “هاج و واج” و”متعجب” نیست!