گام پایانی ماموریتی ناتمام

عیسی سحرخیز
عیسی سحرخیز

نامزد انتخاباتی اصلاح طلبان پیگیر و پیشرو در مطلبی در وب لاگ شخصی خویش که عمومی شده و در ‏سایت های خبری اصلاح طلب بازتاب یافته است، دلایلش را با تاخیری حساب شده برای عدم ورود به ‏انتخابات مجلس هشتم و ممانعت از دیگران برای ثبت نام، به علت “قابل پیش بینی بودن” رد صلاحیت های ‏گسترده، بیان کرده است.‏

مصطفی معین می گوید: “به دلایل روشنی عزم جریان اقتدارگرا را قطعی می دانستم و خود نامزد چنین ‏انتخاباتی نبودم، نمی خواستم از دیگرانی هم که با نیت خیر و کمک به اصلاح امور کشور قصد ثبت نام دارند ‏سلب انگیزه کنم، این بود که بحث و گفت وگویم را به بعد از زمان ثبت نام داوطلبان و اعلام اسامی «بی ‏صلاحیت ها» (از نظر آقایان، ) به تاخیر انداختم”.‏

‏ ‏

دلایل عقلی و قانونی ای هم که ردیف می شوند تقریبا مشابه آن مواردی است که دیگر شخصیت های حقیقی ‏اصلاح طلب و تحول خواه- که با قصد و نیت ورود به مجلس یا حتی ایفای نقش سیاسی در شرایط خاص ‏کشور، وارد کارزار انتخابات شدند- کم و بیش گفته اند و جای تکرار آن نیست و مشتاقان می توانند به وب ‏لاگ ایشان مراجعه و از کم و کیفش خبردار شوند.‏

بحث من امروز قابل پیش بینی بودن یا نبودن اقدام اقتدارگرایان برای “رد صلاحیت های گسترده چکشی” و ‏حتی “بازگرداندان قطره چکانی فرمایشی «معدودی از اصلاح طلبان» ـ چون موردی که در زمان نامزدی ‏آقای معین در انتخابات ریاست جمهوری نهم اتفاق افتاد ـ نیست، هر چند که ثبت نام ایشان در این دور از ‏انتخابات و رد صلاحیت شان چون اکثر قریب به اتفاقان دوستان و هم رزمان، تا حدی می توانست جوابگوی ‏پاره ای از اتهام ها و برچسب های تحریم کنندگان انتخابات ریاست جمهوری، در مورد آن تن دادن به آن ‏‏«حکم حکومتی» نیز باشد.“‏


بحث من باز می گردد به شرایط و شعارهای تبلیغاتی ماه های پیش از انتخابات ریاست جمهوری گذشته در ‏چنین روزهایی، که سرآمد آنها قول تشکیل “جبهه دموکراسی و حقوق بشر” بود که بسیاری به آن دل بستند و ‏به پای صندوق های رای رفتند و هنوز که هنوز است پس از قریب سه سال دائم می پرسند: “چه شد؟ چرا ‏تشکیل نشد؟” و انسان می ماند که چه بگوید و چگونه حوالت دهد دوستان را خدمت آقای معین، در طلب “گام ‏پایانی ماموریتی ناتمام”.‏

ماجرای انتخابات مجلس هشتم، با تمام فراز و نشیب ها و تجارب نهفته در دل آن، تا ده هفته دیگر پایان می ‏یابد و نتیجه اش هر چه که باشد و سرانجام گفت و گوهای سران سه گانه ائتلاف اصلاح طلب با رهبری و ‏ایفای نقش ایشان و شورای نگهبان در کم و زیاد شدن تعداد نامزدهای اصلاح طلب یا ورود و عدم ورود ‏جمعی از نیروهای اصلاح طلب و تحول خواه به دور نهایی انتخابات در روز 24 اسفند، یک نکته از هم اکنون ‏روشن است که ما در فردای روز انتخابات شاهد برگ نهایی و نتیجه گیری این “آزمونی فیصله بخش” ‏خواهیم بود. و در این میان از هم اکنون می توان پیش بینی کرد که نخبگان و فعالان سیاسی بیشتری - و ‏عمدتا از میان رد صلاحیت شدگان- به جمع هم نظران ما خواهند پیوست و درک خواهند کرد یکی از گره های ‏اصلی گره ی اصلاحات در ایران کجاست.‏

