مهرداد شیبانی
”ایران در نزد قدرتهای بزرگ به مورد امنیتی تبدیل شده است و مردم بیشترین فشارها را متحمل میشوند. در حالی که شعار مهرورزی دولت نهم، گوش فلک را پر کرده است، شاهد افزایش نارضایتی، افسردگی و پرخاشگری در جامعه هستیم که بسیار نگرانکننده است. برای نخستین بار در تاریخ، زمستان گاز و تابستان برق نداریم و در حالی که شعار استفاده از انرژی به آسمان میرود، شبها مجبوریم روشنایی منازلمان را با شمع تامین کنیم. “
مصطفی تاج زاده اوضاع ایران را در نیمه اول شهریور 1387 چنین می بیند. ودرست درروزهائی که مردم ایران در صف های طولانی توی سر و کله همدیگر می زنند تا فرم هائی راپرکنند که صدقه دولت را بصورت رایانه نقد در اختیارشان می گذارد که دستکم از “لقمه ای نان” محروم نشوند.
تنها بازار وزرای محترمی مثل احمد کردان گرم است که این هفته معلوم می شود، دکترا که هیچ حتی لیسانس خشک وخالی هم ندارند. ایشان از مقام “کمیته چی” به معاونت مالی تلویزیون رسیده اند و حالا قرار است انتخاباتی را که درعمل دارد” تک اسبی” می شود سامان دهند. باز خدا پدر مورالس رابیامرزد که دوان دوان از سرزمین سیمون بولیوار، پدر آزادی آمریکای جنوبی و قتلگاه چه گوارا یک تک پا می آید و حق و حقوق دفاع از جمهوری اسلامی را می گیرد ومی رود.
کار ماموران امنیتی هم از دکان های چند نبش می گذرد، حتی به مردگان هم رحم نمی کنند. در بیستمین سال قتل عام زندانیان سیاسی، “خفتگان” گلزار خاوران را به محاصره در می آورند تا بازماندگان از گریستن بر سر مزار عزیزان خود هم محروم شوند. وبرای جنایتکار بزرگ “اسدالله لاجوردی” کنگره برگزار می کنند که نامش در راس پرونده “ قتل عام 67” است که روزی در دادگاهی گشوده خواهد شد.
گل سرسبد این کنگره “ شیخ کروبی” است که سخت موردعنایت ماموران امنیتی شاغل درمدیریت روزنامه ضد ایرانی کیهان واقع شده است تا تنور انتخاباتی را که از هم اکنون برنده اش را رهبر تائید کرده و”کفن پوشان” دیروز و مسئولین امروز تائید می کنند، گرم کند.
حجتالاسلاموالمسلمین مجتبی ذوالنوری رهبر کفن پوشان قم و جانشین کنونی رهبر در سپاه به گزارش ایسنا طی سخنانی در جلسه هفتگی انصار حزبالله با بیان اینکه “مشروعیت یک مسوول، به خصوص در طراز بالا، در جمهوری اسلامی و نظام دینی و ولایی به اذن و رضایت ولی فقیه است” می گوید: “وقت تغییر نیست، باید احمدی نژاد 4 سال دیگر بماند.“
در هفته ای که اسکناس 500 تومانی چاپ می شود و مقدمات تبدیل پول ملی از ریال به تومان فراهم می آید، خبر می رسد که ذخیره صندوق ارزی هم پیش 190 میلیارد دلار درآمد ناچیز دولت رفتهاست. به نوشته روزنامه اعتماد ملی:” الان باید این حساب حداقل 150 میلیارد دلار مانده داشته باشد.با این حال مطابق اظهارنظرهای پراکنده دولت نهمیهای اصولگرا، مانده این حساب چیزی بین 10 تا 20 میلیارد دلار است و وزیر اقتصاد این دولت هم به هیچ وجه حاضر نیست اعلام کند که حساب ذخیره ارزی کشور چقدر مانده دارد. این در حالی است که مانده حساب ذخیره ارزی حاصل از نفت نروژ، کویت و عربستان هر کدام به چندصد میلیارد دلار بالغ میشود.”
در داخل ایران که اوضاع چنین است، در جهان هم دارند بقول صادق خرازی سفیر سابق ایران در فرانسه “ گلیم را از زیر پایمان” می کشند. اومستقیما روی روسیه دست می گذارد که بازی جدیدی را با”برگ ایران” شروع کرده است. خرازی می گوید: “هنگامی که پوتین روسیه را در دست گرفت 200 میلیارد دلار بدهکار بود و با بحران امنیت روبه رو بود. همچنین امریکایی ها توانسته بودند تا عمیق ترین لایه های اجتماعی آن نفوذ کرده و نوعی خودباختگی در روسیه وجود داشت، اما امروز که پوتین ریاست جمهوری را تحویل داد 810 میلیارد ذخیره ارزی دارد و با حجم سرمایه گذاری به عنوان سومین کشور در صحنه سرمایه گذاری خارجی مطرح است و اعتماد به نفس داخلی بالایی نیز دارد. هنر ما این است که از شرایط استفاده کنیم نه آنکه بهانه یی برای معامله امریکا با روسیه شویم.“
او حتما در ذهنش موضع گیری جدید مقامات روسی را می کاود. این هفته سرگئی ریابکف، معاون وزارت خارجه روسیه، می گوید: “مسکو روی همکاری سازنده با واشنگتن در مورد پرونده اتمی ایران و سایر مسائل جدی حساب می کند.“
ولادیمیر پوتین نخست وزیر اسمی و همه کاره رسمی روسیه هم چنین نظری دارد: “همکاری روسیه برای مهار برنامه اتمی ایران نه در واکنش به درخواست غرب، بلکه به خاطر آن است که این کار در راستای منافع ملی روسیه است.“
الهه کولائی ـ کارشناس امور روسیهـ هم برای چندمین بار هشدار می دهد: “روسها در روابط خود با همه کشورها و ازجمله ایران، نشان دادند تنها در چارچوب منافع خود به آنها مینگرند.همانگونه که بارها در روابط ایران و روسیه نیز نشان داده شده، برای رهبران این کشورها تنها یک معیار در تنظیم روابط با همه کشورها دخیل بوده؛ آن هم تامین منافع خالص روسیه در همه شرایط است. آیین جدید سیاست خارجی روسیه به خوبی نشان میدهد جایگاه ایران در اولویتهای سیاست خارجی این کشور آنچنان نیست که رهبران روسیه بخواهند در تنظیم روابط خود با غرب هزینهای بابت حمایت از آن بپردازند. این رویکرد بارها پیش از این نیز به نمایش گذاشته شده است.”
