آلترناتیو به معنای جایگزین است. چنانچه جایگزین و یا آلترناتیو یک قدرت فاسد و دیکتاتور ساخته نشود، آن ساختار ولو بدون مشروعیت و قوت لازم همچنان به حکومت ادامه می دهد. بنابراین بنیادی ترین عمل در دوره گذار به دموکراسی، تولید و ساخت فکر و ابزارهایی است که امکان جابه جایی قدرت را با نشان دادن جایگزین عینی به مردم فراهم کند، و ابتکار عمل را به دست دموکراسی خواهان بدهد.
یکی از راه هایی که نهادهای اطلاعاتی با هدف خفه کردن هر گونه بحث و گفت و گو درباره آلترناتیو سازی درپیش گرفتند استراتژی ”مهار – کنترل” بود. مترادف سازی آلترناتیو با خیانت و سرسپردگی بهترین روشی بود که هنوز در جمهوری اسلامی تاریخ مصرف داشت و نیروهای نفوذی در فضاهای مجازی و سیاسی و اجتماعی به آنها این فرصت را می داد که امکان موفقیت این روش را ضمانت کنند.
نهادهای اطلاعاتی نیازمند یک سناریوی عمومی بودند که بتواند آرام و پیوسته و از مسیرهای متفاوت به یک آدرس مشخص منتهی شود؛ آدرسی که مسیر حرکت آلترناتیو سازی را متوقف کند تا به آفرینش قدرت جدید سیاسی منتهی نشود. ایجاد یک هژمونی که می توانست کل موجودیت نظام را زیر سوال ببرد و با یک تلنگر حکومتی سراسر از فساد اقتصادی،سیاسی را در هم بریزد.
گفتمان شکل گیری قدرت آلترناتیو یک خطر بزرگ برای جمهوری اسلامی بود که نه تنها باید سترون و عقیم می شد بله می بایست به یک فحش هم تبدیل می شد که نیروهای اپوزیسیون از هراس چنین اتهامی حتی نا آگاهانه همسو با نهادهای اطلاعاتی در قبح آن مقاله بنویسند و سخنرانی کنند.
چگونگی این سترون کردن هم به عهده نهادها و کارشناسان اطلاعاتی گذاشته شد که می دانستند مهار آلترناتیو سازی زیربنایی ترین برخورد با هر گونه حرکت رو به تغییر در داخل یا خارج از ایران است
این مقابله با آلترناتیوهایی که بالقوه می توانستند در داخل و یا خارج از کشور موثر باشند در دستور کار قرار گرفت و از آنجاییکه بخشی از اپوزیسیون و جریان روشنفکری مخالف نظام جمهوری اسلامی فاقد خلاقیت و راهبرد و حتی درک قطعی از ضرورت جدایی دین از دولت در ایران است دست بسته تسلیم شده و حتی شیوه نهادهای اطلاعاتی را به چالش نکشید.
آنچه نظام سلطنت در ایران را نیز پایین کشید وجود آلترناتیو بود. جایگزینی که مردم قدرت آن را حس می کردند. مردم هیچگاه بدون آلترناتیو به سمت بی آیندگی حرکت نمی کنند و رژیم جمهوری اسلامی بدون آلترناتیو همچنان بر اریکه قدرت تکیه خواهد زد بخصوص که حکومت در چنین شرایطی توانایی پیدا می کند آلترناتیوهای خودی و تصنعی ایجاد کند که در چارچوب یک حکومت دینی عمر نظام ولایت فقیه را طولانی کرده و حتی ارزش های دینی و هسته های اقتصادی و سیاسی و اخلاقی جدیدی را جایگزین ارزش های سوخته و از دور خارج شده قدیمی کند.
یک عضو سابق وزارت اطلاعات می گفت در جلسه ای که در ساختمان خواجه عبدالله انصاری تشکیل شد ما تصمیم گرفتیم اپوزیسیون داخل و خارج را روبروی هم قرار دهیم چنانچه قبل از جنبش سبز هم با به راه انداختن جریانی در تخریب عباراتی چون پروستریکارایی کردن جامعه سعی می کردیم هر فردی که امکان جمع کردن جامعه یا بخشی از جامعه را دارد با همین اتهامات و عناوین تکفیر و طرد کنیم. در واقع تکفیر و طرد و ترور شخصیت اگر چه یک روش قدیمی بود اما هر بار با شیوه های جدید اجرا می شد. لیبی سازی هم از جمله این اتهامات بود که بعدها اتهاماتی چون جنگ طلب بودن و جاسوسی هم به آن اضافه شد. لازم بود مثل جنگ، اول آتش تهیه بریزیم و بعد جریان الترناتیو ساز را قیچی کنیم.
عضو بازنشسته دیگری از وزارت اطلاعات که مدتی فرنگی کار بود و در ۸ سال دوران آقای خاتمی در دفتر ایشان مسئولیت بازرسی دفتر را بعهده داشت و مدتی هم در زندان بود اخیرا در جلسه دوستانه ای گفته اگر اپوزیسیون داخل و خارج در سال ۸۸به هم وصل شده بود کار تمام بود. حصر موسوی و کروبی جلوی این وصل شدن را گرفت و نماینده های آنها در خارج هم نتوانستند کار را پیش ببرند. حکومت هم از مهاجرت فعالان سیاسی، اجتماعی سود برد و انرژی جنبش را کم کرد. وزارت آنچه در این سالها در خارج کاشته بود درو کرد و توانست به موقع دشمنی با نظام را به میان خودشان انتقال دهد و اختلافات قدیمی را تازه کند. این اتفاق افتاد. یکی شد جنگ طلب و یکی شد صلح طلب و این کار برای وزارت اطلاعات سخت نبود.
وی معتقد بود اپوزیسیون نتوانست از گفتمان مشترک دموکراسی سازی استفاده کند چون خودشان هم می خواستند در فرصت پیش آمده هر کدام به نفع خویش سودی ببرند
در نهایت می توان گفت هنوز دیر نشده و می شود بار دیگر و با هوشیاری بیشتر، گفتمان آلترناتیو سازی را به میدان کشید و به نظامی غیر از جمهوری اسلامی فکر کرد.