همچنین با اثبات توهم بودن این تفکر و راهبرد که می توان در کنار جریان های محافظه کار دیگری چون ‏هیات موتلفه نشست و با آنها علیه اقتدارگرایان هم قسم و هم راه شد، این سخن بیشتر شنیده خواهد شد که ‏‏”جای جبهه ی دموکراسی و حقوق بشر حسابی خالی ست” و آنان که کارشکنی کردند و حتی آنان که پیگیر ‏تحقق شعارهایشان نبودند، “درخور سرزنش”.‏

واقعیتش درست نمی دانم که آیا این ضرب المثل معروف که “ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است” در ‏این جا هم مصداق خواهد داشت یا نه، اما بر این باورم که به ضرب المثلی دیگر می توان بهایی بیشتر داد: ‏‏”جلوی ضرر را از هر کجا که بگیری منفعت است”.‏

معین عزیز اگر به همه ی آنچه که نوشته است یقین دارد و از جمله بر این باور است که “تشویق یکسویه ‏مردم برای حضور بدون قید و شرط در انتخابات بدون روشنگری نسبت به این موانع و اکتفا به توصیه های ‏اخلاقی به دست اندرکاران اجرایی و نظارتی یا چاره کار را در لابی های پشت پرده با متولیان انتخابات از ‏مجریان گرفته تا ناظران استصوابی و غیر آنها دیدن و از بخش های اصلی اصلاحات تبری جستن، از منطق ‏و واقع بینی و اثر بخشی به دور است” و همچنین “امروزه حقوق بشر به صورتی فراگیر به پایه اصلی حقوق ‏بین الملل تبدیل شده و برگزاری انتخاباتی آزاد و واقعی به عنوان مصداق بارز حاکمیت انسان بر سرنوشت ‏اجتماعی خویش(اصل56 قانون اساسی) و نماد دموکراسی و حقوق بشر، ملاک مشروعیت دولت ها نزد ‏جامعه خود و جامعه جهانی شده است”، باید از فردای بعد از 24 اسفند 1386 شخصا دست ها را بالا بزند و ‏به کمک شخصیت های حقوقی و حقیقی که مسلما بر از نظر کمی و کیفی افزایش یافته اند، “گام پایانی ‏ماموریتی ناتمام” خود را هرچند که دیرهنگام، اما بلند و حساب شده بردارد و اطمینان داشته باشد که همراهان ‏بسیارش در شرایط جدید فزونی گرفته اند و آمادگی بیشتری برای پرداخت هزینه های لازم دارند.‏

نگاهی مجدد به چند اصل از اصول 12 گانه منشور “جبهه دموکراسی و حقوق بشر” شاید ما را در عزم مان ‏برای نهائی کردن ماموریت مهم مان مصمم تر سازد و ضرورت پیگیری تشکیل چنین نهادی را در دل اقشار ‏بیشتری از ایرانیان میهن پرست و ضد جنگ- حتی مخالفان دیروز شکل گیری این نهاد- بیندازد. ‏

‏- “جبهه” استبداد را به هر شکل و توجیهی مهم‌ترین عامل توسعه نیافتگی ایران می‌داند و ضمن تأکید بر ‏راهبرد توسعة دموکراتیک، “دموکراسی” را تنها روش آزموده شده‌ی انسانی برای برای اداره کشور می‌داند. ‏در این دموکراسی باید حقوق مدنی (آزادی عقیده، بیان، ‌مطبوعات و حق تشکیل انجمن، اتحادیه، سندیکا، ‏حزب، تجمع اعتراض‌آمیز و مسالمت‌آمیز و…)، حقوق سیاسی (حق مشارکت و رقابت آزاد در انتخابات)، ‏حقوق اجتماعی (حق تأمین بهداشت، تغذیه، اشتغال، ازدواج، مسکن، آموزش، پوشاک، تأمین اجتماعی و…) و ‏حقوق فرهنگی (حق حفظ هویت‌های مذهبی، قومی، زبانی و…) همه ایرانیان به رسمیت شناخته شود. “جبهه” ‏انتخاب مقامات را که باید در انتخابات آزاد، سالم و عادلانه برگزیده شوند و نیز امکان عزل قانونی آنان را ‏حق همه شهروندان با علائق و منافع گوناگون می‌داند و در همه حال از حقوق برابر منتقدان و دگراندیشان ‏برای نقد قدرت و مشارکت در حکومت دفاع می‌کند. ‏