صفراوف مفسر روسی هم در ارتباط با همکاری اتمی ایران و روسیه می نویسد: “این ارتباط از نظر اقتصادی میلیون ها دلار به سود روسیه است.”
و با همه اینها احمدی نژاد که روسیه را “متحد طبیعی” ایران خوانده بود، از سیاست این کشور در گرجستان حمایت می کند.
نیکولا سارکوزی رئیس جمهور فرانسه هم در این هفته برای دومین بار هشدار می دهد اگر تحریم ایران برای مهار برنامه اتمی آن کشور بی نتیجه بماند نتیجه “فاجعه بار” آن “بمب ایرانی یا بمباران ایران” خواهد بود.
اوباما نیزکه واردمرحله جدی تر مبارزه بانامزد جمهوری خواهان شده، بازهم تاکید می کند: “دیپلماسی سختگیرانه و مستقیمی را احیا می کنم که بتواند مانع از دستیابی ایران به اسلحه هسته ای شود.“
رئیس جمهوری کنونی آمریکا هم ظاهرا بیکار نیست. سایت ها این هفته خبر تکان دهنده ای را به نقل از روزنامه هلندی “دی تلگراف”، که پرتیراژترین روزنامهی این کشور است منتشر می کنند: “سازمان اطلاعات مخفی هلند عملیات جاسوسی خود در ایران را متوقف و جاسوسان خود را خارج کرده است، زیرا طرحهای دولت بوش حکایت از آن دارد که حملهی هوایی به ایران به زودی انجام خواهد شد.”
و فقط آمریکا نیست. بشار اسد، رییس جمهوری سوریه و فعلا تنها متحد جمهوری اسلامی در گفت وگو با یک شبکه تلویزیونی فرانسه تاکید می کند که زمینه های صلح احتمالی با اسرائیل فراهم است. وهمچنین درباره حمله احتمالی اسرائیل علیه ایران هشدار می دهد. بشار اسد هم مانند ولادیمیر پوتین و دیگر مسئولان کشورهای دنیا به “منافع ملی” کشور خود فکر می کند. مقامات ایرانی هم که ایران و ایرانی را قربانی منافع اسلام می دانند، همچنان رجز می خوانند. آخرینشان دو سپاهی هستند که اخیرا سمت های بالای فرماندهی گرفته اند.
سرلشگر محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران ایران است. او می گوید که اسرائیل در برابر موشک های دوربرد ایران آسیب پذیرتر از آن است که جرات حمله به این کشور را داشته باشد.
سرتیپ موسوی هم که هفته گذشته ازسوی آیت الله خامنه ای، فرمانده کل قوا به مقام جانشینی فرمانده ارتش منصوب شده می گوید: “ایران دریک جنگ احتمالی در مرزهای خود محصور نمیماند”، “امکان غافلگیری جمهوری اسلامی وجود ندارد” و “ترفندهای آنها برای غافلگیری و ضربه زدن را میدانیم و طرحها و تاکتیکهایی نیز تهیه کردهایم که در صورت لزوم آنها را با غافلگیری بزرگ و فراتر از تصورشان روبرو کنیم”.
سخنانی که با تمسخرپروفسور افراییم کام، از مقام های سابق بلندپایه در دستگاه های اطلاعاتی اسرائیل و محقق در موسسه مطالعات امنیت ملی دانشگاه تل آویو مواجه می شود: “ایرانی ها به طور عادی دروغ می گویند. آنها داستان های عجیب و غریبی درباره توانایی هایشان سر هم می کنند. آنها واقعا چه دارند؟ چند ده موشک شهاب؟ این موشکی ابتدایی است و دیگر واحدهای نظامی آنها نیز کاملا بدوی است.”
صدای محمدخاتمی هم شنیده می شود که آروزهای ملتی را که توسط “نظام” مورد علاقه به سرنوشتی چنین هولناک دچار شده، بیان می کند: “هدف ما این است که ایران سربلند باشد و مردم ایران از هر قشر و طبقه و قومی احساس امنیت عزت، حرمت و پیشرفت داشته باشد.…اگر یک ایرانی در سراسر ایران مورد اهانت قرار بگیرد، رنج میبریم. این اهانت و بدتر از آن عقبماندگی اگر به خاطراتخاذ برخی سیاستهای غلط باشد، باید انتقاد کرد.“
چه فاصله عظیمی است بین آنچه تاج زاده می بیند و خاتمی بعنوان حداقل خواست مردم ایران بر زبان می آورد.
و ایران که شایسته بهترین بهارهاست، به سوی پائیز دلگیردیگری می رود.