نوستالژی آب زرشک

مهدی افشار نیک
مهدی افشار نیک

ما گذشته‌مان را دوست داریم. قدیم را حرمت می‌نهیم. به هر میزان هم که مدرن شویم باز هوس قورمه و کوکو سبزی، قیمه و قلیون، بستنی اکبر مشدی و حلیم سید مهدی، کوبیده شابدالعظیم و آش سرچشمه و زیارت امامزاده داوود و یحیی و صالح، هوش از سرمون می‌برد. با اینکه چنارهای عباسی تهران را هیچ کدام از نسل فعلی و قبلی ندیده اما تا سخن از قدیم‌ها به میان میاد پرونده‌شان گشوده می‌شود. گویی، آن کس که روزی تبر به دست گرفت و چنارها را زمین انداخت، جنایتی کرده است، آنچنان جنایتی که مکافاتش را ما امروز زیر خیمه سرب و سراب داریم پس می‌دهیم. اینها همه در حالی است که وضع‌مان خوب نیست. شهری سنگین از غبار داریم که سخت نفس می‌کشد. خودمان با دست خودمان درخت‌هایش را قطع می‌کنیم تا برج بسازیم تا ارتقای طبقه و موقعیت پیدا کنیم. خانه کلنگی را با ولع معامله و یک ماه نشده پی و خشتش را فرو می‌ریزیم و واحد‌سازی می‌کنیم، اما شب در پاتوق و حلقه دوستان از چنارهای عباسی و آب کرج و هوای درکه و دربند و آش خاله فرخزاد قصیده‌ها می‌گوییم و انتهایش یک آه عمیق. در وجه اول ما به گذشته خود آگاهی داریم، در وجه دوم “هستی اقتصادی – اجتماعی” خود را زندگی می‌کنیم. در واقع ما در شهرمان، در زندگیمان دچار تعارض آگاهی و سبک زندگی هستیم. به تخریب بی‌حساب بافت قدیمی و باغ‌های تهران و انداختن درخت‌ها و آفت‌های ساخت و ساز در ارتفاعات تهران، آگاهی داریم اما سبک و سیاق زندگی این را ایجاب می‌کند. ارتقای طبقاتی سودای عمومی این روزهای شهر است. تبدیل پرشیا به زانتیا، مگان به کمری، سوناتا به آزرا، سوزوکی به پرادو. آگاهی برآمده از هستی و نوع سلوک و چگونگی زندگی است. در حیات اقتصادی شهر و کشور این روزها دو جریان حضور دارند. تولیدکننده و زمین‌باز. تولیدی با حوصله، گردش سالم اقتصادی را تضمین می‌کند. سرمایه‌گذاری در این بخش حوصله می‌خواهد تا به بار بنشیند. حال مقایسه کنید با گردش سرمایه در زمین و ملک. با این گرد و غبارهای مدام سیاسی به سه ماه نمی‌رسد زمینی که سرمایه‌تان را در آن ریخته‌اید یک برابر، شش ماه بعد دو سوم و نه ماه تا یک سال، دو برابر می‌شود. حال کدام ارزنده‌تر است؟ تولید یا مسکن؟ حوصله یا سرعت؟
در واقع آگاهی‌اش وجود دارد که با این روند زمین و ملک‌بازی چه در تهران و چه شهرهای دیگر بیشتر از هر چیز این خود آن شهر است که به نابودی کشیده می‌شود چنانچه دیگر کرج که روزگاری ییلاق خوش وآب هوای تهران بود به شهری کلان و آلوده بدل شده است. آگاهی آن وجود دارد که تقریبا یا شاید هم بیشتر 500 هزار آپارتمان خالی از سکنه در تهران است که خود یک شهر است اما باز میل به ساخت و ساز میلی فریباست. رویارویی آگاهی و هستی در همه شوونات ما نشسته است. آگاهیم که چنین است اما چنان می‌کنیم. نیاوران و آب انار و زرشکش، دره فرحزاد و دیزی‌اش برایمان مطلوب است اما دست‌مان بیاید زمینی در همان دره یا ارتفاعات دارآباد به زیر قیمت بخریم تمام رابطه‌هایمان را به کار می‌اندازیم تا تغییر کاربری بگیریم و تکه‌یی از ارتفاعات یا دره را به شش طبقه‌یی لوکس، بدل می‌سازیم. ولی شب همچنان هوس آب زرشک نیاوران داریم به دل.

منبع: اعتماد