گفت و گو با شمسی فضل الهی
تئاتر ایران، مثال گوشت قربانی…
شمسی فضل اللهی متولد سال 1316 تهران است. اوبازیگری را از سال 1330 آغاز کرده وتا به امروز نزدیک به 50 اثر سینمایی در کارنامه دارد. دیدار ما با این هنرمند قدیمی، همزمان است با بزرگداشت یک عمرفعالیت هنری، درجشنواره تئاتربانوان. شرح این گفت و گو را از پی بگیرید…
مدتی است که کم کار هستید. موضوع چیست؟
اتفاقا این اواخر یکی دو تله فیلم رابه پایان رسانیده ام. اما درمجموع رسیدگی به خانواده ونوه ها وبچه ها برایم از اهمیت بیشتری برخوردار است.
شما ازنسل هایی هستید که بازیگری رااز تئاترشروع کرده وبه سینما وتلویزیون رسیده اید. ویژگی این نوع کارچه می تواند باشد؟
اینکه درتئاترمی شود با لحظات ودقایق آشناترشد وآن را به شکل طبیعی لمس وتجربه نمود برای بازیگر اهمیت زیادی دارد. اغلب بازیگرانی که از تئاترشروع کرده اند،منهای من، دربازیگری موفق بوده اند.
و چه شد گه بازیگری تئاتررا به یکباره کنار گذاشتید.
اواخردهه 30 بود که بازیگری را شروع کردم. اگربه طور دقیق بخواهم بگویم شاید سال 1337 اولین تجربه خودم را در بازیگری تئاتر ثبت کردم. آن زمان بازیگران واصلا گروههای تئاتری مشخصه های خود را داشتند و شناسنامه هریک از آنها تعریف شده بود. بنابراین هرکسی می دانست که چه جایگاهی دارد وهمه برای آن ارزش گذاری واحترام قائل بودند. با گذشت زمان ورسیدن به تکنولوژی های گسترده ترتوانایی های افراد هم دگرگون شد و هرکس به سمت وسوی تخصص خود رفت. اما همچنان درعرصه حرفه ای با همه کس به صورت حرفه ای برخورد می شد. فعالیت های من البته در بخش تصویر و رادیو بیشتر شد تا اینکه علی رغم میل باطنی ام کمتر توانستم به تئاتر بیایم. اما اگر امروز می بینید تئاترکار نمی کنم به دلیل بی مهری های فراوان مسئولین دولتی است. تئاترهمچون لاشه ای شده است که هردوست وغریبه ای به آن نوک می زند و سهم خود را می خواهد.
اگرقرارباشد تا شرایطی مهیا شود تا به تئاتربیایید و دوباره نقشی رابازی کنید ترجیح می دهید آن نقش چه باشد؟
واقعا اگر فرصت مناسبی پیش بیایدآرزو دارم این کار را بکنم به شرط آنکه همه چیز سرجای خود باشد و احترام همه حفظ شود. برایم فرقی نمی کند چه نقشی است. واقعا می گویم.
از اولین تجربه سینمایی خود بگویید.
دخترسرراهی با کارگردانی ومسئولیت معزدیوان فکری اولین هنرپیشگی من در سینما بود. آن موقع که من فیلم سینمایی را بازی کردم 17 سالم بود. مادرم به شدت نگران حضورم درسینما بود. اما حمایت های پدرم باعث دلگرمی ام می شد. دخترسرراهی درواقع نقطه عطف من دربازیگری شد تا بهتردیده شوم و پیشنهاداتم دراین کار زیاد شود.
برای این فیلم چطور انتخاب شدید؟
تست بازیگری می گرفتند. درخیابان لاله زار. به همراه یکی از اقوام به آنجا رفتیم. دنبال یک دختر همسن وسال من می گشتند. با تمام انرژی وارد شدم ومی دانستم که انتخاب خواهم شد. با اعتماد به نفس روی صحنه ودرمقابل دوربین حاضر شدم وتستی را که گفتند را اجرا کردم.
آن تست چه بود؟
به من گفتند که باید گریه کنی وبخندی وبرقصی. من هم هرسه کار را انجام دادم.
وبه این ترتیب دروازه دنیای بازیگری سینما به رویتان باز شد.
بله. بعد از آن به صورت مستمرکارهایم را ادامه دادم. تا الان خوشبختانه از اغلب انتخاب هایم راضی هستم وسعی می کنم پس از این هم بهترین ها را نشان کنم.
کارگردانی بوده که علاقه مند بوده باشید با او همکاری کنید ولی تا به حال فرصت آن به وجود نیامده باشد؟
خیر.
توصیه تان برای خانم هایی که به سمت بازیگری می روند چیست؟
مهم ترین نکته ای که می خواهم بگویم این است که به هرکسی و هرجایی اعتماد نکنند. آگهی های تلیغاتی در مورد بازیگری آنها را به جایی نخواهند رسانید و می گویم که حتما تحقیقات لازم را برای این کار انجام دهند. صبروشکیبایی اصل مهم بازیگری است و آنچه یک فرد برای بازیگر نیاز دارد این دوعنصر است.
وضعیت بازیگری را این روزها چگونه می بینید؟
دررابطه با تئاتراطلاعات کافی ندارم اما درتصویر جوانانی را می بینم که حضورآنها باعث شد تا قدیمی ترهای کمی به خود بیایند و از خودعملکردهای نو وجدید را ابراز کنند. امیدوارم این رویه ادامه پیدا کند به دلیل اینکه این رقابت های باعث رفاقت و پیشرفت است.
درکارنامه کاری شما سه سال فعالیت در عرصه رادیو وجوددارد. چرااین کار را ادامه ندادید؟
درصحنه فیلمبرداری فیلمی به نام عسل تلخ بودیم که دریک وقت تنفس صدابردار آن کار به سراغم آمد وگفت صدای شما برای فعالیت های رادیویی بسیار مناسب است. با من قراری گذاشتند وقرار شد تا در یکی از روزهایی که من کار ندارم به رادیو رفته وآنجا تست دهم. من هم این کاررا انجام دادم. از سال40 تا 43 دررادیو ایران به انواع فعالیت ها پرداختم. از جمله مجری گری و… اما کم کم خسته شدم وترجیح دادم این کار را کمتر انجام دهم.
هنوز هم دررادیو کار می کنید؟
الان گهگاهی به یاد گذشته درصبح جمعه با شما همکاری می کنم. البته فقط به خاطر اینکه تجدید خاطره بشود.
امسال قرار است درجشنواره تئاتربانوان از شما تجلیل به عمل آید. نظرتان چیست؟
خیلی خوشحالم از اینکه قبل ازمرگم این اتفاق می افتد و من لذت آن راازنزدیک لمس می کنم. امیدوارم برای همه پیشکسوتان ما این گونه روزی به وجود بیاید و آنها هم سرخوش از یک عمر فعالیت هنری در کنار خانواده خود جشنی را داشته باشند.