یعقوب حلبی
از نظر شخصیت های سیاسی اسراییل و جهان عرب، زمانی که نخست وزیر بنیامین نتانیاهو از بدی های توافق میان ایران و قدرت های جهانی می گوید، کاملاً حق دارد. ابتدا به این دلیل که توافق احتمالی با ایران باعث خواهد شد تا این کشور تا یک سال آینده به سلاح اتمی دست یابد.
تصمیم به تولید سلاح اتمی تنها منوط به ایران است، زیرا گروه شش کشور نمی تواند ناظرانی را به منظور بررسی تعهدات تهران درچارچوب توافق به این کشور اعزام کند.
در این صورت و با توجه به گذشته پرخصومت و فضای بدگمانی میان ایران و همسایگانش [اسراییل و کشورهای عربی سنی]، آنها کاملاً حق دارند این تفکر را داشته باشند که ایران بالاخره دیر یا زود آنها را متحیر خواهد ساخت و به سلاح اتمی دست خواهد یافت. به هرحال، اگر ایران به واقع قصد انحراف ندارد، چرا به ناظران بین المللی اجازه بازرسی های ناگهانی از تأسیسات اتمی اش را نمی دهد؟
کاملاً مشخص است که تهران دارای توان و دانش لازم برای توسعه تسلیحات اتمی است، درحالی که استراتژی دیپلماتیک اوباما و کری این است که تهران را از قرار گرفتن در چنین روندی بازدارند. ازسوی دیگر، برخلاف عقیده نتانیاهو که خواسته های خود را با واقعیت برابر می داند، تمهیدات سیاسی منزوی کننده و تحریم های اقتصادی علیه ایران نیز نمیتواند به یک “توافق خوب” یا انحطاط توان اتمی ایران منجر شود.
در چنین شرایطی، خاورمیانه به یک منطقه دوقطبی و حتی چند قطبی تبدیل خواهد شد، چرا که ممکن است قدرت های عربی منطقه، مانند مصر و عربستان سعودی، برای پاسخ به این مشکل جدید امنیتی راهکارهایی نه چندان خوشایند بیابند.
با نگاهی به این چالش بی سابقه علیه امنیت اسراییل، دولت نتانیاهو نتوانسته دورتر از نوک بینی خود را ببیند، چرا که از همان استراتژی دیپلماتیک همیشگی اش برای متقاعد ساختن ایالات متحده در تغییرات تاکتیکی استفاده کرده.
با این حال، زمانی که بحث امنیت ملی مطرح می شود، سران این کشور نباید دست به هیچ مخاطره ای بزنند و باید تمامی گزینه های معتبر را برای رویارویی با واقعیت جدید به کار گیرند. اسراییل در کوتاه مدت تنها دو گزینه معتبر دراختیار دارد: انتخاب میان یک خاورمیانه دوقطبی، یا حتی چند قطبی، یا خاورمیانه ای که به طور کامل پاکسازی اتمی شده است.
به عقیده من، دولت آتی اسراییل باید گزینه پاکسازی کلیه تسلیحات اتمی را انتخاب کند. اسراییل باید اعلام کند که میخواهد غیراتمی شود، به شرطی که تمامی قدرت های منطقه، ازجمله و به ویژه ایران نیز همین رویه را پیش گیرند و بپذیرند که ناظران و بازرسان وارد عمل شوند.
مزیت چنین رویکردی برای اسراییل این است که در مذاکرات چنین توافقی یک نقش کلیدی ایفا کند و امکان وقوع هرگونه جنگ یا اتفاق هسته ای در خاورمیانه را ازبین ببرد.
اسراییل در برابر چنین واقعیت جدیدی نه تنها پیمان منع گسترش اتمی را امضاء خواهد کرد، بلکه می تواند خواستار تدابیر و تمهیدات سخت تری برای تقویت این پیمان شود.
گزینه دیگر یک سیستم چند قطبی پرمخاطره است که در آن چندین کشور منطقه این تسلیحات کشتارجمعی را دراختیار دارند. با توجه به بی ثباتی سیاسی حکومت های خودکامه در خاورمیانه، کودتاها و همچنین درگیری های متعدد مذهبی، یک رویارویی منطقه ای در حد یک جنگ معمولی خیلی ساده می تواند به یک جنگ هسته ای تبدیل شود.
اسراییل با پذیرفتن مسأله پاکسازی اتمی در خاورمیانه می تواند از ایالات متحده خواهان ائتلافی بی سابقه برای تضمین امنیت اسراییل در برابر هرگونه حمله ای شود.
اسراییل در سال های ۱۹۵۰ پس از آنکه موجودیت اش مورد تهدید قرار گرفت، رآکتور هسته ای خود را تأسیس کرد. امروز اسراییل با یک واقعیت جدید روبروست که طی آن موجودیت اش مورد تهدید قرار گرفته. اسراییل باید استراتژی سنتی بازدارنده و تهاجمی خود را به یک استراتژی تدافعی تبدیل کند که برپایه شیوه های چندجانبه دیپلماتیک استوار باشد.
منبع: آی ۲۴ نیوز، ۱۱ مارس ۲۰۱۵