‏- “جبهه” اعلامیه جهانی حقوق بشر را یکی از دستاوردهای بزرگ آزادی‌خواهان و حق‌طلبان جهان می‌داند. ‏جمهوری اسلامی نیز متعهد به رعایت میثاق حقوق بشر شده است و آن به موجب ماده 9 قانون مدنی ایران، ‏حکم قوانین کشور را دارد. “جبهه” خواهان اجرای اصول آن اعلامیه و سایر معاهدات ناشی از آن ازجمله، ‏دو میثاق بین‌المللی “حقوق مدنی و سیاسی” و “حقوق اقتصادی و اجتماعی” و پایان یافتن نقض حقوق بشر در ‏ایران است. به همین دلیل در جهت بهره‌مندی همه ایرانیان از همه حقوق خود خواهد کوشید، تا آنان نیز ‏وظایف شهروندی خود را به طور کامل انجام دهند.‏

‏- “جبهه” هرگونه حق ویژه سیاسی را برای افراد، قشرها و گروه‌های اجتماعی خاص نفی کرده و مشروعیت ‏همه مقامات و نهادهای حکومتی را ناشی از اراده و رأی مردم می‌داند. به همین دلیل از حقوق همه اشخاص ‏حقوقی و حقیقی اعم از مسلمان و غیر آن در عرصه عمومی و سیاسی دفاع می‌کند. “جبهه” به مشروط بودن ‏همه اختیارات و مسئول بودن همه مقامات باور دارد و همه آنان را بدون استثناء در برابر قانون و ملت ‏پاسخگو می‌شناسد. “جبهه” با تاکید بر “حاکمیت قانون” که از صدر مشروطه تاکنون خواست آزادی‌‌خواهان و ‏عدالت‌طلبان بوده است، هیچ فرد یا نهادی را مافوق قانون نمی‌داند، به حق حاکمیت مردم باور دارد و معتقد ‏است هیچ تفسیری از اصول قانون اساسی (بویژه با توجه به اصل 56 قانون اساسی) نمی‌تواند این حق خداداد ‏را از ایرانیان سلب کند و در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد. “جبهه” ضمن دفاع از حضور دین ‏و متدینان در عرصه عمومی و قلمرو سیاست بر استقلال نهاد دین و نهاد علم از نهاد سیاست (حکومت) تاکید ‏می‌کند. “جبهه” با هر گونه انحصار سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و دینی به نام اسلام و هر عنوان دیگری ‏مخالف است. ‏

‏- ایران کشوری کهن با ملت واحد و اقوام متعدد است. ازنظر “جبهه” همه ایرانیان دارای حقوق برابرند و ‏تعلق به قوم و مذهبی خاص، ناقض حقوق هیچ شهروندی نیست. “جبهه” ضمن دفاع از استقلال میهن و ‏یکپارچگی سرزمینی و مخالفت با هرگونه جدایی‌طلبی، استیفای کامل حقوق اقوام و پیروان ادیان و مذاهب ‏گوناگون را ضروری می‌داند و تحقق دموکراسی را پاسخگوی مطالبات همه هم‌وطنان ارزیابی می‌کند. به ‏اعتقاد “جبهه” ایران مُلک مشاع همه ایرانیان است که برای استفاده از مواهب عمومی و مشارکت در اداره ‏کشور از حقوق برابر برخوردارند. ‏

‏- به منظور تقویت جامعه مدنی و نهادهای آن که استقرار دموکراسی منوط به آن است، “جبهه” از حق تشکل ‏همه شهروندان، قشرها و گروه‌ها اعم از دانشگاهیان، ‌فرهنگیان، هنرمندان، ‌نویسندگان و روزنامه‌نگاران، ‏کارگران، کشاورزان، کارمندان، ‌اصناف، فعالان سیاسی و… در قالب انجمن‌ها، ‌شوراها، سازمان‌های ‏غیردولتی، اتحادیه‌ها، سندیکاها، احزاب و… حمایت می‌کند.‏

‏- “جبهه” با توجه به مخاطرات پیش‌رو، تأمین امنیت عمومی و ملی و زندگی مسالمت‌آمیز را حق همه ‏جهانیان از جمله ایرانیان می‌داند و از آن دفاع می‌کند. “جبهه” با نفی خشونت‌ورزی، جنگ‌طلبی و تروریسم ‏در سطح جهان، بر “صلح و همزیستی مسالمت‌آمیز” به عنوان انسانی‌ترین، کم هزینه‌ترین و مؤثرترین راه ‏استقرار دموکراسی و تأمین حقوق بشر برای همه ملل تاکید می‌کند و همه صلح‌طلبان جهان را به یاری و ‏همکاری با یکدیگر فرا می خواند.‏